دلیل تورم، مهمتر از علت آن
تورم یکی از چند معضل اقتصادی مهم کشور از اوایل دهه 50 شمسی به بعد است. در قریببهاتفاق این سالها نرخ تورم دورقمی بوده و به یک بیماری مزمن تبدیل شده است. برای تورم موجود علتهای گوناگونی نظیر کسری بودجه، رشد نقدینگی، افزایش نرخ ارز و بالا بودن نرخ سود بانکی عنوان میشود اما به نظر میرسد عمدهترین عامل تورم در اقتصاد ایران رشد نقدینگی در طرف تقاضا و شوکهای نرخ دلایل اهمیت نقدینگی ارز در طرف عرضه بوده است. کسری بودجه دولت و شوکهای قیمتی، مقداری یا سیاسی وارده بر صادرات نفت نیز عمدهترین مولفههایی هستند که سبب رشد پایدار نقدینگی و جهشهای پیدرپی در نرخ ارز شدهاند. در نگاه اول پایداری تورم محصول عملکرد دستگاههای متولی متغیرهای اقتصادی مذکور تصور میشود در حالی که لزوماً چنین نیست. هر پدیدهای در نتیجه سلسلهعلتها و مجموعه دلایلی به وقوع میپیوندد. علتها، عوامل نهایی یا واسطهای وقوع آن پدیده و دلایل، عوامل بنیادی آن هستند. رشد نقدینگی، شوکهای نرخ ارز، کسری بودجه و نظایر آن علتهای تورم موجود در اقتصاد ایران هستند اما به نظر نمیرسد که دلیل تورم هم آنها باشند.
تولید کالاها و خدمات تابع دو دسته از عوامل است. دسته اول هزینهها و درآمدهای متعارف فعالیت تولیدی و دسته دوم زیانها و فواید ناشی از فضای کسبوکار است. زیانها و فواید آشکار و ضمنی ناشی از تصمیمات حاکمیتی نظیر مقررات مربوط به کار، تامین مالی، بیمه، مالیات، رقابت، مزایدهها، قراردادها، دسترسی به اطلاعات و سایر مقررات رسمی و غیررسمی کسبوکار، کم و کیف فعالیت دولت در اقتصاد، امنیت سرمایهگذاری و درجه ثبات و اطمینان در محیط فعالیت اقتصادی از عناصر اصلی فضای کسبوکار بهشمار میروند. در این میان عنصر ثبات و سطح اطمینان از اهمیت ویژه و فوقالعادهای برخوردار است چون اثرات عمیق، گسترده و درازمدتی بر سرمایهگذاری و تولید در کشورها بر جای میگذارد. سرمایهگذاری در امر تولید کالاها و خدمات بهخصوص اگر قرار باشد با رویکرد رقابتپذیر صورت گیرد اصولاً با نگاه میانمدت و به ویژه بلندمدت انجام میشود. از اینرو در یک محیط فعالیت اقتصادی که بیثباتی و نااطمینانی در آن بالا بوده و حالت مزمن پیدا کرده است سرمایهگذاری پایدار محقق نمیشود و در نتیجه رشد اقتصادی پایدار و متناسب با ظرفیتهای بالقوه آن اقتصاد نیز به دست نمیآید. فضای کسبوکار در ایران در اغلب موضوعهای مورد اشاره با دشواریهای جدی مواجه است اما در این میان نقش درجه ثبات و بهتبع آن سطح اطمینان در محیط فعالیت اقتصادی از جهت سطح، عمق و تنوع آثار نامناسبی که بر وضعیت سرمایهگذاری و تولید در کشور گذاشته قابل قیاس با بقیه مولفهها نیست. البته در همه اقتصادها وجود سطحی از بیثباتی و نااطمینانی امری طبیعی است اما این مساله آنگاه به معضل تبدیل میشود که شدت و تواتر آن بالا میرود. طی قریب به نیمقرن اخیر، وابستگی شدید اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی و شوکهای ارزی مستمر و متعدد وابسته به آن از یکسو و شوکهای سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی ادامهدار از سوی دیگر که هر دو هم غالباً بر همدیگر اثر تشدیدکننده داشتهاند محیط فعالیت اقتصادی را دچار نوعی بیثباتی و بهتبع آن نااطمینانی مزمن کرده است (لازم به ذکر است که نااطمینانی متفاوت از ریسک است. چون ریسک را با مدیریت ریسک میتوان کنترل کرد اما نااطمینانی توسط فعال اقتصادی قابل علاج نیست). پایداری این وضعیت سبب افت شدید تمایل به سرمایهگذاری در بخش واقعی اقتصاد شده است. بهعنوان نمونه میتوان مقطع 1390 به بعد را یادآوری کرد. از سال 1390، به دنبال وضع تحریمهای نامتعارف و کمسابقه بر اقتصاد ایران یک شوک مقداری شدید بر صادرات نفت ایران وارد آمد و این بیثباتی و نااطمینانی سبب شد تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی واقعی از آن مقطع به بعد بهطور مستمر روند کاهشی پیدا کند (نمودار 1).
شاهد دیگر در این ارتباط نقش دولت در اقتصاد است. قریب بهاتفاق صاحبنظران، سیاستمداران و فعالان اقتصادی برای سالیان متمادی و به درستی از نقش زیاد دولت در اقتصاد ایران سخن میگویند. حتی بسیاری صحبت از نقش 70 تا 80درصدی دولت در اقتصاد میکنند. اما وقتی آمار نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی کشورها را مرور میکنیم با ناباوری میبینیم که بنا به آمار صندوق بینالمللی پول ایران با 25 درصد جزو کشورهایی است که کمترین نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی را دارد. حتی این شاخص برای ایران در مقایسه با کشورهایی چون ایالات متحده، انگلستان، آلمان و ترکیه که برای بسیاری نماد عدم دخالت دولت در اقتصادند، بسیار پایینتر است.
این به آن معنی است که بخش بزرگی از حضور دولت (به مفهوم عام آن) در اقتصاد در بودجه رسمی کشور تبلور نمییابد. این عدم شفافیت بزرگ بهطور طبیعی موجب گسترش و تعمیق بیثباتی و نااطمینانی مزمن در محیط فعالیت اقتصادی میشود.
نتیجه پدیده بیثباتی و نااطمینانی مزمن در محیط فعالیت اقتصادی و عدم تمایل به سرمایهگذاری پایدار و درازمدت، رشد اقتصادی پایین و پرنوسان و استمرار آن برای نزدیک نیمقرن در اقتصاد ایران است. کافی نبودن رشد اقتصادی نیز سبب شده دولتها نتوانند مالیات مورد نیاز برای پوشش هزینههای خود را تامین کنند و با کسری بودجه مواجه شوند (در دنیای امروز در تعداد معدودی از کشورها نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی کمتر از 10 درصد است که یکی از آن کشورها ایران است) و در نتیجه به فروش دارایی روی بیاورند (فروش نفت و. ) و اگر از این جهت هم کسری آوردند از سازوکار مالیات تورمی استفاده کنند که نتیجه هر دو اقدام رشد نقدینگی و نهایتاً تورم مستمر و مزمن بوده است. بنابراین نقدینگی یا کسری بودجه یا نحوه عمل متولیان سیاستهای مالی و پولی کشور ممکن است علت تورم موجود باشد اما دلیل آن نیست. دلیل تورم موجود شدت و تواتر بالای بیثباتی و نااطمینانی در محیط فعالیت اقتصادی و در نتیجه سطوح پایین سرمایهگذاری و تولید در اقتصاد کشور است؛ پدیدهای که سیاستگذاران پولی و مالی کنترل چندانی روی آن ندارند وگرنه خود آنان یا همکارانشان بیش و پیش از همه از وضعیت شاخصهای کلان اقتصادی و تبعات منفی روندهای آن آگاهند و با روشهای فنی کنترل تورم و نقدینگی و تامین مالی بودجه آشنا هستند.
البته آثار مخرب بیثباتی و نااطمینانی مزمن به همینجا ختم نمیشود. صاحبان پسانداز با احساس بیثباتی و نااطمینانی در محیط فعالیت اقتصادی، به جای تقاضا برای سرمایهگذاری در بخش واقعی اقتصاد به سمت بازارهایی که در آن داراییها دستبهدست میشود و نگاه کوتاهمدت بر آن حاکم است میروند یا اینکه پسانداز خود را روانه بازارهای خارجی میکنند. تا هم داراییهایشان در معرض شوکهای مستمر و غیرقابل پیشبینی نباشد و هم از نوسانات کوتاهمدت این بازارها بهرهمند شوند. این اقدام صاحبان پسانداز به نوبه خود سبب تشدید بیثباتی و نااطمینانی مزمن موجود شده و در چرخهای دیگر سبب گسترش و تعمیق آثار زیانبار آن میشود.
در نقد آنچه بیان شد بعضاً گفته میشود کشورهای زیادی هستند که با شوکهای مورد اشاره مواجه نیستند و لذا بیثباتی و نااطمینانی مزمن مشابه ما را ندارند اما وضعیت اقتصادیای به مراتب بدتر از ما دارند. در پاسخ باید گفت ثبات و سطح اطمینان بالا در محیط فعالیت اقتصادی شرط کافی برای رشد و توسعه اقتصادی نیست بلکه بستر و شرط لازم برای تحقق چنین خواستهای است. بنابراین بیثباتی و نااطمینانی از جنس مانع برای رشد و توسعه اقتصادی است و بدون رفع آن حرکت به سمت رونق و پیشرفت اقتصادی بسیار دشوار و تقریباً غیرممکن است. گسترش سرمایهگذاری، آب سردی است بر آتش بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی امروز کشور که بدون شکستن سد بیثباتی و نااطمینانی مزمن موجود در محیط فعالیت اقتصادی، آب سرد حیاتبخش و نشاطآفرین پشت آن بر دشت دلایل اهمیت نقدینگی اقتصاد ایران جاری نخواهد شد و با سرازیر شدن سرمایهگذاری بر دشت اقتصاد ایران هیچ تحریمی نیز توان به چالش کشیدن آن را نخواهد داشت.
صورت جریان وجوه نقد و اهمیت آن در تصمیمات مدیریتی
حیات یک واحد اقتصادی تا حد زیادی به جریان نقد آن بستگی دارد و ایجاد توازن بین وجه نقد در دسترس و نیازهای نقدی مهمترین عامل سلامت اقتصادی یک سازمان هست. از آنجایی که وضعیت نقدینگی مبنای قضاوت بسیاری از ذینفعان مانند سرمایهگذاران، اعتباردهندگان، تحلیلگران و سایر استفادهکنندگان درباره وضعیت اقتصادی است، پیشبینی جریان وجه نقد آتی از اهمیت زیادی برخوردار است.
به گزارش ایسنا، بنابر اعلام فراپیام، جریانهای نقدی در حقیقت همان ورودیها و خروجیهای وجه نقد و معادل وجه نقد است. وجه نقد شامل وجه نقد در دسترس و وجوه سپردهگذاری هست. معادل وجه نقد شامل سرمایهگذاری کوتاهمدت با قابلیت نقدینگی بسیار بالاست که به آسانی قابلتبدیل به مقادیر معینی وجه نقد است و احتمال تغییر در ارزش آن بسیار ناچیز است. وجوه نقد آزاد، همان وجوه نقد عملیاتی است که مقادیر مربوط به خرید داراییها از آن کسر شده است. مدیران واحدهای تجاری معتقد هستند که وجوه نقد آزاد اطلاعات مفیدی را برای سرمایهگذاران راجع به توانایی شرکت در خصوص تهیه وجوه نقد آنهم بدون تأمین مالی خارجی، فراهم میکند. مدیران از این معیار برای سنجش منابع در دسترس جهت موقعیتهای استراتژیک استفاده میکنند.
اطلاعاتی که از طریق صورت جریان وجوه نقد افشاء میشود برای مقاصد متعددی مفید است. یکی از کاربردهای آن تهیه بودجههای نقدی است. ترکیب اطلاعات مربوط به جریانهای ورود و خروج وجوه با اطلاعات منعکس در سایر صورتهای مالی و یادداشتهای همراه، میتواند در پیشبینی خالص جریانهای آتی وجوه سودمند واقع شود
یکی از اهداف اساسی ارائه صورت جریان وجوه نقد، افشای اثرات فعالیتهای مهم تأمین مالی و فعالیتهای مهم سرمایهگذاری توسط واحد تجاری طی یک دوره مالی است. منظور از فعالیتهای تأمین مالی، عملیات و رویدادهایی است که به تأمین وجه برای واحدهای تجاری منجر شده است که اصطلاحاً منابع مالی یا منابع وجوه نیز خوانده میشود و منظور از فعالیتهای سرمایهگذاری رویدادها و یا عملیاتی است که به مصرف وجه توسط واحد تجاری منتهی شده است که اصطلاحاً مصارف مالی یا مصارف وجوه نیز نامیده میشود؛ بنابراین ازآنجاکه هدف اصلی صورت جریانهای نقدی ارائه اطلاعات در مورد پرداختها و دریافتهای نقدی و همچنین تغییرات موجودی نقد و شبه نقد هست، اطلاعات مفیدتری را نیز در مورد ارزیابی مواردی از قبیل سیاستهای تأمین مالی موسسه، سیاستهای توزیع سود، توانایی افزایش ظرفیت تولیدی و. ارائه مینماید.
در واقع اطلاعات تاریخی مربوط به جریان وجوه نقد میتواند در قضاوت نسبت به مبلغ، زمان و میزان اطمینان از تحقق جریانهای وجوه نقد آتی به استفادهکنندگان صورتهای مالی کمک کند. اطلاعات مزبور بیانگر چگونگی ارتباط بین سودآوری واحد تجاری و توان آن جهت ایجاد وجه نقد و در نتیجه مشخصکننده کیفیت سود تحصیل شده توسط واحد تجاری است.
در حقیقت اطلاعات مربوط به گردش وجوه نقد باید برای استفادهکنندگان مالی در درک بهتر عملیات، ارزیابی فعالیتهای مالی، سنجش نقدینگی و توان واریز بهموقع بدهیها، تفسیر اطلاعات مربوط به سودآوری و درنهایت فعالیتهای تأمین مالی و سرمایهگذاری واحد انتفاعی سودمند واقع شود
با توجه به میزان اهمیت این مبحث در چگونگی عملکرد یک بنگاه اقتصادی گروه شرکتهای نرمافزاری فراپیام ماژول مرتبط با بهرهبرداری از صورت جریان نقد به روش مستقیم را در سبد محصولات خود قرارداده است اخذ گزارشات صورت جریان وجوه نقد به روش مستقیم، با امکان معرفی درختواره منابع و مصارف بر اساس طبقهبندی انجامشده در ساختار کدینگ حسابداری دریافت و پرداخت برای مدیران ارشد امکان تصمیمگیری بهموقع در ارتباط با وجوه نقد و چگونگی مصارف را فراهم میآورد همچنین امکان اخذ گزارشات تفکیکشده به جزئیات و نیز گزارشات تجمیعی و در لحظه از ویژگیهای این محصول هست. از دیگر ویژگیهای این محصول کاربرد صورت جریان وجوه نقد برای مجموعههای چند شرکتی و هلدینگ هست که میتوانند گزارش صورت جریان وجوه نقد را به تفکیک هر شرکت یا تجمیعی بدون فوت وقت از سیستم استخراج نماید.
ضامن نقدشوندگی و نقش آن در صندوقهای سرمایهگذاری
آیا نقدشوندگی در صندوقهای سرمایهگذاری به ضامن نیاز دارد؟
یکی از بسترهای پسانداز و افزایش ثروت، صندوقهای سرمایهگذاری است. این صندوقها محل بسیار مناسبی برای تجمیع نقدینگی سرگردان است. مخصوصا برای افرادی که به دلیل دانش تخصصی و زمان محدود، نمیتوانند به طور مستقیم در بورس سرمایهگذاری کنند. ممکن است افراد در مسیر سرمایهگذاری، تمایل داشته باشند در زمانهایی، به برداشت دلایل اهمیت نقدینگی سرمایه خود احتیاج پیدا کنند؛ بدیهی است که هر چقدر احتمال نقد شدن سرمایه بالاتر باشد، اعتبار صندوق بیشتر بوده و مشتری با خیال راحت و آسودهتری سرمایهگذاری میکند. در ادامه به مفهوم نقدشوندگی و نقش ضامن نقدشوندگی در صندوقهای سرمایهگذاری پرداخته میشود.
مفهوم نقدشوندگی چیست؟
قابلیت تبدیل شدن سرمایه به وجه نقد را نقدشوندگی میگویند. هر نوع کالا یا اوراقی که نقدشوندگی بالاتری داشته باشد، ارزش معاملاتی بیشتری خواهد داشت. دلیل اهمیت این موضوع به خاطر این است که سرمایهگذار هر زمانی که بخواهد، میتواند سرمایه خود را به کالا یا اوراق بهادار دیگری تبدیل نماید. در صندوقهای سرمایهگذاری نیز میتوان گفت که واحدهای صندوق، در هر لحظه و به قیمت خالص ارزش روز داراییها، از قابلیت نقد شدن برخوردار هستند. البته طبق قوانین سازمان بورس و امیدنامههای صندوقها، از زمان تقاضای برداشت وجه تا زمانی که پول در حساب فرد قرار گیرد، بین 3 تا 7 روز کاری طول خواهد کشید.
حال ضمانت نقدشوندگی کجا نمود پیدا میکند؟ ضمانت در ساختار صندوقهاي سرمايهگذاري در ابتدا فراهم نمودن نقدينگي كافي در شرايطي است كه صندوق براي انجام پرداختهای خود و يا ابطال واحدهاي سرمايهگذاري متقاضيان، وجه نقد كافي نداشته باشد. با وجود ضامن نقدشوندگي، دارندگان واحدهاي سرمايهگذاري اين اطمينان را خواهند داشت كه هر زمان تصميم به ابطال (فروش) واحد سرمايهگذاري خود بگيرند، تقاضا براي آن طبق ضوابط و مقررات مربوطه وجود دارد.
علاوه بر مفهوم فوق، ممکن است در برخی از صندوقهای سرمایهگذاری در سهام و یا صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت، ضمانتی برای اصل سرمایه و حداقل سود برای دوره مشخص و یا پرداخت سود دورهای در نظر گرفته شود. به این ترتیب، ضامن وظیفهای سنگینتر از ضمانت صرف نقدشوندگی بر عهده خواهد داشت. در این موارد، انتظارات سازمان بورس برای پشتوانه مالی و اعتبار ضامن از شرایط دیگر بیشتر خواهد بود و در برخی موارد با تعیین 2 ضامن با عنوان ضامن اول و ضامن دوم، سعی در کاهش ریسک متحمل صندوق خواهد داشت.
ضامن نقدشوندگی صندوق ها، یک رکن اختیاری است!
سازمان بورس و اوراق بهادار از سال 1392، استفاده از خدمات رکن ضامن نقدشوندگی در صندوقهای سرمایهگذاری را اختیاری اعلام نمود. وجود ضامن نقدشوندگی به عنوان یکی از ارکان صندوق سرمایهگذاری، اطمینان خاطری برای سرمایهگذاران به همراه خواهد داشت اما؛ نمیتوان از هزینههایی که این رکن به صندوقها تحمیل میکند، غافل شد.
هزینههای ضامن نقدشوندگی
هزینههای مربوط به ضامن نقدشوندگی به دو گروه هزینههای مستقیم و غیرمستقیم طبقهبندی میشوند. هزینههای مستقیم، مواردی هستند که هر صندوق سرمایهگذاری از محل داراییهای خود به رکن ضامن نقدشوندگی پرداخت میکند که باعث بالا رفتن هزینههای صندوق و کاهش بازده صندوق میشود.
هزینههای غیرمستقیم نیز مواردی هستند که کل مجموعه صندوقهای سرمایهگذاری را متاثر میکند، که میتوان به کاهش تقاضای راهاندازی صندوق به واسطه معرفی نکردن ضامن نقدشوندگی و بلا استفاده ماندن ظرفیتهای موجود اشخاص حقوقی که میتوانند در قالب سایر ارکان صندوق فعالیت نمایند، اشاره کرد.
آیا طرحهای سرمایهگذاری مانو، ضامن نقدشوندگی دارد؟
همانطور که گفته شد وظیفه اصلی ضامن نقدشوندگی آن است که در موارد ذیل، در صورت نبود وجوه نقد کافی، مبالغ لازم را تأمین کند:
(الف) پرداخت به متقاضیان ابطال واحدهای سرمایهگذاری عادی
(ب) پرداختهای دورهای سود
نکتهای که میبایست در نظر گرفته شود، این است که معمولا ترکیب سرمایهگذاری طوری انتخاب میشود که نقدشوندگی کافی در داراییها وجود داشته باشد. بسیاری از صندوقها رکن ضامن نقدشوندگی را ندارند، اما به خاطر اعتمادی که این رکن ممکن است ایجاد کند، بانک سامان نقش ضامن نقدشوندگی در طرح های سرمایه گذاری مانو بازی میکند.
تفاوت ضمانت نقدشوندگی با قابلیت نقدشوندگی چیست؟
دو مفهوم ضمانت نقدشوندگی و قابلیت نقدشوندگی از یکدیگر با هم تفاوت دارند. ضمانت نقدشوندگی، به معنای توافقی است که شرکت تامین سرمایه با یک بانک یا دلایل اهمیت نقدینگی موسسه مالی انجام میدهد تا ریسک خروج واحدهای دارایی از صندوق را بر عهده بگیرد و نقدشوندگی سرمایه افراد را تضمین کند. به عبارت دیگر، ضامن نقدشوندگی، شخصیتی حقوقی است که دلیل اصلی آن به عنوان رکن صندوقها، افزایش نقدشوندگی واحدهای آن صندوق است تا تحت هر شرایطی، سرمایهگذار بتواند واحدهای سرمایهگذاری خود را به فروش برساند و این اطمینان را داشته باشد که هر زمان تصمیم به برداشت سرمایه بگیرد، تقاضا برای آن وجود داشته باشد و دیگر نگران ماندن در صف فروشهای طولانی نباشد. این اتفاق در روزهایی که بورس به شدت منفی است، خود را بیشتر نشان میدهد.
اما؛ قابلیت نقدشوندگی به معنای امکان مدیریت، ارزشگذاری و فروش داراییهایی است که مدیران صندوق برای پرداخت مطالبات سرمایهگذاران است. در واقع، مدیر صندوق میتواند بر اساس استراتژی سرمایهگذاری و شرایط منابع خود به منظور پاسخگویی به فروش واحدها، دامنه مشخصی را برای سقف سرمایهگذاری در نظر بگیرد تا خروج سرمایه مشتری، برای بازده ترکیب دارایی ها، مشکلی ایجاد نکند.
ریسک نقدشوندگی چیست؟
زمانی که انواع ریسک در سرمایهگذاری را بشناسید و برای روبهرو شدن با آن برنامهریزی داشته باشید، احتمال زیان کاهش پیدا میکند. تمامی انواع ریسکها در بازار سرمایه دارای اهمیت هستند اما اهمیت بعضی از آنها نادیده گرفته میشود. مفاهیمی مانند ریسک نقدشوندگی یا نقدینگی از این دست هستند. با ما همراه باشید تا در این مقاله بیشتر با مفهوم ریسک نقد شوندگی آشنا شویم.
تعریف ریسک نقدشوندگی
ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی همان قابلیت تبدیلشدن سهم به پول نقد در کمترین زمان است. هرگاه بازار یک سهام با کمبود تقاضای خرید روبهرو باشد و مالک سهمی نتواند سهام خود را در زمانی که در نظر گرفته است و به قیمتی که میخواهد به فروش برساند با ریسک نقدشوندگی مواجه میشود. در این شرایط مالک سهم نمیتواند سهام خود را با ارزش واقعی آن به فروش برساند. داراییهایی که خرید و فروش آنها به آسانی صورت میگیرد از ریسک نقد شوندگی کمتری برخوردار هستند. به تعبیری دیگر، ریسک نقد شوندگی ریسکی است که از کمبود معاملات یک سهم ناشی میشود و این نشاندهنده این نکته است که تعداد اوراق بهادار یا اندازه نشر آن نماد کوچک است. هر چه این اندازه کوچکتر باشد، ریسک نقدشوندگی بیشتر است.
بنابراین هر چه سرعت خرید و فروش سهم شما کم باشد و کسی آن را از شما نخرد، شما با ریسک نقد شوندگی زیادی مواجه هستید و هرچه سرعت خرید و فروش سهامتان بیشتر باشد و معاملات آن روانتر انجام شود، ریسک نقدشوندگی سهم شما کم است. سرمایهگذاری عالی آن است که بتوان سهام را راحتتر به پول نقد و به قیمت دلخواه به فروش رساند. خرید سهمی که به دلایل مختلفی مانند عملکرد نامناسب شرکت، کسی خریدار آن نیست و ریسک نقد شوندگی دارد، منطقی نظر نمیرسد.
انواع ریسک نقدشوندگی چیست؟
ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی خود به دو گروه تقسیم میشود:
ریسک نقدینگی در بودجه: این ریسک مرتبط با شرکتها است. هنگامیکه شرکتی با اتکا به بودجهاش توان تسویه بدهیهای خود را نداشته باشد، ریسک نقدینگی در بودجه رخ داده است. در واقع ریسکی که مربوط به توان شرکت برای جبران بدهیهایش باشد، ریسک نقدینگی در بودجه نام دارد. این ریسک به عواملی چون اندازه شرکت بستگی دارد. شرکتی که بزرگ باشد توان تامین بدهیهای خود را دارد و ریسک کمتری را تحمل میکند اما بعضی از شرکتهای کوچک در جبران بدهیهای خود ضعیفتر عمل میکنند و دلایل اهمیت نقدینگی ریسک بیشتری را متحمل میشوند.
ریسک نقدینگی در بازار: هرگاه احتمال آن برود که ارزش یک دارایی در هنگام فروش کاهش پیدا خواهد کرد، ما با ریسک نقدینگی در بازار روبهرو هستیم. این موقعیت زمانی رخ میدهد که شرکت مربوطه انعطاف و توانایی و برنامهریزی درست و لازم برای خارج شدن از چالش و موقعیت بحرانی خود را ندارد. با مثالی به شرح این ریسک میپردازیم؛ فرض کنید ماشینی به ارزش ۱۰۰ میلیون تومان دارید و در شرایطی قرار گرفتید که به پول نیاز دارید. کسی حاضر نیست ماشین شما را به قیمت و ارزش واقعی آن خریداری کند. قطعا در این شرایط خودرو را زیر قیمت و ارزش واقعی آن را میفروشید در نتیجه شما دچار ضرر و زیان میشوید و ریسک نقدشوندگی این کار را پذیرفتید.
دلایل و عوامل مؤثر بر ریسک نقدشوندگی چیست؟
در بحران بزرگ مالی که چند سال پیش در جهان رخ داد اثر فاکتور نقد شوندگی روی پروژههای مالی کوتاهمدت و سیستمهای بانکی مشخص شد. بنابراین بسیاری از اقتصاددانها دست به اصلاح مدلهای مالی زدند. ریسک نقدشوندگی تا قبل از این بحران جهانی از طرف معاملهگران فاکتور چندان با اهمیتی محسوب نمیشد اما بعد از آن دریافتند که همه مؤسسات کوچک و بزرگ مالی و حتی دولتها میتوانند تحت تأثیر این ریسک قرار بگیرند. در ادامه عواملی که روی این ریسک تاثیر دلایل اهمیت نقدینگی میگذارند را نام میبریم.
شکاف قیمت خرید و فروش
به فاصله قیمت درخواستی خرید یک سهم با قیمت پیشنهادی فروش آن شکاف قیمت خرید و فروش میگویند. شکاف قیمت خرید و فروش در واقع اختلاف بین بالاترین قیمت پیشنهادی یک خریدار بابت خرید آن سهم با پایینترین قیمت پیشنهادی یک فروشنده برای فروش همان سهم است. اگر شکاف قیمت خرید و فروش کم باشد در واقع فروشنده گمان میکند که ممکن است سهم در آینده دچار افزایش نرخ شود و به همین سبب مبلغ بالاتری را پیشنهاد میدهد و همین امر باعث میشود سهم توانایی بالاتری برای تبدیلشدن به پول نقد را داشته باشد و ریسک نقدینگی آن کاهش یابد.
عمق بازار
مفهوم عمق بازار به تعداد خریداران و فروشندگان اشاره دارد. در شرایطی که تعداد خریداران و فروشندگان به اندازهای باشد که صف خرید و فروش تشکیل نشود، عمق بازار زیاد است. در چنین شرایطی میتوانید هر زمان که خواستید سهامی را بخرید با بفروشید. در حقیقت بازارهای عمیق قابلیت نقدشوندگی بالایی دارند و سرعت معاملات در آنها بالا است.
افق زمانی فروشندگان
از فاکتورهای دیگر در ریسک نقدشوندگی، افق زمانی فروشنده است. فروشندهای که برای فروش سهم خود عجله ندارد ریسک نقدینگی سهم خود را کاهش میدهد. زمانیکه فروشندهای برای فروش سهام خودش از نظر زمانی صبور نباشد سهم را وارد ریسک نقدینگی بالایی میکند.
حجم معاملات
حجم معاملات یکی از فاکتورهای محاسبه ریسک نقدینگی است. البته باید در نظر داشت حجم بالای خرید یا فروش در بورس به تنهایی به معنای بالا یا پایین رفتن ریسک نقدشوندگی نیست.
تصمیمات احساسی
ریسک نقد شوندگی تحت تاثیر هیجانات و واکنشهای رفتاری معاملهگران نیز افزایش یا کاهش مییابد. این ریسک در کشورهایی که در حال توسعه هستند بیشتر رخ میدهد، زیرا معاملهکنندگان در این کشورها پتانسیل تصمیمات احساسی بالایی دارند و ممکن است با شنیدن کوچکترین اخباری صف فروش تشکیل دهند و سبب شکسته شدن قیمت آن سهم بشوند.
سخن آخر
اگر با مفهوم ریسک نقدشوندگی و تاثیر آن روی جریان بازار بورس و سهام آشنا شویم، قطعا درک بهتری از روند بازار و فرآیند خرید و فروش خواهیم داشت. به طور کلی درک جریانات ریزودرشت و تاثیرگذار بازار میتواند سرنوشت ما در این بازار تغییر دهد و درک صحیح آن باعث تصمیمگیریهای مناسب میشود. همان طور که در این مطلب اشاره کردیم، نوسانات نقدی در اثر فاکتورهای مختلفی ایجاد میشوند و این نوسانات باعث به وجود آمدن مفهومی به نام ریسک نقدینگی خواهند شد. در واقع اگر شرایطی پیش بیاید که شما در آن نتوانید سهام خودتان را به ارزش واقعی خودش و در زمانی کوتاه بفروشید، دچار ریسک نقدشوندگی شدهاید.
حجم معاملات چیست و چگونه میتوانیم از آن استفاده کنیم؟
حجم معاملات (Trade Volume) مجموع تعداد قراردادها یا سهامهای معامله شده در یک نماد معاملاتی است. حجم معاملاتی را میتوان در هر نوع نماد و بازارهایی مثل بورس سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آپشن، قراردادهای آتی و انواع کالاها به کار برد.
اصول پایه حجم معاملات
حجم معاملات در یک برهه زمانی خاص، مجموع تعداد سهامها یا قراردادهای مبادله شده در یک نماد معاملاتی خاص را اندازه میگیرد، که شامل مجموع مقدار سهامهای مبادله شده بین خریدار و فروشنده میشود.
زمانی که مبادلات به صورت فعالانهتر انجام میشوند، حجم معاملات بالاست و وقتی که مبادلات کمتری بین خریدار و فروشنده انجام میشود، حجم معاملاتی نیز پایین است.
هر صرافی در بازار، حجم معاملاتی خاص خود را دنبال میکند و اطلاعات مختص به خود را منتشر میکند. اطلاعات مربوط به حجم معاملاتی در هر روز، معمولا هر یک ساعت یک بار، تخمین زده میشوند و در انتهای هر روز نیز یک شکل کلی و یک اطلاعات منسجم از حجم معاملات آن روز منتشر میشود.
سرمایه گذاران همچنین میتوانند مقدار تغییرات قیمت قرارداد را به عنوان جانشینی برای حجم معاملات دنبال کنند. در این روش، تغییرات قیمت خیلی سریعتر از حجم معاملات اتفاق میافتد.
این ابزار به سرمایه گذاران درباره میزان فعالیت و نقدینگی بازار میگوید. حجم معاملات بالا، نشان دهنده نقدینگی بالای یک نماد معاملاتی است؛ یعنی رابطه بهتر و فعالتری بین خریداران و فروشندگان وجود دارد.
وقتی که سرمایه گذاران درباره روند حرکتی در بازار سهام تردید دارند، حجم معاملات در قراردادهای آتی افزایش مییابد. این اغلب باعث میشود که قراردادهای آتی و آپشن آن سهام نیز فعالتر شوند.
در کل، در روزهای باز شدن بازارهای جهانی مثل فارکس (دوشنبهها)، و روزهای بسته شدن بازار (جمعهها) حجم معامله بالاتر است و در روزهای قبل از تعطیلات، معمولا پایین میآید.
امروزه، تریدرهای روزانه و شاخصهای پول در بازار آمریکا، تبدیل به یکی از بزرگترین استفاده کنندگان حجم معاملات شدهاند.
طبق گفتههای موسسه مالی و بانکداری JPMorgan در سال ۲۰۱۷، سرمایه گذاران راکدی مثل ETFها (صندوقهای قابل معامله) و حسابهای سرمایه گذاری کمّی که معاملات الگوریتمی با سرعت بالا انجام میدهند، مسئول ۶۰ درصد از کل حجم معاملاتی بودند؛ در حالی که تریدرهای محتاط فاندامنتالی (تریدرهایی که فاکتورهای فاندامنتالی را قبل از سرمایه گذاری بر روی یک سهام ارزیابی میکنند)، تنها مسئول ۱۰ درصد از آن بودند.
تریدرها و حجم معاملات
تریدرهای از عوامل مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. حجم معاملاتی یکی از آسانترین فاکتورها برای ارزیابی بازار توسط تریدرهاست.
این ابزار، در طول بالا رفتن سریع قیمت یا پایین آمدن سریع آن، برای تریدرها اهمیت زیادی دارد، چون میتوانند با استفاده از آن، معاملات خود را تشخیص و سازماندهی کنند.
همچنین حجم معاملات بالا که معمولا با تغییر روند قیمت همراه است، میتواند ارزش سهام مورد نظر تریدرها را تقویت کند.
سطوح مختلف حجم معاملات، میتواند به تریدرها کمک کند تا تصمیم گیری بهتری برای زمان ورود به بازار داشته باشند؛ تریدرها میانگین حجم معامله در طول روز را، هم برای معاملات کوتاه مدت و هم بلندمدت دنبال میکنند، تا بتوانند برای ورود به بازار تصمیم درستی بگیرند. همچنین آنها میتوانند اندیکاتورهای تکنیکال دلایل اهمیت نقدینگی دیگر را نیز با حجم معاملاتی تلفیق کنند.
نمونهای ساده از حجم معاملات
فرض کنید که بازار شامل دو تریدر است؛ تریدر اول ۵۰۰ سهم از سهام اپل را میخرد و ۲۵۰ سهم از سهام آمازون را میفروشد. تریدر دوم نیز ۵۰۰ سهم از سهام تسلا را میخرد و ۲۵۰ تا از این سهم را به تریدر اول میفروشد.
کل حجم معاملات در بازار ۱۰۰۰ است (۵۰۰ سهم اپل + ۲۵۰ سهم آمازون + ۲۵۰ سهم تسلا).
استفاده از حجم معاملات برای بهبود معاملات
حجم معاملات یک مقیاس است که نشان میدهد در یک دوره زمانی خاص، چه مقدار از یک دارایی معامله شده است. در بورس سهام، حجم معاملات به صورت تعداد سهمهای خرید و فروش شده نمایش داده میشود و در قراردادهای آتی و آپشن نیز این حجم بر مبنای تعداد قرارداد دست به دست شده نشان داده میشود. خود حجم معاملات و دیگر اندیکاتورهایی که از دیتاهای حجم معاملاتی بهره میگیرند، معمولا در نمودارهای آنلاین استفاده میشوند.
هر از گاهی، نگاه کردن به الگوهای حجم معاملات، میتواند قدرت یک سهام یا ارز دیجیتال خاص را نشان دهد. در حقیقت، حجم معاملات نقش مهمی در تحلیل تکنیکال بازی میکند.
نکات مهم
- حجم معاملات میتواند یک مقیاس خوب برای تشخیص قدرت بازار باشد. معمولا بازارهایی که دارای حجم معاملات بالایی هستند، روند قدرتمندتر و سالمتری دارند.
- زمانی که در حجم معاملات بالا، بازار ریزش میکند، قدرت بازار در روند نزولی بیشتر میشود.
- زمانی که قیمت در روند نزولی بالای بالاتر (Higher High) جدیدی را ثبت میکند، باید خیلی مراقب باشید! چون ممکن است روند صعودی شکل بگیرد.
- اندیکاتورهای حجم موجود (OBV) و کلینگر (Klinger)، ابزارهایی هستند که بر مبنای حجم بازار کار میکنند.
اصول اولیه استفاده از حجم معاملات
وقتی که حجم معاملاتی را بررسی میکنید، معمولا اطلاعات از قبیل قدرت یا ضعف یک روند را به دست میآورید. به عنوان یک تریدر، ما تمایل بیشتری به همراهی با حرکات قویتر داریم و در روندهای ضعیف نیز، ما به دنبال معکوس شدن روند میگردیم.
البته این دستورالعملها همیشه و برای تمام مسائل پاسخگو نیست؛ اما برای تصمیمگیری برای ورود به بازار، مناسب است.
۱. تایید روند
یک بازار رو به رشد (نزولی یا صعودی)، باید حجم معاملاتی بالایی داشته باشد. گاوها به افزایش حجم خریداران برای هل دادن قیمت به سمت بالا نیاز دارند؛ کاهش حجم معاملات در روند صعودی، میتواند نشانه کاهش جذابیت نماد مورد نظر و در نتیجه، معکوس شدن قیمت باشد.
این یک حقیقت واضح است که ریزش یا جهش قیمت با حجم معاملاتی کم، یک سیگنال خرید یا فروش ضعیف است. ریزش یا جهش قیمت با حجم بالا، سیگنال قویتری ارائه میدهد که نشانه تغییر چیزی در آن نماد خاص است.
۲. اشباع حرکت و حجم معاملات
در یک بازار صعودی یا نزولی، ما میتوانیم اشباع قیمت را ببینیم. اشباعها، حرکات واضحی در قیمت هستند که با افزایش حجم معاملات ترکیب شدهاند؛ آنها میتوانند سیگنالهایی مبنی بر پتانسیل اتمام روند ارائه دهند.
تریدرهایی که بیشتر صبر کردهاند و از عدم دریافت سودهای بیشتر ترس دارند، خریداران را خسته میکنند؛ در نتیجه، بازار معکوس میشود.
زمانی که بازار نزولی است، نزول بیشتر قیمت تریدرها را تحت فشار قرار میدهد و این، بر روی نوسانات تاثیر میگذارد و حجم معاملات را افزایش میدهد. این نیز میتواند سیگنالی مبنی بر اتمام روند نزولی باشد.
۳. نشانههای صعودی
حجم معاملات میتواند در تشخیص نشانههای صعودی بازار مفید باشد. برای مثال، فرض کنید که بر روی یک خط مقاومت که قیمت را پس میزند، حجم معاملات افزایش مییابد؛ در این حالت، قیمت نیز پس از یک اصلاح کوچک، افزایش پیدا میکند.
در یک روند نزولی، باید پایین پایینتر (Lower Low) ساخته شود؛ زمانی که این حرکت تمام شد، حجم دلایل اهمیت نقدینگی معاملات کاهش مییابد، که این یک نشانه صعودی تلقی میشود.
۴. معکوس شدن قیمت
پس از یک حرکت بزرگ قیمتی (بالا یا پایین)، اگر قیمت شروع به بیروند یا رنج شدن (Range) با حجم معاملاتی بالا کرد، میتواند نشانهای از معکوس شدن قیمت باشد.
۵. بریک اوتها و فیک اوتها
در بریک اوت دلایل اهمیت نقدینگی اولیه از بازار بی روند و یا هر الگوی قیمتی دیگر، افزایش در حجم معاملاتی میتواند قدرت روند را بیشتر کند. کم بودن مقدار حجم معاملات، پس زدن قیمت در بریک اوت را نشان میدهد، که به آن فیک اوت میگویند.
۶. تاریخ حجم معاملات
حجم معاملات باید مربوط به تاریخ اخیر باشد؛ مقایسه حجم معاملات امروز با ۵۰ سال قبل، اطلاعات اشتباهی به ما میدهد. هرچه تاریخ حجم معاملات جدیدتر باشد، امکان اتفاق مشابه بیشتر است.
حجم معاملات اغلب به عنوان یک اندیکاتور نقدینگی تلقی میشود. بازارهایی مثل بورس سهام که دارای نقدینگی بالایی هستند، به عنوان یک استراتژی ترید کوتاه مدت در نظر گرفته میشوند؛ چون در قیمتهای مختلف، خریداران و فروشندگان زیادی وجود دارند.
۳ اندیکاتور پرکاربرد برای حجم معاملات
اندیکاتورهای حجم معاملات، فرمولهای ریاضی هستند که به صورت مشترک در بیشتر پلتفرمهای نموداری وجود دارند.
فرمول کارکرد هر اندیکاتور مقداری با اندیکاتورهای دیگر فرق دارد. تریدرها میتوانند اندیکاتوری را انتخاب کنند که بهترین عملکرد را برایشان دارد.
استفاده از این اندیکاتورها دلایل اهمیت نقدینگی الزامی نیست؛ اما آنها میتوانند در تصمیم گیری درست شما را راهنمایی کنند. اندیکاتورهای زیادی برای حجم معاملاتی وجود دارند، اما ما ۳ اندیکاتور با عملکرد خوب را در اینجا بررسی میکنیم:
۱. اندیکاتور حجم موجود (OBV)
OBV یک اندیکاتور ساده اما مفید است. در این اندیکاتور، حجم معاملات زمانی افزایش مییابد که بازار به انتهای روند صعودی رسیده است. همچنین، حجم معاملات زمانی کاهش مییابد که قیمت به انتهای روند نزولی رسیده است.
OBV یک مجموعه از انباشت قیمت یا اشباع را نشان میدهد. همچنین میتواند واگرایی را نیز نشان دهد؛ مثل زمانی که قیمت بالا برود، اما حجم با نسبت آرامی شروع به رشد کند و یا حجم معاملات کم شود.
۲. اندیکاتور جریان پول چایکین (CMF)
افزایش قیمت باید با افزایش حجم همراه باشد. اندیکاتور CMF بر روی انبساط قیمت در زمانی که قیمت بالاتر از میانگین قیمتی کل روز قرار میگیرد، تمرکز دارد، سپس یک ارزش مطابق با قدرت این روند ارائه میکند.
اگر حجم معاملاتی در آن افزایش پیدا کند، قیمت نیز افزایش پیدا میکند و اگر حجم پایین باشد، قیمت نیز منفی خواهد بود.
CMF میتواند به عنوان یک اندیکاتور کوتاه مدت استفاده شود، به این دلیل که نوسان میکند؛ اما بیشتر برای نشان دادن واگرایی کاربرد دارد.
۳. اسیلاتور کلینگر (Klinger Oscillator)
نوسان در پایین و بالای خط صفر، میتواند سیگنالهایی برای خرید و فروش ارائه کند.
اسیلاتور کلینگر انباشتگی قیمت را برای حجم خرید، و پراکندگی قیمت را برای حجم فروش در یک دوره زمانی خاص ارائه میدهد.
سخن آخر
حجم معاملاتی یک ابزار کاربردی برای تشخیص روند است. همانطور که میبینید، روشهای زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. اصلیترین راه استفاده از آن، تشخیص قدرت یا ضعف بازار و بررسی تاییدیه روند یا معکوس شدن روند است.
اندیکاتورهای مبتنی بر حجم معاملات، برای تصمیم گیری درست برای ورود به بازار به تریدرها کمک میکنند.
البته حجم معاملاتی ابزار خیلی دقیقی برای ورود و خروج نیست و باید برای تشخیص این نقاط از رفتار قیمت (Price Action) نیز کمک گرفت.
دیدگاه شما