تعریف الگوهای بازگشتی نزولی


شرط لازم برای الگوی پوشای صعودی این است که بدنه کندل دوم بزرگتر از بدنه کندل اول باشد. شاخ و دم‌ها را کلا کنار بگذارید و فقط به بدنه‌ها نگاه کنید. کل بدنه کندل اول باید بطور کامل درون بدنه کندل دوم قرار بگیرد. اگرچه تا همین جا نیز برای تعریف الگوی پوشای صعودی کافی است اما بهتر است بدنه کندل دوم آنقدر بزرگ باشد که علاوه بر بدنه کندل نخست، حتی شاخ و دم آنرا نیز درون خودش جای بدهد، به گونه‌ای که انتهای شاخ و دم کندل اول از محدوده بدنه کندل دوم فراتر نروند. یعنی نقطه بسته شدن کندل دوم بالاتر از سقف کندل اول قرار بگیرد. به این ترتیب خریداران تا آخرین لحظه توانسته‌اند قیمت را حتی از سقف روز گذشته نیز بالاتر نگه دارند.

الگوی سر و شانه سقف و کف در تحلیل تکنیکال

الگوی سر و شانه از الگوهای برگشتی می باشد. همان طور که از نام گذاری مشخص است، الگوهای برگشتی، الگوهایی می باشند که روند قیمت در آنها تغییر جهت می دهد. در این مقاله به الگوی بازگشتی سر و شانه که از مهمترین الگوهای بازگشتی می باشد می پردازیم. با ما همراه باشید.

شکل گیری الگوی سر و شانه سقف

مطابق شکل 1، تا نقطه A موج صعودی شکل گرفته است. حجم معاملات نیز با افزایش قیمت افزایش می یابد و به سطوح بالای جدیدی می رسد که کاملا طبیعی است. در نقطه c یک چارتیست هوشیار ممکن است متوجه شود که حجم در روند افزایشی که از نقطه A شروع شده کمی کمتر از موج قبلی است. این تغییر به خودی خود اهمیتی ندارد اما به عنوان یک چراغ زرد در ذهن تحلیل گر باقی می ماند.

قیمت دوباره شروع به افت می کند تا نقطه D و حتی ممکن است آشفتگی بیشتری هم به وقوع بپیوندد و نقطه D در پایین تر از نقطه B قرار گیرد. طی یک موج افزایشی قیمت دوباره به نقطه E می رسد ولی قادر به رسیدن به حد بالایی در نقطه c نخواهد بود. اینجا نیز حجم معاملات نسبت به دو قله دیگر کمتر می شود (آخرین موج در نقطه E معمولا به حدود نصف یا دو سوم فاصله بین نقطه C تا D می رسد). برای ادامه روند صعودی هر کدام از نقاط بالایی باید از نقطه بالایی موج پیش از خود فراتر بروند. با ناتوانی صعود موج E در رسیدن به قله قبلی در نقطه C نیمی از ملزومات برای شروع روند نزولی جدید را که اصطلاحا موج پایین رونده نامیده می شود به دست می آید.

در این زمان شکست خط روند اصلی بالایی که پیش از این در نزول نقطه D شکسته شد همچنان اهمیت خود را به عنوان یک اخطار حفظ می کند. اما علی رغم همه این هشدارها تنها چیزی که ما می دانیم این است که روند از حالت صعودی به حالت مستقیم تغییر شکل داده که این ممکن است باعث نقد کردن خریدها در بازار شود اما به اندازه کافی توجیه کننده موقعیت فروش نیست.

الگوی سر و شانه

شکل 1- الگوی سر و شانه سقف

شکسته شدن خط گردن و کامل شدن الگو

خط نسبتا صافی را می توان در زیر نقاط پایینی رسم کرد (نقاط B و D) که خط گردن نامیده می شود (به خط 2 در شکل 1 نگاه کنید). این خط عموما صعودی با شیب ملایم مثبت است (اگرچه برخی اوقات این خط کاملا افقی یا صاف و در مواقع نادری شیب نزولی دارد). عامل تعیین کننده در الگوی بازگشتی سر و شانه ها، شکست قطعی خط گردن است. در این حال قیمت در حوالی خطوط روند مربوط به کف ها در نقاط B و D نوسان کرده است و خط حمایت را شکسته و تقریبا همه چیز برای آغاز یک روند نزولی و موج های نزولی آماده است. روند نزولی جدید سقف ها و کف های کاهشی دارد که نقاط تعریف الگوهای بازگشتی نزولی C، D، E و F هستند. حجم معاملات با شکسته شدن خط گردن باید به طور چشمگیری افزایش یابد. البته افزایش قابل ملاحظه در حجم معاملات در یک روند کاهشی در مراحل اولیه بازار از اهمیت زیادی برخوردار نمی باشد.

حرکت برگشتی (پولبک) به خط گردن

معمولا یک حرکت برگشتی به صورت جهش به بالاتر از خط گردن یا تا حد نقطه پایینی قبلی یعنی نقطه D (به نقطه G نگاه کنید) رخ می دهد که هر دو این ها به عنوان مقاومت برای روند شناخته می شوند. البته وقوع حرکت برگشتی به خط گردن حتمی نیست و گاهی نیز یک جهش بسیار کوچک است. حجم معامله در این هنگام می تواند در تشخیص اندازه این جهش کمک کننده باشد. اگر شکست اولیه خط گردن با معاملات سنگینی انجام شده باشد احتمال وقوع بازگشت کم است زیرا افزایش فعالیت، روند نزولی را با قدرت بیشتری مشخص می کند.

معاملات کمتر در هنگام شکست خط گردن، احتمال وقوع برگشت بیشتری را به همراه دارد. البته جهش باید با حجم معاملات کمی همراه بشود ولی روند نزولی جدید بعدی همراه با فعالیت های معاملاتی بیشتری خواهد بود.

جمع بندی و خلاصه الگوی سر و شانه سقف

در ادامه نکات اصلی مربوط به الگوی سر و شانه سقف را مرور می کنیم.

1- وجود یک روند صعودی اولیه

2- شانه چپ حجم معاملات سنگین تری دارد (نقطه A) و با یک موج نزولی به حفره نزولی B منتهی می شود.

3- موج دوم برای صعود آغاز می شود که با حجم معاملات کمتری همراه است (نقطه C).

4- کاهش بعد از قله دوم یعنی تا پایین تر از قله اول (نقطه A) ادامه می یابد و به سمت پایین ترین نقطه حفره نزولی قبلی حرکت می کند (نقطه D).

5- موج سوم (موج D-E) آغاز می شود و حجم معاملات کم آن قابل توجه می باشد و هرگز نمی تواند به قله قبلی صعود کند (نقطه C)

6- الگو با شکسته شدن خط گردن کامل می شود.

7- حرکت برگشتی به سمت خط گردن (نقطه G) صورت می گیرد و در ادامه، روند نزولی را به دنبال دارد.

زمان تکمیل الگوی بازگشتی سر و شانه

آنچه کاملا مشهود است وجود سه موج در این نوع الگو است. موج میانی (سر)، بلندترین ارتفاع را نسبت به دو شانه (نقاط A و E) دارا است. الگو تا زمانی که نمودار قیمت، خط گردن را به طور قطع نشکند و قیمت زیر آن قرار نگیرد کامل نمی شود. در این جا دوباره نفوذ در حد 1 تا 3 درصد زیر خط گردن برای ما ملاک می باشد. یا اینکه به طور قطع (مثلا دو روز کاری) قیمت زیر خط گردن بسته شود که در این حالت شکسته شدن خط گردن تایید می شود. اما تا زمانی که در موج نزولی، خط گردن شکسته نشود همواره احتمال اینکه یک الگوی واقعی سر و شانه نداشته باشیم وجود دارد و ممکن است روند رو به بالا مجددا آغاز شود.

پیدا کردن قیمت هدف در الگوی بازگشتی سر و شانه

نحوه به دست آوردن هدف قیمتی در الگوی سر و شانه با توجه به ارتفاع الگو تعریف می شود. فاصله عمودی سر (نقطه C) را تا خط گردن محاسبه کنید. طبق این الگو قیمت به اندازه فاصله محاسبه شده، از محل شکسته شدن نمودار قیمت توسط خط گردن کاهش می یابد. برای مثال در شکل 1، بالاترین نقطه سر مقدار 102 را نشان می دهد و بردار عمودی رسم شده از نقطه C، خط گردن را در مقدار 82 قطع کرده است. این 20 واحد باید از سمت پایین روند نزولی جایی که خط گردن شکسته می شود نیز محاسبه شود. بنابراین با توجه به اینکه خط گردن، نمودار قیمت را در مقدار 85 شکسته است در این صورت قیمت هدف طبق این الگو، 20 واحد کمتر یعنی 65 می باشد. بنابراین طبق الگوی بازگشتی سر و شانه قیمت تا مقدار 65 کاهش می یابد.

نکته مهمی که باید خاطر نشان کرد این است که قیمت هدفی که محاسبه می شود در واقع کمترین مقدار مورد انتظار از تغییرات است. قیمت اغلب نوسان قابل توجهی در اطراف هدف دارد و معمولا بیشتر از قیمت هدف تغییر می کنند. داشتن یک قیمت هدف، ابزار مفیدی است که در تشخیص پتانسیل تغییرات یک سهم برای رسیدن به حد مورد انتظار به ما کمک می کند. تخطی بازار از اهداف تعیین شده قیمت، حداقل اتفاقی است که ممکن است بیفتد. بیشترین میزان تغییر معمولا از حرکات قبلی الگو به دست می آید. برای مثال اگر هنگام رشد، قیمت از 30 به 100 رسیده باشد بیشترین میزان افت برگشت از بالاترین نقطه الگو که همان سر می باشد، به نقطه 30 می باشد. در الگوهای برگشتی می توان گفت که حداکثر تغییر، رسیدن به آنجایی است که در ابتدا بوده است.

در شکل 2 مورد دیگری از الگوی بازگشتی سر و شانه سقف نشان داده شده است. برای به دست آوردن قیمت هدف در موج نزولی پایانی، کافی است فاصله قائم بین سر و خط گردن را محاسبه کرد و به همین اندازه برای سهم از محل برخورد خط گردن با نمودار قیمت، افت قیمت در نظر گرفت.

الگوی بازگشتی سر و شانه

شکل 2- الگوی بازگشتی سر و شانه

شیب خط گردن در الگوی سر و شانه سقف

خط گردن در الگوی سر و شانه سقف معمولا شیب ملایم و رو به بالایی دارد. برخی اوقات این خط افقی می شود. ولی این دو حالت تفاوت چندانی با هم ندارند. هرگاه خط گردن در الگوی سر و شانه سقف دارای شیب نزولی شود نشانه ضعیف بودن بازار است و اغلب به دنبال آن شانه راست ضعیفی نیز شکل می گیرد.

تحلیل گر تا شکسته شدن خط گردن صبر می کند و اگر قصد فروش داشته باشد باید کمی بیشتر صبر کند زیرا در حالتی که شیب خط کاهشی باشد اخطار فروش دیرتر صادر می شود. در الگوهای پایه ای، خطوط گردن اغلب دارای شیب ملایم رو به پایینی می باشند. خط گردن صعودی نشانه قدرت بالای بازار است ولی باز هم این مشکل وجود دارد که اخطار دیر هنگام صادر می شود.

اهمیت حجم معامله

همان طور که حجم معامله در همه الگوهای قیمت اهمیت زیادی دارد، در الگوهای سر و شانه واقعی نیز نقش بسیار مهمی را در تایید آن بازی می کند. به عنوان یک قانون کلی قله دوم (قسمت سر) باید با مقدار حجم معامله کمتری نسبت به شانه چپ همراه باشد. این یک شرط لازم نیست اما وقوع این اتفاق می تواند یک اخطار زود هنگام مبنی بر کاهش فشار خرید نسبت به قله قبلی تلقی گردد. مهمترین اخطار حجم معاملات در موج سوم رخ می دهد (شانه راست). حجم باید در این قله به میزان قابل توجهی نسبت به دو قله قبلی کمتر باشد. سپس هنگام شکسته شدن خط گردن حجم باید بیشتر شود و در زمان انجام حرکت برگشتی به خط گردن باید میزان کمتری داشته باشد و در نهایت وقتی حرکت بازگشتی اتفاق می افتد افزایش مجدد یابد. (به شکل 1 توجه شود)

همان طور که پیشتر اشاره شد حجم نقش کم رنگ تری را در هنگام تکمیل قله ها بازی می کند اما در برخی نقاط برای ادامه روند کاهشی، حجم معامله باید افزایش پیدا کند. حجم معامله در نقاط قعر یا پایینی نقش بسیار مهمی را بازی می کند.

الگوی سر و شانه کف یا معکوس

در الگوی سر و شانه معکوس ، سه موج نزولی مهم و یا سه فرورفتگی وجود دارد و قسمت سر اندکی از دو حفره دیگر پایین تر می باشد. برای به دست آوردن قیمت هدف طبق این الگو، کافی است فاصله قائم سر تا خط گردن را محاسبه کنیم و به همین میزان، فاصله از محل شکسته شدن خط گردن توسط نمودار قیمت در نظر بگیریم تا قیمت هدف به تعریف الگوهای بازگشتی نزولی دست آورده شود.

الگوی سر و شانه معکوس

شکل 3- الگوی بازگشتی سر و شانه معکوس

تفاوت های الگوهای سر و شانه سقف و کف

در الگوی بازگشتی سر و شانه معکوس نیز شکسته شدن خط گردن برای کامل شدن آن ضروری است و تکنیک های محاسبه قیمت های هدف مانند الگوی سر و شانه های سقف می باشد. تنها تفاوت جزئی که در کف می تواند وجود داشته باشد این است که تمایل بیشتری برای حرکات بازگشتی به سمت گردن وجود دارد که بعد از موج نزولی اتفاق می افتد.

بزرگترین تفاوت بین این دو نوع الگوی بازگشتی سر و شانه، در قسمت حجم معاملات می باشد. حجم معاملات در نمودار سر و شانه معکوس نقش به مراتب مهم تری را در شناسایی و تکمیل الگو بازی می کند. این نکته در مورد اغلب الگوهای کف وجود دارد. در کف های بازار، برای آغاز روند افزایشی جدید، نیاز به افزایش قابل توجهی در فشار خرید وجود دارد که این مورد در حجم معاملات منعکس می شود.

راه تکنیکی تر برای بررسی این تفاوت این است که هر بازار پس از فقط یک رکود یا سکون می تواند نزول کند. کاهش تقاضا یا تمایل برای خرید در میان معامله گران اغلب برای هدایت بازار به سمت نزول کافی است اما بازار پس از سکون و ناکارایی نمی تواند ناگهان صعود کند. قیمت ها تنها در صورت برتری یافتن تقاضا بر عرضه و هجوم بیشتر خریداران نسبت به فروشندگان می توانند صعود کند.

الگوی حجم معامله در کف، بسیار به موردی که برای سقف ها در نیمه نخست الگو اتفاق می افتد شبیه است. به این معنی که حجم معامله در قسمت سر نسبت به شانه چپ کمی کمتر است. موجی که از قسمت سر شروع می شود نه تنها باید افزایش فعالیت خریداران را نشان دهد بلکه میزان حجم باید از حدی که در موج مربوط به شانه چپ اتفاق می افتد فراتر برود. موج نزولی به سمت شانه راست باید با حجم معامله پایین تری همراه شود. نقطه بحرانی در موج مربوط به عبور از گردن اتفاق می افتد. در صورتی که شکستن خط گردن با اطمینان اتفاق بیفتد قطعا شاهد افزایش انفجاری در حجم معاملات خواهیم بود.

این نقطه جایی است که کف از سقف بیشترین اختلاف را دارد. در کف، زیاد بودن حجم معاملات به طور واضح یک عامل اساسی برای تکمیل یک الگوی واقعی است. حرکت بازگشتی در کف ها بر خلاف سقف ها اتفاق بسیار رایجی است و همراه با حجم معاملات کمتری است. به علاوه روند صعودی جدید باید همراه با حجم معاملات سنگینی باشد. تکنیک های اندازه گیری دقیقا مشابه الگوی سر و شانه سقف است.

تعریف الگوهای بازگشتی نزولی

الگوهای زیادی در تحلیل تکنیکال وجود دارند که شناخت آن‌ها می‌تواند کمک زیادی به تحلیل و در نتیجه معاملات بهتر کنند. هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه شناسایی شده که به دلیل استفاده زیاد کاربران از آن‌ها از اعتبار بالایی برخوردار هستند، این الگوها در بازار سرمایه به‌راحتی قابل‌تشخیص هستند، ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است. همچنین این الگوها در تایم فریم‌های(دوره‌های زمانی) مختلفی تشکیل می‌شوند، ولی بیشترین استفاده در تایم روزانه است.

الگوی سرشانه

این الگو یکی از الگوهای برگشتی کلاسیک به‌حساب می‌آید، هنگامی‌که نمادی در مسیر صعودی قرار دارد، اگر این الگو تشکیل شود،‌ تغییر مسیر داده و به سمت پایین حرکت می‌کند. حالت برعکس آن به این صورت است که سهم در یک‌روند نزولی قرار دارد و سپس الگوی برگشتی سرشانه تشکیل می‌شود و روند نزولی تغییر مسیر داده و به سمت بالا بر‌می‌گردد. برای تشکیل این الگو شرایطی وجود دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.

اجزای تشکیل‌دهنده الگوی سرشانه:
  • سر (دارای بلندترین قله در الگو)
  • شانه‌ها (دو شانه که ممکن است درصورتی‌که ایده‌آل باشند، اندازه یکسان داشته و می‌توانند هم‌سطح یا غیر هم‌سطح باشند.)
  • خط گردن(خطی که دونقطه‌ حاصل از به هم پیوستن یکسر و یک شانه را به هم می‌رساند و ملاک ما برای تشخیص دقیق الگو است.)

حال به بررسی الگو می‌پردازیم، این الگو در حالت ایده‌آل به شکل زیر است:

برای حالت نزولی نیز برعکس همین حالت صادق است. به مثال‌های زیر توجه کنید:

الگوی سرشانه صعودی:


الگوی سرشانه نزولی:

گاهی ممکن است بنا به دلایلی همچون حمایت‌های پیشین و سایر حمایت‌ها یا مقاومت‌ها هدف قیمتی الگو شما تکمیل نشود.

همان‌طور که پیشتر‌ برایتان توضیح دادیم، این الگو زمانی که بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا یا گپ معاملاتی یا به همراه یک کندل تو خالی این خط را رد کند و بتواند سه روز معاملاتی بالای آن معامله کند، به‌منزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد؛ ولی این الگو در این سهم هیچ‌گاه محقق نشده، چراکه خط گردن با شرایطی که توضیح داده شد، شکسته نشده است!



سؤال: آیا در نمودار زیر ما یک الگوی سرشانه صعودی می‌بینیم؟

با توجه به شکل زیر دو نکته حائز اهمیت است، ابتدا اینکه روند قبل از الگو نزولی است، ولی بسیار کوچک‌تر از خود الگو است، نکته دوم این است که خط گردن‌شکسته نشده است.


سقف دوقلو

این الگو نیز همانند الگوی سرشانه یک الگوی بازگشتی است، برای شناسایی این الگو کافی است الگوی همانند شکل زیر را در نمودارهای خود پیدا کنیم.

همان‌طور که مشاهده می‌کنید، در صورت وجود روند صعودی و ایجاد چنین الگویی، درصورتی‌که سهم از نقطه A به سمت پایین خارج شود و به بیان دیگر خط گردن را با حجم زیاد قطع کند، هدف قیمتی را به‌اندازه فاصله سقف الگو تا خط گردن خواهد داشت.


سقف سه‌قلو

این الگو نیز همانند الگوی سقف دوقلو یک الگوی برگشتی بوده و فقط به‌جای دوقلو به سه‌قلو تبدیل می‌شود و به بیان دیگر به‌جای «دو سقف یا کف» به «سه سقف یا کف» تبدیل می‌شود. این الگو برای حالت برعکس یعنی کف سه‌قلو نیز صادق است.

به مثال‌های‌ زیر توجه فرمایید:



الگوی پرچم(FLAG)

این الگو، یکی از الگوهای ادامه‌دهنده در تحلیل تکنیکال است، یعنی سهم در مدار صعود وارد الگو پرچم شده و سپس باهدف مشخص قیمتی به حرکت خود ادامه می‌دهد.

مشابه الگوی پرچم در روندهای نزولی نیز وجود دارد.


این الگو بعضی مواقع باعث تغییر روند در یک سهم خواهد شد! زمانی که سهم وارد الگو شده و به‌صورت عکس از الگو خارج شود، باعث تغییر روند می‌شود. در تصویر زیر نمونه اصلی برای یک پرچم را مشاهده می‌کنید، درصورتی‌که از نقطه A خارج شود، به‌صورت ادامه‌دهنده و درصورتی‌که از نقطه B خارج شود به‌صورت بازگشتی عمل می‌کند.

همان‌طور که در تصاویر زیر مشاهده می‌کنید، در بازه تعیین‌شده پرچم‌های متوالی و ادامه‌دهنده تشکیل‌شده است.



نکات و اهداف قیمتی:
  • الگوی پرچم از یک پرچم و دسته تشکیل‌ شده است
  • در صورت شکست در ادامه روند به‌صورت الگوی ادامه‌دهنده و در غیر این صورت بازگشتی عمل می‌کند.
  • هدف قیمتی اول به‌اندازه دسته پرچم و هدف قیمتی دوم به کانال شکل‌گرفته
  • طول پرچم نباید از ۵۰ درصد دسته پرچم در حالت ایده‌آل تجاوز کند.
  • این الگو بیشتر در رالی‌ها (صعودها و یا نزول‌های متوالی) رخ می‌دهد.
پرچم برگشتی


الگوی مثلث(Triangles)

این الگو انواع مختلفی دارد، ولی به‌طورکلی اگر بتوانیم به‌صورت همگرا دو خط را رسم كنیم كه تشكیل یك مثلث بدهد، جز این الگو به‌حساب می‌آید. این الگو می‌تواند به‌صورت بازگشتی یا ادامه‌دهنده باشد.


اهداف قیمتی:

اهداف قیمتی در الگوی مثلث، به اندازه ضلع H در اشكال بالاست و به این صورت است كه از هر طرف مثلث سهم خارج شود، به‌اندازه آن پیشروی خواهد كرد.





الگوی دره (Wedges)

این الگو همانند مثلث بوده با این تفاوت كه به‌صورت یك كنج تشكیل می‌شود و قوانین آن مطابق با مثلث است.


الگوی الماس (Diamonds)

این الگو برگشتی بوده و اگر سهم در روند صعودی وارد این الگو شود، نزولی می‌شود و این الگو به‌صورت برعكس نیز صادق است.

الگوی فنجون و دسته (CUP)

این الگو برای ادامه روند در مسیر صعودی استفاده می‌شود، به‌نوعی كه سهم وارد كاپ شده و اگر از آن خارج شود، به‌اندازه قعر الگو رشد خواهد کرد. این الگو می‌تواند به‌صورت ساده تشكیل شود و دسته نداشته باشد، ولی معمولاً یك دسته كوچك در قسمت راست الگو تشكیل می‌شود. با توجه به شكل زیر سهم در مسیر صعودی وارد الگو شده و بعد از تشكیل دسته در قسمت راست خود و گذر از محدوده خط گردن به مسیر خود ادامه داده است.





الگوی مستطیل

این الگو نیز بسته به خروج سهم می‌تواند صعودی یا نزولی باشد، به‌نوعی كه طبق تصویر زیر سهم پس از عبور از محدوده مقاومتی توانسته به‌اندازه عرض مستطیل رشد کند.

الگوی پوشای صعودی (Bullish Engulfing)

الگوی «پوشای صعودی» همانطور که از نام آن مشخص است یک الگوی «بازگشتی صعودی» یا Bullish Reversal است یعنی در انتهای روند نزولی ظاهر گشته و می‌تواند باعث مثبت شدن بازار بشود. این الگو از دو کندل متوالی و مجاور بهم تشکیل شده که اندازه کندل دوم به مراتب بزرگتر از کندل نخست است، به گونه‌ای که کل بدنه کندل اول (وحتی ترجیحا شاخ و دم آن) بطور کامل درون بدنه کندل دوم جای می‌گیرد.

شرط لازم برای الگوی پوشای صعودی این است که بدنه کندل دوم بزرگتر از بدنه کندل اول باشد. شاخ و دم‌ها را کلا کنار بگذارید و فقط به بدنه‌ها نگاه کنید. کل بدنه کندل اول باید بطور کامل درون بدنه کندل دوم قرار بگیرد. اگرچه تا همین جا نیز برای تعریف الگوی پوشای صعودی کافی است اما بهتر است بدنه کندل دوم آنقدر بزرگ باشد که علاوه بر بدنه کندل نخست، حتی شاخ و دم آنرا نیز درون خودش جای بدهد، به گونه‌ای که انتهای شاخ و دم کندل اول از محدوده بدنه کندل دوم فراتر نروند. یعنی نقطه بسته شدن کندل دوم بالاتر از سقف کندل اول قرار بگیرد. به این ترتیب خریداران تا آخرین لحظه توانسته‌اند قیمت را حتی از سقف روز گذشته نیز بالاتر نگه دارند.

نقطه ورود، همانند الگوهای قبلی، در کندل سوم قرار خواهد داشت، هنگامیکه سقف کندل دوم شکسته بشود. وجود گپ بین نقطه بسته شدن کندل اول با نقطه باز شدن کندل دوم حایز اهمیت بوده و می‌تواند موجب تقویت اعتبار صعودی الگو گردد. گپ مذکور طبیعتا از نوع گپ‌ خستگی (Exhausting Gap) خواهد بود.

الگوهای نموداری و نحوه کار آن ها

یکی از اصلی ترین مفاهیم اولیه بازار شناخت الگوهای نموداری است ، که در بازار سهام معامله گران فنی از همان آغاز شروع به معاملات در با آن آشنا می شوند.

الگوهای نموداری، بخش عمده ای از تحلیل تکنیکال کلاسیک محسوب می شوند

و معامله گرانی که با استفاده از نمودار به معامله و خرید و فروش سهام می پردازند، باید با این الگوها آشنایی کامل داشته باشند .

همانطور که میدانید یکی از بارزترین ویژگی های بارز ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرار آن هاست،

و می توان به راحتی آن ها را در هر نمودار و هر تایم فریم، مشاهده نمود.

از الگوهای نموداری می توان به عنوان یک سیگنال برای ورود به معاملات،

و ابزار تایید و یا به منظور پیش بینی جهت و میزان نوسانات قیمتی بازار، استفاده کرد .

در این مقاله به معرفی چند الگوی قیمتی محبوب با توجه به میزان کارایی و قدرتمندی آنها خواهیم پرداخت

و توضیح کاملی درباره جزییات دقیق و کارآمد آنها شرح خواهیم داد .

تشخیص این الگوها در نمودار، به ما کمک می کند تا بازار را بهتر درک کنیم و نسبت به نوسانات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم.

شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می شود که در معامله گری به دید وسیع تری دست یابید،

که همین توانایی می تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.

الگوهای نموداری زیادی در تحلیل تکنیکال وجود دارند که شناخت آن‌ها می‌تواند موجب به تحلیل و تجزیه صحیح و در نتیجه معاملات بهتر شود.

چندین الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه شناسایی شده که به دلیل استفاده زیاد کاربران هفت تا از آن‌ها از اعتبار بالایی برخوردار هستند،

این الگوها در بازار سرمایه به‌راحتی قابل‌شناسایی هستند، ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است.

همچنین این الگوها در تایم فریم‌های(دوره های زمانی) مختلفی تشکیل می‌شوند، ولی بیشترین استفاده در تایم روزانه است.

چند نکته جامع درباره الگوهای قیمتی

زمان تشکیل یکی از الگوهای نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید و قدرت الگو است.

هریک از الگوهای قیمتی ، یک هدف نموداری از پیش تعیین شده دارند که میزان تحقق این انتظارات، به روند بازار بستگی دارد.

هر چه در شکل گیری یک الگو زمان بیشتری صرف شود ،انتظار می رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.

بیشتر الگوهای نموداری از لحاظ جزئیات شباهت فراوانی به یکدیگر دارند.

از این رو به منظور تشخیص آن ها از یکدیگر، باید به عواملی همچون شکست های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.

یکی از روش های تشخیص شکست و تغییر روند ، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است.

بهتر است هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.

برخی معامله گران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند،

باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش یافته

و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.

همچنین الگوهای نموداری در تایم فریم‌های(دوره‌های زمانی) مختلفی تشکیل می‌شوند.

از بسیاری جهات، الگوهای قیمتی را می‌توان نوع پیچیده‌تری از خطوط روند به شمار آورد

انواع الگو های نموداری

الگوهای قیمت به طور کلی به دو نوع تقسیم می‌شوند :

الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه دهنده که هر یک تعاریف خاص به خود را دارند که در این مقاله به آن پرداخته ایم .

الگوهای بازگشتی:

الگوهایی هستند که معمولا پس از تشکیل این الگوها بر روی نمودار، قیمت روند قبلی خود را تکرار نخواهد کرد .

به عبارت دیگر، پس از تشکیل الگوها، قیمت تمایل دارد در جهت عکس
مسیر قبلی خود به حرکت ادامه دهد.

و اصولا الگوهای بازگشتی در زمان طولانی تری شکل می گیرند .

الگوهای ادامه دهنده:

الگوهایی هستند که عمدتا پس از تشکیل این الگوها بر روی نمودار،
قیمت روند قبلی خود را تکرار خواهد کرد .

به عبارت دیگر، پس از تشکیل الگوها، قیمت تمایل دارد در جهت
مسیر قبلی خود به حرکت ادامه دهد.

الگوهای ادامه دهنده نشان دهنده این موضوع هستند

که روندهای خنثی در طی فعالیت های قیمت، چیزی جز یک توقف مقطعی قیمت نمی باشند

و پس از آن روند دوباره درهمان جهت قبلی خود به حرکت ادامه خواهد داد.

الگوهای ادامه دهنده اغلب در زمان کمتری ساخته می شوند و عموما در رده الگوهای کوتاه مدت و یا میان مدت طبقه بندی می شوند .

انواع الگوهای بازگشتی :

الگو های برگشتی در انتهای روند صعودی عبارت اند از :

الگوی سر و شانه سقف٬ سقف دو قلو٬ سقف سه قلو و الگو های سر و شانه مرکب

الگوی سرو شانه Head and Shoulders:

این الگو از دو حالت تشکیل شده است

سر و شانه نزولی و سر و شانه صعودی ؛ که در این قسمت از مقاله به جزییات آنها خواهیم پرداخت .

الگوهای کندل استیک

یک کندل استیک یک نماد گرافیکی از تغییرات قیمت در یک دوره زمانی مشخص است.

هر کندل استیک شامل مشخصه های زیر می باشد:

بدنه کندل استیک با رنگ سبز یا توخالی می شود که به کندل Bullish (صعودی) معروف است.

بدنه کندل استیک رنگ قرمز یا مشکی می شود که به کندل Bearish (نزولی) معروف است.

در تحلیل رفتار قیمت در بازار فارکس شناخت شکل و انواع الگوهای کندل استیک می تواند به معامله گر، رفتار قیمت را به شکل گرافیکی نشان دهد.

این الگوها در دسته بندی ابزارهای price action قرار داشته و دانستن آنها در تصمیم گیری های سریع به معامله گر کمک می کند.

در این بخش متداول ترین انواع کندل استیکها به همراه الگوهای متداول و سیگنالهای آنها شرح داده می شود.

الگوهای کندل استیک به دو گروه ساده و مرکب تقسیم می گردند

الگوهای ساده:

الگوهای کندل استیک

الگوهای کندل استیک

الگوهای مرکب:

آشنایی با الگوی کندلها

الگوی کندل ماروبزو

زمانی که کندل دارای روند نزولی است

سایه بالایی و پایینی در آن دیده نمی‌شود و قدرت بیشتر فروشندگان نشانه الگوی ماروبزو است

و در این الگوی کندل، روند قیمت بازار بیشتر منفی است.

ماروبزو خود به دو رنگ قرمز و سبز تبدیل می شود.

این ماروبزو که توضیح داده شده قرمز است و از طرفی ماروبزو سبز نشان‌دهنده روند صعودی بازار است.

در این حالت نیز سایه بالایی و پایینی دیده نمی‌شود.

فشار بیشتر خریداران از جمله نتایجی است که از این نوع کندل استنباط می‌شود.

در نتیجه بازار به سمت بالا است.

زمانی که این نوع شمع تشکیل شود اولین مرحله از شروع روند صعودی (بازگشتی) روی‌ داده است.

در این حالت قیمت باز شدن برابر قیمت کف و قیمت بسته شدن برابر قیمت سقف است.

در کندل صعودی ماروبزو رنگ بدنه بصورت توخالی سفید یا سبز می باشد و سایه بالایی و پایینی ندارد.

در این کندل قیمت باز شدن با قیمت کف و قیمت بسته شدن با قیمت سقف برابر می باشد.

کندل صعودی ماروبزو بیانگر این است که آنقدر قدرت خریداران زیاد می باشد که کنترل بازار در دست خریداران است و بازار را به بالا می کشند.

این شمع میتواند بیانگر ادامه صعود و یا اولین مرحله تشکیل یک روند صعودی (به صورت بازگشتی) باشد.

کندل دوجی (تعریف الگوهای بازگشتی نزولی Doji)

کندل دوجی (Doji)

دوجی یکی از معروف‌ترین انواع کندل‌ها است.

این کندل‌ها با بدنه بسیار کوتاه (یا بعضا بدون بدنه) در نمودار‌های مختلف شکل می‌گیرد

و نشان‌دهنده وضعیت بلاتکلیف بازار است.

در واقع قدرت خریدارها و فروشندگان باهم برابر است و قیمت نوسانات زیادی ندارد

و در ادامه با برهم خوردن این تعادل، بازار می‌تواند در هر دو جهت بالا یا پایین حرکت کند.

در کندل دوجی قیمت باز و بسته شدن تقریبا یکسان است،

این همان چیزی است که نشان می دهد بازار نتوانسته است تصمیم بگیرد که قیمت به کدام سمت حرکت کند.

بنابراین مشاهده کندل دوجی در یک روند به منزله یک هشدار است که بازار در حال تصمیم گیری برای ادامه روند یا برگشت آن است.

تقسیم بندی دوجی ها

دوجی پایه‌بلند (Long leg Doji)

نشان دهنده برابری قیمت شروع و پایان و برابری قدرت خریداران و فروشندگان در آن بازه زمانی است.

دوجی سنگ‌قبر (Grave Stone)

دوجی سنگ‌ قبر بدون سایه پایین است و بیانگر برابری قیمت شروع و پایان و تمایل بیشتر فروشندگان است.

دوجی سنجاقک (Dragon Fly)

دوجی سنجاقک دارای سایه پایین بلند می باشد و بیانگر تمایل بیشتر خریداران است.

الگوی چکش (Hammer)

الگوی چکش (Hammer)الگوی چکش (Hammer)

الگوی چکش معمولا در یک ‌روند نزولی و در انتهای آن شکل می‌گیرد.

در الگوی چکش بدنه کندل که در قسمت بالای آن است، همچنین سایه پایینی بلندتر (دو تا سه برابر اندازه بدنه) است.

نداشتن سایه بالایی (سایه بالایی خیلی کوتاه) است یکی دیگر از ویژگی های این نوع نمودار است.

رنگ سبز نشانه قدرت بالای الگو برای بازگشت است و روند افزایش قیمت خواهد داشت.

الگوی Inverted Hammer یا چکش معکوس

الگوی Inverted Hammer یا چکش معکوس

این الگو نیز بیشتر حالت هشدار دارد تا اینکه یک الگوی قوی را نشان دهد.

الگوی چکش معکوس از یک بدنه صعودی کوچک و سایه ای بلند در بالا تشکیل شده است که سه برابر بدنه ارتفاع دارد.

محل قرار گیری این الگو نیز در اواخر یک حرکت نزولی است

نشان می دهد که خریدارانی وارد بازار شده اند و قیمت را به سمت بالا برده اند.

هرچند که در کنترل اوضاع موفق نبوده اند و باز هم فروشندگان وارد بازار شده و قیمت را به سمت پایین کشانده اند.

اما بدنه صعودی و سایه بلند در بالا حالت هشدار گونه دارد.

پس از مشاهده این الگو بهتر است صبر کنید تا قیمت از سقف کندل عبور کرده و بالاتر برود.

آنگاه وارد پوزیشن خرید شوید.

الگوی مرد دارآویز

الگوی مرد دارآویز

این الگو در اواخر یک حرکت صعودی مشاهده می شود و بیشتر به عنوان هشدار تغییر روند از صعودی به نزولی به کار می رود.

مشخصه این الگو یک سایه بلند در پایین آن بوده به شکلی که اندازه سایه پایین سه برابر اندازه بدنه کندل است.

بدنه کوچک این کندل معمولا نزولی است.

در واقع اگر نزولی باشد بسیار بهتر است.

این الگو به ما نشان می دهد که قیمت پس از انجام یک حرکت صعودی، ناگهان فشار فروش را در بازار تجربه کرده است.

بنابراین باید در نظر بگیریم که شاید فروشندگانی در بازار وجود دارند

و در واقع قیمت به ناحیه ای رسیده است که احتمال افت آن زیاد شده است.

الگوی Shooting Star یا شهاب سنگ

 الگوی Shooting Star یا شهاب سنگ

الگوی شوتینگ استار نیز یکی از مهمترین الگوهای کندلی می باشد که با نام “پین بار نزولی” نیز شناخته می شود.

این الگو دارای بدنه نزولی کوچک و سایه ای بلند در بالا می باشد که سه برابر اندازه بدنه طول دارد.

محل شکل گیری این الگو در اواخر یک حرکت صعودی می باشد و باعث برگشت و تغییر جهت حرکت قیمت می شود.

زمانی که این کندل شکل می گیرد، فروشندگان وارد بازار شده اند و فشار نزولی به قیمت وارد می کنند.

پس می توان انتظار نزول بیشتر را داشت.

پس از شکل گیری این الگو می توانید منتظر بمانید تا قیمت از کف الگو عبور کرده و سپس وارد پوزیشن فروش شوید.

الگوی ابر تیره dark cloud

الگوی ابر تیره dark cloud

الگوی ابر تیره در انتهای یک حرکت صعودی تشکیل می شود و هشدار ریزش سهم و سیگنال خروج را صادر می کند.

در الگوی ابر تیره کندل اول که یک کندل سبز و صعودی است باید بزرگ بوده

و کندل دوم که قرمز و نزولیست باید ۵۰ درصد یا بیش از ۵۰ درصد از بدنه کندل سبز قبل از خود را بپوشاند

(در صورتی که این مقدار کمتر از ۵۰ درصد باشد الگو تشکیل نمی گردد) و همچنین از بیشترین قیمت کندل اول بالاتر باشد.

ستاره صبحگاهی

الگوی ستاره صبحگاهی

ستاره صبحگاهی یک الگوی بازگشتی کف است یعنی در یک بازار نزولی رخ می­‌دهد.

به این دلیل نام آن ستاره صبحگاهی نامیده شده که نشانه صعود قیمت است.

این الگو با شمع بلند سیاه شروع شده و شمع بعدی آن بدنه کوچکی دارد که با فاصله از بدنه شمع قبلی تشکیل می‌­شود.

شمع سوم یک شمع سفید است با بدنه‌­ای در حدود بدنه شمع اول.

در حقیقت این الگو به معنای برتری یافتن فشار خرید در بازار است.

ستاره عصرگاهی

الگوی ستاره عصرگاهی

ستاره عصرگاهی دقیقا عکس ستاره صبحگاهی، نشانه نزول بازار است.

لازم است بین بدنه شمع اول و بدنه شمع دوم و همچنین بین بدنه شمع دوم و بدنه شمع سوم، شکاف نمایان شود.

الگوی نفوذی

الگوی کندل نفوذی

زمانی که قیمت باز شدن کندل دوم (که یک کندل صعودی است) پایین تر از کمترین قیمت کندل قبلی (که یک کندل نزولی است) قرار گیرد

ولی نفوذ خوبی در کندل اول دارد، میتواند گفت که در الگوی کندل نفوذی هستیم.

در الگوی نفوذی، شمع سفید پایین تر از قیمت بسته شدن شمع سیاه در روز معاملاتی قبل باز خواهد شد

و سپس قیمت سهم صعود می شود و در نیمه بالایی شمع سیاه روز قبل هم بسته خواهد شد.

الگوی سه کلاغ سیاه

الگوی سه کلاغ سیاه

این الگو نشان از ادامه روند نزولی و کاهش قیمت یک سهم است و معمولا برای سرمایه گذار نشانه خوبی نخواهد بود.

این الگو دارای سه شمع است که با رنگ‌های قرمز و پشت سر هم تشکیل می‌شود و معمولاً اندازه آن‌ها با یکدیگر برابر است.

الگوی سه سرباز سبز

الگوی سه سرباز سفید

این الگو که نقطه مقابل الگوی سه کلاغ‌ سیاه است، نشان از افزایش قیمت یک ارز و روند صعودی است.

این الگو نشان از حضور خریداران قدرتمند است که ارز روند افزایشی به خود گرفته است.

این الگو دارای سه شمع با رنگ سبز است که به ‌صورت صعودی و پشت سر هم تشکیل می‌شوند.

برای خرید ارزهای دیجیتال و دریافت تخفیف کارمزد از صرافی کوینکس از این لینک برای ثبت نام استفاده نمایید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.