علل و ریشه های تورم
دکتر حیدر مستخدمینحسینی:
نزدیک به دو هزار سال پیش یکی از امپراتوران روم، به نام دیوکلسیانوس با قلب سکه یعنی جانشین کردن سکههای همرنگ از آلیاژهایی که هرچه کمتر نقره داشت به جای سکههای نقره باعث ایجاد تورم شد. دولتهای امروزی نیز درست همین کار را انجام میدهند، منتهی با چاپ اضافی پول کاغذی.
اما تورم چیست؟ تورم را به طور کلی افزایش پایدار در سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد میگویند. این تعریف بیان میکند که تورم افزایش پایدار و نه موقتی در قیمتها و همچنین افزایش در سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات و نه یک یا چند کالا یا خدمت خاص است. افزایش مصرف سریع حجم پول در گردش، چنانچه با سرعتی بیش از سرعت افزایش تولید اجناسی که در معرض فروش هستند صورت بگیرد، به خودی خود موجب تورم خواهد شد و موجب میشود که قیمتها در مقایسه با پول رایج افزایش پیدا کنند. مقدار پول در گردش در تمام کشورها توسط دولتها و بانکهای مرکزی آن کشورها تعیین میشود بنابراین تنها دولت و بانک مرکزی مسوول افزایش سریع حجم پول در گردش خواهند بود. اگر مقدار کالاها و خدماتی که برای عرضه به خریدار فراهم است (مقدار تولید)، با همان سرعت افزایش مقدار پول افزایش مییافت، در این صورت قیمتها همواره ثابت میماند، اما تورم درست زمانی رخ میدهد که سرعت افزایش حجم پول بسیار بیشتر و شدیدتر از سرعت افزایش تولید باشد.
هزینههای اضافی دولتی تنها به شرطی موجب تورم نخواهد شد که بودجه آن از محل مالیات بیشتر و یا از محل اوراق قرضه دولتی تامین شود. در چنین حالتی دولت برای خرج کردن، پول بیشتری در دسترس دارد و پول در دسترس جامعه نیز کمتر است و بنابراین هزینههای اضافی دولت با کاهش مخارج مردم در بخش کالاهای مصرفی یا سرمایهگذاری همترازی میکند. با این همه، نباید از یاد برد که اخذ مالیات بیشتر و یا قرض گرفتن از مردم برای تامین بودجه اضافی مخارج دولت، به لحاظ سیاسی اقدام جالبی نیست و موجب میشود که مسیر پول، در پی افزایشی که در نرخ سود رخ میدهد، از مصارف خصوصی منحرف شود و در نتیجه قرض گرفتن برای اشخاص و کسبه مشکلتر و پرخرجتر شود.
راه دیگری که به کمک آن دولت میتواند بودجه هزینههای اضافی خود را تامین کند، افزایش حجم پول در گردش است. برای انجام این کار دولت میتواند خزانهداری را وادار کند که اوراق قرضه دولتی صادر کند و بانک مرکزی نیز به نوبه خود پول آن اوراق قرضه را یا به صورت چاپ اسکناس تازه و یا به صورت وارد کردن سپرده در ستون بستانکاری خزانهداری بپردازد. در این حالت خزانهداری میتواند صورتحسابهای خود را با پول نقد و یا چکهایی که از حساب خود نزد بانک صادر میکند، بپردازد. وقتی پول اضافی از راه سپردن اوراق قرضه نزد بانکهای تجاری به شکل سپرده درآمد، آن سپردهها به نوبه خود به صورت ذخیرههای بانکهای تجاری نزد بانک درمیآیند که بار دیگر در خدمت به جریان درآمدن مقدار بسیار بزرگتری پول قرار خواهند گرفت. دومین دلیل رشد حجم پول، کوششی است که دولتها در راه رسیدن به اشتغال کامل انجام میدهند. رابطه سیاستهای دولت با مساله تورم رابطهای دوگانه است؛ هزینههای دولتی خود میتواند باعث افزایش اشتغال شود، حال آنکه مالیاتهای دولتی میتوانند بر میزان بیکاری بیفزایند چه آنکه این نوع مالیاتها درآمدهای بخش خصوصی را تقلیل میدهند. از این رو است که سیاست اشتغال کامل دولت را متمایل میکند از یک سو بر هزینههای خود بیفزاید و از سوی دیگر از میزان مالیاتها بکاهد و کسری بودجه حاصل را نیز از راه افزودن بر حجم پول در گردش تامین کند، بیآنکه مالیات تازهای وضع کند و از مردم قرض کند چه آنکه هر بار که پول اضافه چاپ میشود، آن پول در واقع حکم مالیاتی را دارد که بر موجودی حسابهای مردم بسته میشود.
دلایل ایجاد تورم
تورم پدیده پیچیدهای است که میتواند ناشی از ترکیب عوامل مختلفی باشد. عرضه بیش از اندازه پول، توسعه اعتبارات بانکی، کسری بودجه، افزایش نرخ سود بانکی ناشی از اثر جبرانی استقراض دولت از سیستم بانکی و کاهش منابع برای بخش خصوصی به ویژه در یک بازار سرمایه داخلی محدود، هزینههای غیرتوسعهای بالا، رشد سریع جمعیت، مصائب طبیعی، شرایط بد آب وهوایی، خشکسالی، شیوع بیماریهای گیاهی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه، احتکار در سطح گسترده و تورم وارداتی میتوانند موجب تورم شوند. عدم توجه به ماهیت و ریشههای تورم در کنترل و مهار آن، هرگونه تلاشی را صرفا به مسکّنهایی تبدیل خواهد کرد که تنها موجبات التیام کوتاهمدت آن را فراهم میآورد. بر این اساس برای درمان اصولی، ابتدا باید دلایل را شناسایی و آنگاه راهحل منطقی ارائه کرد. کارشناسان مهمترین عوامل بروز تورم در ایران را تأمین کسری بودجه از طریق استقراض دولت از بانک مرکزی و به تبع آن افزایش پایه پولی، عدم مدیریت مناسب نحوه و میزان استفاده از درآمدهای نفتی، عدم انضباط مالی دولت، اعمال سیاستهای انبساطی پولی برای فعالیتهای غیرمولد و یا کم بازده، بالا بودن هزینههای تولید در کشور، غیررقابتی بودن برخی تولیدات و انتظارات تورمی میدانند. بهرهوری پایین و فساد اقتصادی نیز از دیگر عوامل تورم در کشور شناخته میشوند.
رشد بالای جمعیت، تقاضای روزافزون، تولید محدود، نارسایی شبکه توزیع، نقش دلالان در افزایش قیمتها و همچنین اجرای برخی سیاستهای دولت در زمینه اشتغالزایی که عملا با استقراض از بانک مرکزی و در نتیجه افزایش نقدینگی در کشور صورت میگیرد از دیگر دلایل افزایش و ریشههای تورم در کشور هستند. همچنین وابستگی تولیدات داخلی به واردات، پایین بودن درجه آزادی تجارت، پایین بودن انعطافپذیری تولید کل، پایین بودن ابداع و نوآوری، کاستیها در زنجیرههای تأمین، عدمکاراییهای ساختاری در شبکه توزیع و ساختار هزینه افزوده در نظام قیمتگذاری کشور از دلایل تورم ساختاری در اقتصاد ایران است. عوامل یاد شده، مستقل از همدیگر نبوده و کاملا به هم وابسته و درهمتنیدهاند. اما بدون شک عمدهترین دلیل ایجاد تورم در کشور را باید همان استقراض دولت از بانک مرکزی و افزایش نقدینگی در کشور دانست.
هزینههای تورم
موضوع تورم یک معضل ریشهدار، مزمن و بسیار تأثیرگذار در اقتصاد کشور است که دارای ابعاد مختلف بوده و نمیتوان با اقدامات مقطعی با آن برخورد کرد. برای بسیاری از کارشناسان اقتصادی، تورم به عنوان یکی از عوامل مهم ایجاد نابرابری توزیع درآمد و ثروت، فشار اقتصادی بر اقشار آسیبپذیر، گرایش به فعالیتهای غیرمولد و کاهش رشد اقتصادی شناخته میشود که سطوح مختلف افراد با درآمد پایین را شدیدا تحتتاثیر قرار داده و موجب نارضایتی و گسترش بیعدالتی میشود. اقتصاددانان معتقدند هزینههایی که تورم بر جامعه تحمیل میکند میتواند بسیار جدیتر از هزینههای ناشی از کندشدن رشد اقتصادی باشد. تورم بالا و بیثبات موجب اختلال در نظام تخصیص قیمتها و برهمخوردن توزیع درآمد در جامعه میشود. بیثباتی تورم نهتنها موجب خدشهدار شدن اعتبار سیاستگذاران کلان اقتصادی به ویژه بانک مرکزی میشود، بلکه تداوم آن میتواند موارد حاد بیثباتی سیاسی کشور را نیز موجب شود. در دورههای تورمی، مقدار زیادی از وقت، انرژی و منابع مالی مردم به جای به کار افتادن در مسیر مولد و مفید صرف فعالیتهایی میشود که هدف از انجام آنها جلوگیری از کاهش ارزش داراییها و کسب منافع غیرعادی از طریق معاملات سوداگرانه است. نمونه این فعالیتها در بازار ارز و سکه کشور در یکی دو سال گذشته مشاهده شده است. در یک محیط تورمی، مکانیسم قیمتها به مثابه انتقالدهنده اطلاعات آسیب میبیند و منجر به کاهش ضریب کارآمدی بازارهای کار و مالی میشود. افق برنامهریزیها کوتاهتر شده و برنامههای زمانی سرمایهگذاریها نیز بر دورههای کوتاهمدتتر متمرکز میشوند. همچنین محیط تورمی اعتبار سیاستهای دولت را کاهش داده و توانایی دولت را در اتخاذ و اجرای برنامههای جامع اصلاحات اقتصادی کاهش میدهد. تورم، رقابتپذیری اقتصاد در بازارهای بینالمللی را نیز کاهش میدهد و به وضعیت اقتصاد در بازارهای سرمایه جهانی آسیب میرساند.
عملکرد ضعیف دولت در بعد اقتصادی، اعتماد مردم به دولت را کاهش و در نتیجه مردم نسبت به رفتارهای دولت بیاعتماد خواهند شد. این امر اثر منفی شدیدی بر اجرای برنامههای دولت در بستر تورمی خواهد داشت؛ زیرا آنچه برای حل معضل تورم ضروری و اساسی است، همکاری و تعامل مردم به عنوان یک امر کلیدی است. بیثباتی ناشی از تورم، نهتنها اعتماد عمومی دولت و مردم را به شدت تخریب میکند بلکه میتواند اثرات منفی قابل توجهی بر افزایش فساد در اقتصاد داشته باشد و بسترساز فعالیتهای مفسدانه باشد. برای مثال، فعالان اقتصادی که دارای اطلاعات نهایی هستند یا حتی دسترسی سریعتر به اطلاعات دارند، با سرعت بالایی سرمایههای خود را در بخشهای مختلف اقتصادی جابهجا خواهند کرد و سودهای کلانی را بدون اثرات اقتصادی بر تولید ناخالص داخلی کشور به دست خواهند آورد. این در حالی است که هزینههای قابل توجهی بر کسانی که به این اطلاعات دسترسی ندارند تحمیل خواهد شد. شرایط بیثباتی اقتصاد کشور نهتنها انگیزه کارگزاران داخلی برای ادامه فعالیتهای اقتصادیشان را کاهش میدهد، بلکه تبعات خارجی منفی نیز بر پیکر اقتصاد کشور وارد میکند. در شرایط تورمی اقتصاد کشور حتی برای سرمایهگذاران خارجی نیز مطلوبیت نخواهد داشت که تهدیدی جدی برای تداوم حیات این اقتصاد دروننگر شده تلقی خواهد شد.
* اقتصاددان و معاون اسبق حقوقی و امور مجلس وزارت اقتصاد و بانک مرکزی
عوامل تاثیر گذار در ارتقاء صورتهای مالی در بازار سرمایه
تهیه صورتهای مالی و گزارشهای مالی از عواملی است که میتواند در ارتقاء صورتهای مالی تاثیرگذار باشد چرا که ارتقاء کیفیت در مدیریت مالی از عوامل مهم در این اصل به حساب میآید.
نائب رئیس هیات مدیره سازمان بورس گفت: تهیه صورتهای مالی و صحه گذاری در گزارشهای مالی، از عوامل تاثیر گذار جهت ارتقاء صورتهای مالی در بازار سرمایه است .
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه(سنا) و به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، علی سعیدی با با اشاره به عوامل موثر در ارتقاء صورتهای مالی بورس اظهارداشت: تهیه صورتهای مالی و گزارشهای مالی از عواملی است که میتواند در ارتقاء صورتهای مالی تاثیرگذار باشد چرا که ارتقاء کیفیت در مدیریت مالی از عوامل مهم در این اصل به حساب میآید .
وی در ادامه با اشاره به مشکلات صورتهای مالی که میتواند در شاخص بورس تاثیرگذاری بلند مدت داشته باشد عنوان کرد: صورتهای مالی میتواند این قدرت را بدهد که وضعیت عوامل مهم در ایجاد سبد سهام آتی شرکت قابل پیش بینی شود که البته این امر میزان بدهی و هزینه شرکت را نشان میدهد، به عبارتی هرآنچه که سهامدار میتواند از طریق آن منفعت کسب کند در صورتهای مالی وجود دارد و هر خطا در صورتهای مالی میتواند به انحراف سرمایه گذار منجر شود .
به گفته سعیدی، شفاف سازی در صورتهای مالی از اهداف سازمان بورس به حساب میآید و درچهارچوب این امر حرکت میکند .
سهامداران حقیقی و سهامداران حقوقی چه تفاوتی با هم دارند؟
به گزارش «دنیای بورس»، گزارش زیر به این پرسشها پاسخ میدهد.
- سهام چیست؟ سهامدار کیست؟
- منظور از ارزش اسمی و بازاری سهام چیست؟
- چند نوع سهامداران داریم؟
- به چه سهامدارانی حقیقی گفته میشود؟
- سهامداران حقوقی بازار سهام کدامند؟
- دیدگاه سهامداران حقیقی برای خرید و فروش سهام چیست؟
- سهامداران حقوقی چه دیدگاهی دارند؟
- استراتژی سهامداران حقوقی در بازار سرمایه ایران چیست؟
- بازارگردان کیست؟
- آیا سهامداران حقوقی بازارگردانان مناسبی هستند؟
- واکنش بازار سهام به نحوه آرایش سهامداران حقیقی
- رفتار سهامداران حقوقی چگونه به بازار سهام جهت میدهد؟
- خالص خرید و فروش سهامداران حقیقی و حقوقی چطور مشخص میشود؟
- میزان مشارکت سهامداران حقیقی و حقوقی یعنی چه؟
- منظور از تغییر مالکیتهای بورسی چیست؟
- ارزش معاملات کل و خرد بورس چگونه مشخص میشود؟
- خرید و فروش سهامداران حقوقی نوعی سیگنال به بازار است؟
- چرا سهامداران حقوقی در نقش خریدار ظاهر میشوند؟
- آیا تحلیل شرکتهای حقوقی در خصوص ارزندگی سهام همیشه درست است؟
- چرا سهامداران حقوقی فروشنده سهم میشوند؟
سهام چیست؟ سهامدار کیست؟
سهام یکی از انواع اوراق بهادار است، اوراق بهادار یک نوع ابزار مالی است. در اصل شما با پرداخت مبلغی بخشی از سهام یک شرکتی را خریداری میکنید، به طوری که بسته به میزان سهامی که خریداری کردهاید در آن شرکت مالکیت دارید یا به عبارتی سهامدار آن میشوید.
در واقع اگر تمامی سرمایه شرکتی را به قسمتهای مساوی تقسیم کنیم به هر قسمت یک سهم می گویند.
شما با خرید یک سهم مالکیت یک شرکت بورسی را به دست میآورید یا اصطلاحا سهامدار آن شرکت میشوید از طرفی علاوه بر مالکیت یک شرکت، مزایایی هم به شما تعلق میگیرد.
در خارج از بازار سهام برای داشتن مالکیت یک شرکت سرمایه زیادی لازم دارید.
منظور از ارزش اسمی و بازاری سهام چیست؟
هر سهم دارای دو ارزش اسمی و بازاریست. ارزش اسمی در ایران 100 تومان است. مثلا شرکتی که به تازگی تاسیس و وارد بورس اوراق بهادار میشود برای اینکه تعداد سهام را مشخص کند و هر سهم ارزشگذاری شود باید میزان سرمایه را تقسیم بر 100 تومان کند و بعد از مشخص شدن تعداد سهام کل، قیمت یا ارزش بازاری سهم براساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. پس قیمتی که ما روزانه در هر سهم میبینیم همان قیمت بازاری یا واقعی آن سهم است.
چند نوع سهامداران داریم؟
ما دو نوع سهامدار داریم؛ سهامداران حقیقی یا خرد و سهامداران حقوقی یا عمده
به چه سهامدارانی حقیقی گفته میشود؟
هر کدام از ما که دارای هویت فردی جداگانه هستیم یک فرد حقیقی محسوب میشویم.
پس اگر ما افراد حقیقی سهام شرکتی را خریداری کنیم به ما سهامدار حقیقی میگویند. یعنی به صورت انفرادی کد بورسی دریافت کرده و معامله میکنیم.
سهامداران حقوقی بازار سهام کدامند؟
گاه اشخاص حقیقی در کنار هم جمع شده و جدا از شخصیت فردی خود، مجموعهای مستقل مانند سازمانها، نهادها، شرکتها… را تشکیل میدهند.
به این مجموعه که شخصیت فرضی و اعتباری دارد و نام و نشان جداگانه و اهداف مشخصی را دنبال میکند، شخص حقوقی میگویند.
برای مثال شرکت مینو یک شخص حقوقی محسوب میشود. این اشخاص حقوقی توسط افراد حقیقی تحت عنوان هیئت مدیره اداره میشود و میتوانند کد بورسی مختص به خود را دریافت کنند.
پس هرگاه صحبت از سهامداران حقوقی یا بازیگران حقوقی شد منظور همان شرکتهای ثبت شدهای هستند که از طریق این شرکتها اقدام به معامله در بازار سهام میکنند.
شرکتهای سرمایهگذاری، شرکتهای سبدگردانی، صندوقهای سرمایهگذاری، کارگزاریها و … از جمله نهادهای فعال مالی در بازار سرمایه به حساب میآیند که هرکدام یک شخص حقوقی هم محسوب میشوند.
دیدگاه سهامداران حقیقی برای خرید و فروش سهام چیست؟
همانطور که گفته شد، سهامداران حقیقی به صورت انفرادی خرید و فروش میکنند، این افراد اغلب دید کوتاهمدت بر سهام دارند و ممکن است براساس جو و شایعات بازار و یا نظرات و تحلیلهای شخصی خود خرید و فروشهای هیجانی داشته باشند.
البته این به معنای این نیست که تمامی سهامداران حقیقی به این صورت معامله کنند اما قاعدتا ما نمیتوانیم جز عدهای اندک از این افراد را تحلیلگر حرفهای بدانیم.
برخی از این نوع سهامداران مخصوصا تازهواردان بازار در صفهای خرید، خریدار و در صفهای فروش، فروشنده هستند.
رفتار مخرب و هیجانی این دسته از سهامداران میتواند بسیار به بازار سهام آسیب وارد کند.
به همین منظور همواره به این دسته از سهامداران به ویژه تازهواردان پیشنهاد میشود در بدو ورود به بازار سهام یا از طریق صندوقهای سرمایهگذاری اقدام کنند یا از مشورت افراد خبره و تحلیگران معتبر استفاده کنند.
سهامداران حقوقی چه دیدگاهی دارند؟
برخلاف سهامداران حقیقی بازار، سهامداران حقوقی بیشتر نگاه بلندمدت و بنیادی بر سهم دارند.
این سهامداران اصولا تیمی از تحلیلگران حرفهای دارند، با کلیات بازار پیش میروند. در روزهای عوامل مهم در ایجاد سبد سهام منفی بازار خریدار و در روزهای مثبت فروشنده میشوند تا تعادل بازار سهام برهم نخورد.
حجم معاملاتی که این دسته از سهامداران انجام میدهند بسیار بیشتر از سهامداران حقیقی است و کمتر رفتار هیجانی از آنها دیده میشود.
استراتژی سهامداران حقوقی در بازار سرمایه ایران چیست؟
در هر سرمایهگذاری اگر تحلیل و تجزیه درستی صورت نگیرد، نتیجهای دلخواه و مطلوبی نخواهد داد. حتی در روزهای مثبت بازار سهام هم هستند افرادی که با رفتار غلط در معاملات متضرر شدهاند.
در نتیجه هر دو دسته سهامدار هم سهامداران حقیقی و هم سهامداران حقوقی باید سهامی را انتخاب کنند که تمامی فاکتورهای ارزندگی را داشته باشد.
سهامداران حقوقی با توجه به حجم زیاد معاملاتی که انجام میدهند، سرمایه کلانی که در بازار سهام دارند و همچنین نظارتی که همواره از سوی نهادناظر، مالکین و سهامداران حقیقی بر عملکرد این شرکتها عوامل مهم در ایجاد سبد سهام وجود دارد، باید همواره پاسخگو باشند و در نتیجه تصمیمگیری در خصوص خرید و فروش سهام به شدت در معرض ریسک قرار دارد.
به همین منظور سرمایهگذاری آنها باید براساس تحلیلهای تیمی و کارشناسی صورت گیرد.
در بازار سرمایه ایران سهامداران حقوقی نقش بازارگردان را ایفا میکنند.
بازارگردان کیست؟
بازارگردانی به این صورت است که با خرید و فروش سهام نقدینگی را در بازار به گردش در میآورند، عرضه و تقاضا را بالا میبرند یا به عبارتی سهام در میان سهامداران چه سهامداران حقیقی و چه سهامداران حقوقی دست به دست میشود.
به این ترتیب دو وظیفه خطیر یک بازارگردان افزایش نقدشوندگی سهام و کاهش دامنه نوسان قیمت اوراق بهادار است.
همانطور که گفته شد بازارگردان در روزهای مثبت بازار فروشنده و در منفیهای بازار خریدار میشود تا بازار با نوسان شدید مواجه نباشد.
آیا سهامداران حقوقی بازارگردانان مناسبی هستند؟
با این وجود برخی کارشناسان معتقدند که سهامداران حقوقی نمیتوانند در نقش بازارگردان وظایف خود را به درستی انجام دهند و این کار باید توسط نهاد دیگر انجام شود. چراکه در اینجا منافع سهامداران حقوقی هم درگیر است، به طوری که ممکن است با توجه به رصدگری دقیق و هوشمندانه سریعتر از اخبار مرتبط با سهام شرکتها مطلع شده و واکنش نشان دهند.
موضوعی که در خرید و فروش سهامداران حقوقی باید به آن توجه شود این است که برخی از سهامداران حقوقی تعداد اندکی از سهام شرکتی را دارند که تاثیر زیادی بر قیمت سهم ندارند ولی برخی دیگر با توجه به خرید حجم بالا از سهام شرکتی، میتوانند قیمت و بهای سهمی را تعیین کنند و به نوعی با خرید و فروش به آن جهت بدهند.
به عبارتی میتوانند ایجادکننده یک حرکت مثبت یا منفی در سهم باشند.
واکنش بازار سهام به نحوه آرایش سهامداران حقیقی
تصمیمهای سهامداران حقیقی و سهامداران حقوقی بازار در راستای خرید و فروش سهام همواره مورد توجه اهالی بازار سهام بوده است چرا که رویکرد آنها میتواند بازار را جهت بدهد.
همانطور که گفته شد سهامداران خرد یا همان سهامداران حقیقی بازار اغلب با توجه به دید کوتاهمدتی که دارند نسبت به سهامی توجه نشان میدهند که سود بیشتر در زمان کمتر بدهد فارغ از ارزندگی آن سهم بر اساس فاکتورهای بنیادی.
این موضوع گاه آسیبهای فراوانی به آنها زده و علاوه بر زیانی که گریبانگیرشان شده سهم را دستخوش نوسانات زیاد کرده به طوری که سهمی گاه چند برابر ارزش ذاتی خود معامله میشود و گاه برعکس این موضوع، سهام ارزنده از چشم سهامداران حقیقی دور میماند.
در نتیجه همانطور که گفته شد واکنشهای هیجانی اغلب از سوی این دسته از سهامداران است.
رفتار سهامداران حقوقی چگونه به بازار سهام جهت میدهد؟
سهامداران حقوقی که اغلب براساس تحلیل و ارزندگی سهم معامله انجام میدهند بسیار در جهت دهی به بازار سهام موثرتر از سهامداران حقیقی عمل میکنند. این نوع از سهامداران کمتر هیجانی برخورد کرده هرچند که رفتار آنان ممکن است بازتاب هیجانی به بازار بدهد.
بدینترتیب رصد رفتار این دو دسته از سهامداران بسیار مهم عوامل مهم در ایجاد سبد سهام است و روزانه خالص خرید و فروش و همینطور میزان مشارکت و ارزش معاملاتی که توسط افراد حقیقی و حقوقی انجام شده است، بررسی میشود.
خالص خرید و فروش سهامداران حقیقی و حقوقی چطور مشخص میشود؟
هرگاه میزان خرید سهام توسط سهامداران حقیقی و یا سهامداران حقوقی از میزان فروش آن بیشتر باشد، تفاضل ارزش خرید از فروش عددی مثبت را نشان میدهد که بیانگر این است که سهامدار خریدار بوده و یا بالعکس اگر ارزش خرید نسبت به فروش کمتر باشد، تفاضل ارزش خرید از فروش منفی شده و بیانگر فروشنده بودن سهامدار است.
به عبارتی گفته میشود خالص خرید یا فروش سهامداران حقیقی یا سهامداران حقوقی فلان عدد است.
میزان مشارکت سهامداران حقیقی و حقوقی یعنی چه؟
میزان مشارکت بیانگر میزان معاملاتی است که سهامداران حقیقی یا سهامداران حقوقی به نسبت یکدیگر روزانه انجام میدهند.
مثلا میگویند میزان مشارکت سهامداران حقیقی در معاملات فلان روز بیشتر از سهامداران حقوقی بود.
منظور از تغییر مالکیتهای بورسی چیست؟
وقتی میگوییم تغییر مالکیتها در روز مثلا سوم مرداد حقیقی به حقوقی بوده است یعنی نقدینگی از پرتفوی (سبد سهام) سهامداران حقیقی به پرتفوی سهامداران حقوقی منتقل شده است یا به عبارتی سهامداران حقیقی بیشتر فروشنده بودند و سهامداران حقوقی خریدار و این موضوع میتواند بالعکس باشد.
ارزش معاملات کل و خرد بورس چگونه مشخص میشود؟
ارزش کل معاملات سهام، مجموع کل خرید و فروشها یا همان معاملات سهامداران حقیقی و سهامداران حقوقی بازار است. اما هرگاه گفته میشود ارزش معاملات خرد فلان عدد است یعنی ارزش معاملات بدون در نظر گرفتن معاملات بلوکی (عمده)، اوراق مشارکت و دادوستدهای صندوقهای سرمایهگذاری.
خرید و فروش سهامداران حقوقی نوعی سیگنال به بازار است؟
باتوجه به موارد گفته شده ممکن است این موضوع مطرح شود که سهامداران حقوقی به خاطر حجم معاملات و میزان سرمایهای که در بازار سهام گذاشتهاند، تیم تحلیلگر حرفهای دارند و با توجه به نفوذ بیشتری که دارند زودتر از سهامداران حقیقی از اطلاعات شرکتها آگاه میشوند پس میتوانند لیدر خوبی برای بازار باشند.
پس ما باید با خرید سهامداران حقوقی خریدار شویم یا با فروششان بفروشیم.
اما برای تصمیمگیری باید فاکتورهای زیر را بررسی کنیم:
چرا سهامداران حقوقی در نقش خریدار ظاهر میشوند؟
گاهی ممکن است ببینید که سهامدار حقوقی در یک سهمی در یک محدوده معین خریدار است. از این موضوع دو برداشت میشود داشت.
برداشت اول این است که آن سهامدار حقوقی سهام شرکت را بر اساس فاکتورهای مختلف بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که قیمت فعلی برای خرید سهم مناسب است و یا به عبارتی سهم ارزنده است. به همین دلیل شروع به خرید سهم میکند.
در حالت دیگر سهامدار حقوقی در نقش حمایتکننده سهام وارد عمل میشود. یعنی همانطور که گفته شد با خرید و فروش خود بازار را متعادل نگه میدارد و مانع از نوسانات شدید میشود.
آیا تحلیل شرکتهای حقوقی در خصوص ارزندگی سهام همیشه درست است؟
در این حالت باید سهم را بررسی کنیم که آیا واقعا سهام شرکت ارزش خرید دارد یا خیر. همانطور که میدانید، تحلیلها میتوانند متفاوت باشند.
گاه دو تحلیلگر حرفهای هم میتوانند نظرات متغایر از هم داشته باشند.
به هر حال در هر شرایطی خطای انسانی وجود دارد و ممکن است گاهی خبر کوچکی از دید بسیاری از تحلیلگران دور بماند، کما اینکه بسیار در ارزندگی سهمی اثرگذار باشد.
پس نمیتوان گفت که سهامداران حقوقی همیشه تحلیلهای درستی از سهام شرکتها دارند و سهامداران حقیقی در تشخیص ارزندگی سهمی همیشه ضعیف عمل میکنند.
چرا سهامداران حقوقی فروشنده سهم میشوند؟
در بحث فروش گاه ممکن است شرکتی برای تامین نقدینگی لازم به منظور اجرای طرحهای توسعهای و یا پرداخت بدهی و . اقدام به فروش سهام خود کند.
یا در حالت دیگر سهامدار حقوقی سود مد نظر را کسب کرده و به این نتیجه رسیده که سهم توان سوددهی بیشتر را ندارد و در نتیجه ممکن است اقدام به فروش سهام خود کند.
به عبارتی این دید را دارند که سهم دیگر ارزنده نیست و یا در نهایت باز هم به بحث جلوگیری از ایجاد نوسانات شدید و متعادلسازی بازار میرسیم.
بنابراین به طور دقیق نمیتوان گفت که همگام با خرید و فروش سهامداران حقوقی، سهامداران حقیقی بازار باید خریدار یا فروشنده باشند یا خیر.
به همین منظور پیشنهاد میشود کلیه اخبار بورسی و مرتبط با شرکتها به دقت رصد عوامل مهم در ایجاد سبد سهام شود و سنجش ارزندگی سهام براساس فاکتورهای بنیادی انجام شود.
بیم و امید در بازار سرمایه
بورس پس از هفتهها ریزش دوباره به مدار صعود برگشته است. سازمان بورس چندی پیش برای آنکه سد خروج بیوقفه سرمایه از تالار سعادتآباد شود، بستهای ۱۰ بندی برای حمایت از سهامداران تدارک دید که همین مسئله موجب صعودیشدن شاخص کل شد اما با وجود این، همچنان خروج سرمایه از بازار ادامه دارد و کارشناسان بورس میگویند که بازگرداندن اعتماد سهامداران بسیار دشوار شده است.
شرق: بورس پس از هفتهها ریزش دوباره به مدار صعود برگشته است. سازمان بورس چندی پیش برای آنکه سد خروج بیوقفه سرمایه از تالار سعادتآباد شود، بستهای ۱۰ بندی برای حمایت از سهامداران تدارک دید که همین مسئله موجب صعودیشدن شاخص کل شد اما با وجود این، همچنان خروج سرمایه از بازار ادامه دارد و کارشناسان بورس میگویند که بازگرداندن اعتماد سهامداران بسیار دشوار شده است.
بورس ایران آبان ماه را مطابق روزهای پیش از آن نزولی شروع کرد و در پایان هفته اول این ماه با ریزش ۲۶ هزار واحدی سهامداران را شوکه کرد. در هفته اول آبان شاخص کل بورس از ارتفاع یک میلیون و ۳۱۰ هزار واحد به زیر کشیده شد و تا یک میلیون و ۲۴۱ هزار واحد سقوط کرد و افت ۵.۲ درصدی را به ثبت رساند.
سقوط بورس و تشدید خروج نقدینگی از بازار سرمایه دولت را وارد عمل کرد تا با حمایتهای قابل توجه از بورس مانع از خروج بیشتر نقدینگی از تالار سعادتآباد شود. در هفتم آبان امسال و پس از ریزش مکرر شاخصهای بازار سهام، سازمان بورس اعلام کرد که یک بسته ۱۰ بندی برای حمایت از سهامداران آماده کرده که مصوباتی از جمله بیمهشدن اصل و سود سهامداران در یک سال آینده در نظر گرفته است تا سد خروج نقدینگی از بازار شود.
بر مبنای این بسته حمایتی، سهام حاضر در پورتفوی اشخاص حقیقی تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان برای هر نفر و از طریق انتشار عمومی اوراق تبعی و خرید توسط سرمایهگذاران بیمه میشود.
سررسید اعمال این اوراق یکساله بوده و مبلغ تعهد خرید ۲۰ درصد بالاتر از ارزش ترکیب سبد افراد در آخرین روز معاملاتی چهارشنبه چهارم آبان ۱۴۰۱ است.همچنین اوراق اختیار تبعی فروش روی سهام موجود در صندوقهای درآمد ثابت تا سقف ۴۰ هزار میلیارد تومان منتشر میشود که اصل ارزش سبد سهام در ابتدای دوره را تضمین میکند. همچنین تزریق منابع جدید توسط صندوقهای حاکمیتی برای خرید سهام در بازار سرمایه، واریز نقدینگی به صندوق تثبیت به مبلغ حدود پنج هزار میلیارد تومان و نظارت بر فعالیت حقوقیها و حمایت آنها از سهامداران تحت مدیریت خود و توقف فروش تا زمان ثبات بازار از جمله بندهای دیگری است که در این بسته حمایتی در نظر گرفته شده است.
به جز این، به اقدامات حمایتی دیگری از جمله خرید سهام و انتشار اوراق تبعی حمایتی، مدیریت نرخ سود بانکی، افزایش سپردهگذاری مستقیم سازمان بورس نزد صندوق تثبیت، محدودکردن بخش فروش بازارگردانها و توقف پذیرهنویسی اوراق بهادار و عرضههای اولیه تا زمان بازگشت ثبات به بازار سرمایه از دیگر مواردی است که در بسته حمایتی سازمان بورس به آن اشاره شده است.
این بسته حمایتی سرانجام توانست هفته گذشته بازار سرمایه را به مدار صعود برگرداند و با وجود آنکه توانست شاخص کل را تا کانال یک میلیون و ۲۸۳ هزار واحد بالا بکشد اما باز هم خروج سرمایه از تالار سعادتآباد ادامه داشت. به طوری که هفته پیش حدود هزار میلیارد تومان از بازار سرمایه ایران خارج شد.
با شروع هفته سوم آبانماه صعود شاخص بورس ادامهدار شد و دیروز شاخص کل بورس تهران با ۱۶ هزار و ۳۵۱ واحد افزایش، در ارتفاع یک میلیون و ۳۴۴ هزار واحدی قرار گرفت.
با این حال سهامداران مارگزیده! همچنان به آینده بورس با دیده تردید نگاه میکنند. در این زمینه کارشناسان بازار سرمایه میگویند که صعودیشدن دوباره بورس خودجوش نبوده و به واسطه حمایتهای قابل توجه سازمان بورس بوده است. آنها میگویند که این حمایتها تنها به عنوان یک جرقه و محرک کوتاهمدت عمل میکند و در صورتی که شاهد بازگشت نقدینگی و افزایش تقاضا به بورس نباشیم، احتمالا اثر این حمایتها به زودی از بین خواهد رفت و دوباره بورس به روند نزولی برمیگردد.
سهامداران همچنان بیاعتماد هستند
مصطفی صفاری، تحلیلگر بازار سرمایه درباره چشمانداز بورس و تداوم روند صعودی آن به «شرق» میگوید که تداوم صعود بورس به چند عامل بستگی دارد؛ اول اینکه باید دید دولت در بودجهای که آذر ماه به مجلس میبرد، چقدر فشار بر منابع شرکتهای دولتی و صندوقهای بازنشستگی تحمیل کرده است؟ دوم اینکه وضعیت نرخ بهره بانکی چه میشود و دولت برای آن چه تصمیمی میگیرد؟ و سوم وضعیت بازار طلا و ارز عوامل مهم در ایجاد سبد سهام و آینده آن چگونه خواهد بود؟ اینکه دولت میتواند این بازارها را مهار کند و جذابیت را به بورس برگرداند یا نه؟!
این کارشناس تأکید میکند که فعلا به نظر نمیرسد اعتماد سهامداران به بازار سرمایه برگشته باشد و حتی دیروز هم با وجود صعود ۱۶ هزار واحدی شاخص کل بورس، خروج سرمایه ادامه داشته است.
چشمانداز بازار مثبت است
حمید پهلوان، دیگر کارشناس بازار سرمایه هم به وبسایت فردای اقتصاد گفته است که بسیاری از نمادهای بازار در سطح ارزندهای قرار دارند و با توجه به دو محرک بازگشت بازارهای جهانی به مدار صعود و افزایش قیمت دلار چشمانداز مثبتی در انتظار بورس تهران است.
این کارشناس میگوید: همچنان نگرانیهایی درباره بازار سرمایه وجود دارد و همین موضوع مانع و ابهام بزرگی در تداوم روند صعودی فعلی بورس تهران است. قیمتگذاری دستوری مهمترین موضوعی است که چشمانداز بازار سهام را تحت تأثیر منفی قرار داده است؛ هرچند قولهایی از سوی سیاستگذار اقتصادی برای رفع این موانع مهم داده شده اما تاکنون، با مشاهده اقدامات عملی از سوی سرمایهگذاران، جسارت کافی در سمت تقاضا ایجاد نخواهد شد.
او تأکید میکند: از موارد دیگری که بر بازار سرمایه سایه افکنده ابهامات در مباحث سیاسی و اجتماعی و برجام از یک سو و سیاستهای مبهم بانک مرکزی در قبال نرخ بهره از سوی دیگر است؛ البته نباید از افزایش اختلاف دلار نیما و آزاد به عنوان عامل مهم در واکنش بورس به افزایش نرخ دلار چشمپوشی کرد و کاهش نرخ دلار فردوسی با توجه به شرایط حاکم بر جامعه دور از انتظار است. با افزایش شکاف قیمتی دلار نیما و دلار فردوسی، مسئله ارز ۴۲۰۰ تومانی در بازار سهام تکرار خواهد شد چراکه در این صورت هزینه شرکتهای بورسی با نرخ دلار آزاد افزایشی بوده اما درآمدها براساس دلار نیما خواهد بود که نتیجهای جز تحت فشار قرارگرفتن سودآوری صنایع نخواهد داشت.
سهامداران احتیاط کنند
معین شفیعی، دیگر کارشناس بازار سرمایه هم به ایرنا گفته که با توجه به اینکه اکنون قیمت سهام در بازار به نقطه ارزندگی رسیده است، به نظر میرسد ترجیح عمده سرمایهگذارانی که بین سرمایهگذاری در سهام، بانک و اوراق درآمد ثابت ماندهاند، خرید سهام باشد.
او بسته حمایتی ۱۰ بندی را اقدام مثبتی ارزیابی کرده و گفته است که مهمترین بند این بسته حمایتی، بیمه سبد سهام پرتفوی ۱۰۰ میلیونی سرمایهگذاران با تضمین سود ۲۰ درصدی توسط دولت است.
او توضیح داده است: در حال حاضر برای سرمایهگذاران خرد با توجه به تضمین سود ۲۰ درصدی در بازار سهام، دو راه وجود دارد، در ابتدا باید یا سرمایههای خود را بدون ریسک در سپردههای بانک یا اوراق با درآمد ثابت سرمایهگذاری کنند یا اینکه سهام بخرند و آن را بیمه کنند که با توجه به ارزندگی سهام بسیاری از شرکتها در پی کاهشهای اخیر، به نظر میرسد ترجیح عمده سرمایهگذاران، خرید سهام و سرمایهگذاری در بازار سرمایه باشد.
با تمام این اوصاف اغلب کارشناسان بازار سرمایه توصیه میکنند که سهامداران همچنان برای معاملات خود احتیاط به خرج دهند، چراکه بازگشت بازار سهام به روند صعودی تنها با حمایت ممکن نیست و مسئله اصلی این روزهای بورس کمبود نقدینگی است. به بیان دیگر، تشدید ریسکهای سیستماتیک بازار سهام به حدی رسیده است که فعلا پول وارد بورس نمیشود؛ بنابراین به نظر میرسد تا زمانی که اعتماد نسبی به بورس برنگردد، نباید انتظار داشت که بازار سهام این روند صعودی را در هفتههای آینده ادامه دهد.
بررسی عوامل موثر بر درآمد سوپر مارکت
اگر جزء افرادی هستید که فکر راهاندازی چنین تجارتی به سرتان زده حتماً این مطلب را بخوانید.
واقعیتهایی درباره درآمد سوپر مارکت
شاید شما هم جزء افرادی باشید که با یک تصور رویایی راجع به درآمد سوپر مارکت، حداقل برای یک بار هم که شده به فکر راهاندازی این کسب و کار افتاده باشید. مثلاً وارد یک هایپر مارکت بزرگ و معروف با صدها قلم جنس متنوع شدهاید و جمعیت زیادی مشتری مشتاق خرید را دیدهاید. بعد با یک حساب سرانگشتی درآمدی میلیونی را برای آن پیشبینی کردهاید. با دیدن این صحنه و تصور درآمد سوپر مارکت ناگهان تصمیم به باز کردن یک سوپر مارکت در محلهی خودتان گرفتهاید. شما تصور میکنید که میتوانید با فروش چند قلم مواد غذایی، نه به اندازه هایپر مارکتی که هوش از سرتان ربوده، اما به اندازهای که بتوانید زندگی خودتان را بچرخانید روی آن حساب کنید.
اما فکر میکنید برآیند شما از آن چه که در ذهنتان میگذرد چقدر با واقعیت موجود همخوانی دارد؟ آیا درآمد سوپر مارکت رویایی شما به اندازه تصوری که از آن دارید واقعی است؟
در این مقاله میخواهیم راجع به درآمد سوپر مارکتها صحبت کنیم. این که چه عواملی در میزان درآمد سوپر مارکتها مؤثر است. اصلاً فرق سوپر مارکت با بقالی در چیست؟ در سوپر مارکت قرار است چه چیزهایی عرضه شود که به درآمد سوپر مارکت هر چه بیشتر کمک کند.
برای رسیدن به پاسخ تمامی این سؤالها، شاید بهتر باشد ابتدا مختصری دربارهی سوپر مارکت، این تجارت محبوب صحبت کنیم.
خرید انواع قفسههای فروشگاهی هایپری و سوپری
آشنایی با کسب و کار و درآمد سوپر مارکت
سوپر مارکت (Super Market) عبارتی است که از زبان انگلیسی آمده است. عبارتی که برگرفته از دو کلمهی (Super) به معنای “فراتر از” و (Market) به معنای “بازار” است. یعنی فراتر از بازار، که منظور آن فراتر از بازار سنتی است.
مفهوم سوپر مارکت در بین عموم مردم به عنوان فروشگاههای بزرگ مواد غذایی جا افتاده است. اما در واقع سوپر مارکت، شاخههایی از زنجیرههای بزرگ خرده فروشی عمومی محسوب میشوند که به جای تمرکز بر یک کالای خاص، کالاهای متنوعی که جزیی از مایحتاج روزانه مردم است، از مواد غذایی و لوازم بهداشتی گرفته تا پوشاک و لوازم تحریر را در قفسهها برای مشتریان به صورت سلف سرویس (یعنی توسط خود مشتری از قفسه فروشگاهی برداشته می شود) ارائه میدهند. و شاید به همین دلیل است که درآمد سوپر مارکت از دید عموم، درآمدی تضمین شده و همیشگی است.
و اما یکی نکاتی که در مورد سوپر مارکت وجود دارد و به نوعی وجه تمایز آن از سایر فروشگاهها است، تمرکز سوپر مارکتها بر فروش انواع مختلف مواد غذایی است. به نحوی که حداقل 75 درصد محصولات یک سوپر مارکت به کالاها و صنایع غذایی اختصاص دارد. در مقایسه میتوان گفت سوپر مارکتها از بقالیها بزرگتر و از هایپر مارکتها و سنتر مارکتها کوچکتر هستند.
اگرچه اصطلاح “سوپر مارکت” واقعیتهایی را پوشش میدهد که ممکن است از یک کشور به کشور دیگر متفاوت باشد. اما به طور کلی فروشگاههای سلف سرویس با تمرکز اصلی بر فروش محصولات غذایی با متراژ 400 الی 3000 متر مربع در دسته سوپر مارکت ها قرار میگیرند. البته لازم به ذکر است که این متراژ نیز در کشورهای مختلف میتواند متفاوت باشد.
پیدایش سوپر مارکت در ایران
نخستین سوپر مارکتها در ایران، در دوره پهلوی و توسط مردم عادی ایران تأسیس شد. کسب و کاری که به نوعی نماد مدرنیته در ایران تلقی میشد. اما بعدها برخی سازمانها و نهادهای دولتی نیز به سراغ تأسیس فروشگاه های زنجیره ای که بخش عمدهی آن به سوپر مارکتهای غذایی اختصاص داشت، روی آوردند. به عنوان مثال، فروشگاه های زنجیره ای اتکا که در سال 1955 توسط شرکت هلدینگ اقتصادی نیروهای مسلح ایران تأسیس شد. از دیگر سازمانهای تأسیسکننده این قبیل فروشگاهها نیز می توان به شهرداری تهران اشاره نمود که فروشگاه های زنجیره ای شهروند را در سال 1993 راهاندازی نمود. بانک ملی، بانک تجارت و بانک صادرات نیز بعدها به طور مشترک فروشگاه های زنجیره ای رفاه را راهاندازی کردند.
شرکت تحقیقات بازار (Vistar Business Monitor) ارزش کل بخش خردهفروشی ایران را 70 میلیارد دلار تخمین زده است. که از این میزان، ارزش کل بازار خردهفروشی در تهران 12 میلیارد دلار تخمین برآورد شده است.
خرید انواع مدلهای استند فروشگاهی
رابطه درآمد سوپر مارکت و سبد خانوار ایرانی
سبد غذایی دومین بخش مهم هزینهی هر خانوار شهری ایرانی پس از مسکن است. به گونهای که طبق آمار موجود، حداقل 30 درصد درآمد خانوار ایرانی صرف سبد غذایی میشود. از این میزان تخمین زده میشود که سه پنجم درآمد خانوارهای تهرانی صرف خرید مواد غذایی میشود.
از ارقام کلی بالا میتوان نتیجه گرفت که گردش مالی بالایی در صنایع غذایی و به تبع آن، فروشگاههای مواد غذایی کشور نظیر سوپر مارکتها وجود دارد. البته سهم همهی صنایع غذایی و درآمد سوپر مارکتها از این گردش مالی هنگفت یکسان نیست و هزاران نکتهی باریکتر از مو در این بین وجود دارد که باعث میشود برخی سود سرشاری از این بازار مصرف نصیبشان شود و برخی دیگر با پرداخت ضرر از گردونه رقابت به سرعت حذف شوند.
اما در میان این همه آمار و اعداد اساساً درآمد سوپر مارکتها چقدر است؟ چه عواملی در افزایش درآمد سوپر مارکت مؤثر است؟ در ادامه به مهمترین نکات در این زمینه میپردازیم.
نقش حاشیهی سود در درآمد سوپر مارکت
درآمد سوپر مارکتها نسبت به سایر مشاغل یکی از کمترین “حاشیههای سود” را دارد. شاید بپرسید “حاشیهی سود” چیست؟
بگذارید اول به سادهترین شکل تعریفی از حاشیهی سود برای شما داشته باشیم. به طور خلاصه میتوان گفت، حاشیهی سود نسبتی جهت محاسبه سودآوری هر ریال از فروش است. به این صورت که مقدار سود پس از کسر مالیات بر فروش خالص تقسیم میشود. حاشیه سود که به صورت درصد بیان میشود در واقع به ما میگوید که از یک تومان فروش، چه مقداری از آن به سود خالص تبدیل شده است.
برای درک بهتر موضوع فرض کنید حاشیهی سود خالص کسب و کاری 10 درصد است که نشاندهندهی این است که از هر 1000 تومان فروش محصولات، 100 تومان سود ناخالص عاید شده است. البته در اینجا صرفاً جهت آشنایی مخاطب با حاشیهی سود، به صورت بسیار خلاصه و کلی آن را مطرح نمودیم. سود خالص با کم کردن کلیه هزینهها از جمله هزینههای عملیاتی و مالیات از درآمد محاسبه میشود.
رابطه حاشیه سود و درآمد سوپر مارکت ها
حال در مورد درآمد سوپر مارکت ها برآورد میشود که حاشیهی سود آنها بسته به نوع فروشگاه به طور معمول بین 1 تا 3 درصد متغیر است. در واقع سود و درآمد سوپر مارکت ها وابسته به میزان فروش محصولات موجود در فروشگاه به یک مشتری است. یک سوپر مارکت محصولات عوامل مهم در ایجاد سبد سهام متنوعی را ارائه میدهد. برخی از این محصولات میتوانند سودآوری زیادی داشته باشند و برخی دیگر سودآوری کم، اما شاید تعجب کنید اگر بدانید برخی از محصولات نیز اصلاً سودی را عاید سوپر مارکت نمیکند و تنها به عنوان تکمیلکننده محصولات فروشگاه در لیست کالاهای عرضه شده قرار میگیرند.
فرض کنید در یک سوپر مارکت 30 قلم اقلام خوراکی با میزان سودهای مختلفی وجود داشته باشد. در این بین تعدای از اقلام نیز مانند بادکنک یا یک شکلات کوچک و ساده با سودی بسیار کم یا حتی صفر صرفاً به عنوان تکمیل جنس در فروشگاه وجود داشته باشد. اگر یک مشتری وارد سوپر مارکت شود و تنها به خریدن یک بادکنک اکتفا کند قطعاً هیچ سودی عاید سوپر مارکت نشده است؛ اما اگر همان مشتری اقدام به خرید چند قلم جنس بکند در اینجا با توجه به سبد خرید بزرگتر مشتری سود بیشتر و در نتیجه درآمدی برای سوپر مارکت عاید شده است. به عبارت دیگر، سوپر مارکتها پول خود را در حجم میگیرند. به همین دلیل است که فروشگاههای مواد غذایی سعی می کنند با ترفندهای مختلف از قبیل تخفیف، فروش ویژه و… سبد خرید بزرگتری با حدود 20 قلم جنس برای مشتری فراهم کنند تا بدین صورت حاشیهی سود فروش خود را بالا ببرند.
خرید انواع مدلهای چرخ خرید و سبد خرید
سود حاشیه فروشگاه های مواد غذایی بر اساس طبقه بندی
همان طور که پیشتر توضیح داریم حاشیه سود مواد غذایی پایین است و درآمد سوپر مارکتها بسته به حجم خرید مشتری است. اما برخی محصولات فروش بیشتر و حاشیهی سود بیشتری دارند. فروشگاههای مواد غذایی بیشترین میزان فروش را در بخش مواد غذایی خشک گزارش کردهاند. مانند کنسروها، غلات، ماکارونی و سایر محصولات بستهبندی شده و پس از آن انواع گوشت. لازم به ذکر است که این آمار کلی است و بسته به عوامل مختلف و یا ذائقهی مشتریان این نسبتها در سالهای مختلف تغییر میکنند. به طور مثال در سالهای اخیر با تبلیغ مواد غذایی ارگانیک و تمایل مردم به مصرف غذاهای سالم، کمتر مشتریان تمایلی به خرید مواد غذایی خشک و کنسرو شده دارند. مشتریان سوپر مارکتها به طور مداوم عرضه کنندگان خود را به چالش میکشند که قیمت خود را پایین نگه دارند.
عوامل تأثیرگذار بر درآمد سوپر مارکت
دکه، بقالی، سوپر مارکت, هایپر مارکت، سنتر مارکت و … این ها تنها یک نام نیستند؛ بلکه هر کدام دارای ویژگیهایی هستند که در نهایت تعیین کننده ی سود خالص توسط فروشندگان است. از تعداد و تنوع محصول گرفته تا مکان و متراژ فروشگاه و… همگی در تعیین نهایی درآمد حاصله و مشخصاً درآمد سوپر مارکت سهیم هستند.
در یک منطقه کم جمعیت و یا منطقهای با جمعیتی با قدرت خرید پایین، درآمد سوپر مارکت به مراتب کمتر از درآمد آن در یک منطقه پرجمعیت با قدرت خرید متوسط و بالاست. به طور متوسط سود ماهانه سوپر مارکت حدود 20 درصد است. این میزان در برخی محلات 15 درصد و در برخی محلات به 30 درصد نیز میرسد. اما این میزان سود نیز در هر منطقه با توجه به نوع و اجناس عرضه شده در فروشگاه نیز میتواند بالاتر یا پایینتر باشد. به طور مثال بر اساس مشاهدات میدانی بسیاری از فروشندگان سوپر مارکت اذعان داشتهاند بیشترین سود بر روی اجناس خارجی دریافت میشود. به این علت که تعیین قیمت این اجناس در داخل کشور صورت نمیگیرد و دست فروشنده برای تعیین قیمت عوامل مهم در ایجاد سبد سهام حدودی آن باز است. همچنین در سوپر مارکتهایی که از یک قلم جنس مارکهای مختلفی را ارائه کردهاند و حق انتخاب بیشتری را برای مشتری قائل شدهاند، طبعاً تمایل مشتری برای خرید از این فروشگاهها بیشتر خواهد بود. البته باز بر این نکته تأکید میشود که میزان قدرت خرید مردم در محلی که سوپر مارکت در آن واقع شده است نقش تعیینکنندهای در میزان بازدهی و درآمد سوپر مارکت خواهد داشت. در واقع مکانیابی در درآمدزایی سوپر مارکت نقش پر رنگی دارد.
کلام آخر
به هر روی سوپر مارکت از آن دست کسب و کارهایی است که بسیاری افراد دست کم یک بار به فکر سرمایهگذاری در آن افتادهاند. اما اینکه درآمد سوپر مارکت تا چه اندازه برای سرمایهگذار توجیه اقتصادی داشته باشد به عوامل گوناگونی بستگی دارد که در بالا به برخی از این عوامل اشاره شد.
دیدگاه شما