بررسی تأثیر ویژگی های روانشناختی بر رفتار تجاری سرمایه گذاران
مالی رفتاری یک نظریه نسبتاً جدید است که در تلاش برای درک و شناخت ویژگی های روانشناختی انسان در بازارهای مالی است. ایده رفتار کاملاً عقلایی سرمایه گذاران جهت توجیه رفتارشان در بازار سهام کافی نیست. وجود عوامل روانی بسیاری موجب می شود که افراد در تصمیم گیری های سرمایه گذاری خود به صورت کاملاً عقلایی عمل نکنند. در این تحقیق تأثیر برخی ویژگی های روانشناختی شامل اطمینان بیش ازحد، خود کنترلی و ریسک پذیری بر حجم معاملات سرمایه گذاران مورد بررسی قرار می گیرد. جامعه تحقیق شامل سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران است و 234 نفر به صورت تصادفی نمونه تحقیق را تشکیل می دهند. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد بین اطمینان بیش از حد و حجم معاملات رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین ریسک پذیری و حجم معاملات سرمایه گذاران نیز رابطه مثبت و معناداری یافت شد. اما بین خود کنترلی و حجم معاملات رابطه معناداری وجود نداشت. در ضمن در این تحقیق تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی شامل سن، وضعیت تأهل، جنسیت، درآمد، تجربه و تحصیلات بر روی حجم معاملات سرمایه گذاران مورد بررسی قرار گرفت.
برای دانلود 15 صفحه اول ابتدا ثبت نام کنید
اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید
منابع مشابه
تأثیر رفتار تودهوار سرمایه گذاران نهادی بر بازده سهام
با توجه به نقش کلیدی بازار سرمایه در اقتصادکلان بررسی رفتار سرمایهگذاران در خصوص تمایل به تقلید از اعمال دیگران و شکلگیری رفتار تودهوار، تأثیر این رفتار بر بازده سهام شرکتها بسیار ضروری است که با استفاده از مدل هوانگ و سالامون برای 49 شرکت در دوره زمانی 1387 تا 1391 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتهاند، پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. از نظر روش و ماهیت از نوع پژوهش همبستگی.
اثر بازده هایِ درک شده گذشته، بر رفتار مالی سرمایه گذاران و سوگیری های روانشناختی به عنوان متغیر میانجی
در این پژوهش به بررسی اثر بازده های درک شده گذشته، بر معامله و ریسک پذیری افراد و استفاده از سوگیری های روانشناختی بعنوان متغیر میانجی، با استفاده از روشِ مدل سازی معادلات ساختاری-حداقل مربعات جزئی، پرداخته شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر سرمایه گذارن حقیقی هستند که درآذر ماه تا دیماه1396 به بورس اوراق بهادار تهران و کارگزاری های نزدیک بورس، مراجعه نموده اند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای است که در بی.
تأثیر رفتار توده وار سرمایه گذاران نهادی بر بازده سهام
با توجه به نقش کلیدی بازار سرمایه در اقتصادکلان بررسی رفتار سرمایه گذاران در خصوص تمایل به تقلید از اعمال دیگران و شکل گیری رفتار توده وار، تأثیر این رفتار بر بازده سهام شرکت ها بسیار ضروری است که با استفاده از مدل هوانگ و سالامون برای 49 شرکت در دوره زمانی 1387 تا 1391 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند، پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. از نظر روش و ماهیت از نوع پژوهش همبستگی .
تأثیر افزایش سود تقسیمی بر رفتار سرمایه گذاران
هدف اصلی پژوهش بررسی واکنش سرمایه گذران در پی اعلام افزایش سود تقسیمی از طرف شرکت است. با توجه به این که واکنش سرمایه گذران به صورت تصمیمات خرید، فروش و نگه داشت سهام، نهایتاً در حجم معاملات سهام منعکس می شود، حجم معاملات سهام برای دوره های زمانی مختلف پس از اعلام افزایش در تقسیم سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای سال های مالی 1379 الی 1384 مورد بررسی قرار گرفت. در فرضیه او.
تحلیل تاثیر رفتار شهروندی سازمانی و سرمایه های روانشناختی بر سرمایه های اجتماعی
در دیدگاههای سنتی مدیریت، سرمایههای اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند؛ لیکن برای توسعه در عصر حاضر به سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه اقتصادی ، فیزیکی وانسانی نیازمندیم. زیرا بدون این سرمایه، استفاده بهینه از دیگر سرمایه ها امکانپذیر نیست. برای بهبود سرمایه اجتماعی در سازمانها لازم است که عوامل موثر بر آن، شناسایی شوند؛ این پژوهش در میان عوامل گوناگونی که به گسترش و .
مطالعه تأثیر نسبت دوپونت تعدیل شده و اجزای آن بر رفتار توده وار سرمایه گذاران
در این پژوهش تأثیر نسبت دوپونت تعدیل شده و اجزای آن بر رفتار توده وار سرمایه- گذاران بررسی شدهاست. هدف پژوهش حاضر، یافتن پاسخ این سوال است که آیا استفاده از تحلیل دوپونت تعدیل شده و اجزایشتوان پیش بینی سودآوری آتی و توضیح دهندگی بازده سهام شرکتها را دارد و می تواند بر رفتار سرمایه گذارانمؤثر باشد. داده های پژوهش مربوط به نمونه ای متشکل از 5 صنعت، شامل 85 شرکت پذیرفته در درک بازده تعدیل شده توسط ریسک بورس اوراقبهادار تهران د.
چگونه پارامترهای آلفا و بتا به شما در تامین سرمایه های مشترک کمک می کنند؟
اگر میخواهید بهعنوان سرمایهگذار صندوق سرمایهگذاری مشترک پیشرفت کنید، باید اصول رابطه بین ریسک و بازده سرمایهگذاری را درک کنید. درک این نکته ضروری است که وقتی ریسک بالاتری را در نظر می گیرید، شانس کسب بازدهی بالاتر از سرمایه گذاری به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. با این حال، برای درک بهتر شرایط، باید دانش کافی از بازده های تعدیل شده بر اساس ریسک داشته باشید. عملکرد یک طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک زمانی بهتر ارزیابی می شود که به بازده تعدیل شده ریسک آن به جای بازده فقط نگاه کنید. در این مقاله، بازدههای تعدیلشده با ریسک و آلفا و بتا، پارامترهایی که به ما در درک بهتر بازدههای تعدیلشده با ریسک کمک میکنند، بحث کردهایم.
بازده های تنظیم شده بر اساس ریسک دقیقاً چیست؟
زمانی که سوابق و بازده حاصل از طرحهای صندوق سرمایهگذاری مشترک را تجزیه و تحلیل میکنید، نباید تنها به بازده آنها نگاه کنید، بلکه باید به ریسک مرتبط با سرمایهگذاری نیز توجه کنید. به همین دلیل است که باید بازدهی با ریسک را تعیین کنید.
بازده تعدیل شده بر اساس ریسک چیزی نیست جز مفهومی برای اندازه گیری بازده سرمایه گذاری صندوق با در نظر گرفتن ریسکی که مدیر صندوق برای ایجاد آن بازده متعهد شده است. شما میتوانید بازدهی تعدیلشده بر اساس ریسک را برای داراییهای فردی و پرتفوی سرمایهگذاریها مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک اعمال کنید.
چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟
پارامترهای مالی مختلفی برای اندازه گیری بازده تعدیل شده بر اساس ریسک موجود است و آلفا و بتا دو مورد از محبوب ترین آنها هستند. جدای از اینها، ممکن است به R-squared، Sharpe Ratio و Standard Deviation نیز تکیه کنید. هر یک از این پارامترها اطلاعات دقیق مربوط به بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک را در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهد.
آلفا چیست؟
آلفا نشانی از بازده اضافی است که توسط طرح های صندوق سرمایه گذاری مشترک بر خلاف معیارهای مربوطه آنها ایجاد می شود. برای مثال، اگر S&P BSE Sensex معیاری برای اندازهگیری عملکرد یک طرح صندوق سرمایهگذاری مشترک معین باشد، آلفا به شما میگوید که صندوق نسبت به معیار خود چقدر بازده بیشتری داشته است.
اگر آلفای یک صندوق مشترک معین 4 باشد، نشان میدهد که صندوق معیار خود را 4 درصد شکست داده است. می توان آن را به ارزشی نسبت داد که مدیر صندوق در هنگام مدیریت صندوق خود به منصه ظهور می رساند. بسته به عملکرد صندوق، آلفا می تواند مثبت یا منفی باشد.
علاوه بر این، اگر معیار یک صندوق سرمایه گذاری مشترک NSE Nifty 50 باشد، و این شاخص در سال گذشته 30 درصد بازدهی ایجاد کرده است. و اگر آلفای صندوق 3 درصد باشد، به این معنی است که صندوق توانسته است شاخص را 3 درصد شکست دهد یا در همین مدت بازدهی 33 درصدی داشته است. به همین ترتیب، آلفای منفی 4 درصد درک بازده تعدیل شده توسط ریسک به معنای عملکرد ضعیف صندوق در برابر شاخص خود است و بازدهی 26 درصدی را ایجاد کرده است.
با دانستن ارزش آلفا، عملکرد صندوق را در مقایسه با معیار آن درک خواهید کرد. به این ترتیب، متوجه خواهید شد که صندوق در برابر معیار خود برای هر واحد ریسک اضافی که توسط مدیر صندوق سرمایه گذاری مشترک پذیرفته شده است، چقدر بهتر عمل کرده است.
بتا چیست؟
بتا میزان حساسیت یک طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک را نسبت به نوسانات بازار سهام اندازه گیری می کند. همچنین می توان آن را معیاری از نوسانات یک طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک در نظر گرفت. بتا نشان دهنده تمایل حرکت عملکرد صندوق در هنگام حرکت بازارها به سمت بالا و پایین است.
این حرکت با در نظر گرفتن معیاری مانند NSE Nifty 50 یا S&P BSE Sensex سنجیده می شود. بتای معیاری که توسط یک طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک ردیابی می شود همیشه 1 در نظر گرفته می شود. بتای کمتر از 1 به معنای نوسانات کمتر است، در حالی که بتای بیش از 1 نشان می دهد که صندوق نوسانات بیشتری نسبت به بازار سهام دارد.
به عنوان مثال، اگر یک صندوق سرمایه گذاری مشترک دارای بتای 0.85 باشد، در مقایسه با بازار سهام، نوسان کمتری دارد. همچنین به این معنی است که به ازای هر افزایش یا کاهش 1 در معیار، عملکرد صندوق 0.85 افزایش یا کاهش خواهد یافت. در نظر گرفتن بتای صندوق های سرمایه گذاری بسیار مهم است اگر شما یک سرمایه گذار ریسک گریز هستید، زیرا بتا به شما می گوید که یک طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک چقدر حساس است.
آلفا چه تفاوتی با بتا دارد؟
حتی اگر هم آلفا و هم بتا عملکرد گذشته صندوقهای سرمایهگذاری مشترک را اندازهگیری میکنند و بازدهی تعدیلشده بر اساس ریسک را نشان میدهند، اما این کار را به روش خود انجام میدهند. در همان زمان، آلفا عملکرد یک صندوق سرمایه گذاری مشترک را در برابر معیار خود اندازه گیری می کند، بتا نوسانات صندوق را در مقایسه با معیار خود اندازه گیری می کند.
آلفای بالا همیشه مطلوب است زیرا نشاندهنده عملکرد بالاتر از معیار است. از سوی دیگر، بتای بالا همیشه مورد نظر نیست، زیرا می تواند به این معنی باشد که صندوق در جریان حرکات نامطلوب بازار سهام ضرر بیشتری را تجربه می کند. سرمایهگذاران ریسکگریز ممکن است به دنبال طرحهای صندوقهای سرمایهگذاری با بتای کم باشند. این یک سرمایه گذاری پایدار را در طول یک بازار سهام بی ثبات تضمین می کند.
سایر پارامترها برای اندازه گیری بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک
R-squared:
این یک ابزار آماری است که به سرمایه گذاران کمک می کند عملکرد صندوق را با معیار آن مقایسه کنند. R-squared بالاتر نشان می دهد که عملکرد صندوق با معیار آن هماهنگ تر است. این معیار به شما می گوید که یک طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک چقدر شاخص یا معیار خود را دنبال می کند.
انحراف معیار
در آمار، انحراف استاندارد به شما می گوید که یک مقدار اندازه گیری شده چقدر می تواند با میانگین یا میانگین آن متفاوت باشد. در صندوق های سرمایه گذاری مشترک، انحراف استاندارد نشان می دهد که بازده واقعی چقدر می تواند متفاوت از بازده مورد انتظار بر اساس عملکرد تاریخی باشد.
نسبت شارپ
نسبت شارپ همچنین بر اساس معیار انحراف استاندارد برای سنجش عملکرد تعدیل شده ریسک یک طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک است. این نسبت نشان می دهد که یک طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک چقدر بازده مازاد در مقایسه با سرمایه گذاری های بدون ریسک مانند اوراق بهادار دولتی ایجاد کرده است. دانستن نسبت شارپ به شما می گوید که آیا بازدهی ایجاد شده توسط یک طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک به دلیل پذیرش ریسک درک بازده تعدیل شده توسط ریسک بالاتر یا اتخاذ تصمیمات عالی سرمایه گذاری است. هرچه نسبت شارپ بیشتر باشد، بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک که توسط طرح صندوق سرمایه گذاری مشترک ایجاد می شود، بیشتر می شود.
نتیجه
سرمایه گذاران باید پارامترهای مختلف را برای سنجش عملکرد صندوق های مشترک بدانند. اندازه گیری بازده تعدیل شده با ریسک رویکرد بهتری است زیرا نشان می دهد که سرمایه گذاری شما در مقایسه با بازار و هر واحد ریسک فرضی چقدر خوب عمل کرده است. علاوه بر این، باید سبک سرمایه گذاری مدیر صندوق را مطالعه کنید و صندوق های سرمایه گذاری مشترکی را انتخاب کنید که با مشخصات ریسک شما مطابقت داشته باشد.
محاسبه صرف ریسک سهام (equity risk premium)
صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیشبینی بلندمدت است که نشان میدهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.
صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیشبینی بلندمدت است که نشان میدهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.
سه مرحله محاسبه صرف ریسک به شکل زیر است:
- بازده مورد انتظار سهام را محاسبه کنید
- بازده مورد انتظار اوراق قرضه بدون ریسک را محاسبه کنید
- مابه التفاوت را کم کنید تا صرف ریسک سهام را بدست بیاورید
در این مقاله، با بررسی فرآیند محاسبه در عمل با دادههای واقعی، نگاه عمیقتری به فرضیات و اعتبار صرف ریسک میاندازیم.
نکات مهم
- صرف ریسک سهام پیش بینی می کند که سهام در بلندمدت چقدر در سرمایه گذاری های بدون ریسک بهتر عمل خواهد کرد.
- محاسبه صرف ریسک را می توان با دریافت بازده مورد انتظار تخمینی سهام و کم کردن آنها از بازده مورد انتظار تخمینی اوراق بدون ریسک انجام داد.
- برآورد بازده سهام آتی دشوار است، اما می تواند از طریق یک رویکرد مبتنی بر سود انجام شود.
- محاسبه صرف ریسک مستلزم فرضیاتی است که از منطقه امن به مشکوک پیش می روند.
مرحله اول: بازده کل مورد انتظار سهام را تخمین بزنید
برآورد بازده سهام آتی، دشوارترین مرحله است. در اینجا دو روش برای پیشبینی بازده سهام در بلندمدت معرفی کردیم:
اتصال به مدل درآمد
طبق مدل مبتنی بر سود، بازده مورد انتظار برابر با بازده سود است. شاخص S&P 500 را، از 31 دسامبر 1988 تا 31 دسامبر 2003 در نظر بگیرید:
در نمودار بالا، شاخص S&P 500 (خط بنفش) را به دو بخش تقسیم می کنیم: سود هر سهم (خط سبز) و P/E (خط آبی رنگ). در هر نقطه، می توانید سود هر سهم را در نسبت P/E ضرب کنید تا مقدار شاخص را بدست آورید. به عنوان مثال، در آخرین روز دسامبر 2003، شاخص S&P به 1،112 رسید (از 1111.92 گرد شد). در آن زمان، سود هر سهم شرکت های ترکیبی 45.20 دلار بود، و نسبت P/E حدودا 24.6 (45.20 دلار x 24.6 = 1112) بود.
از آنجایی که شاخص سال را با (P/E)، 25 به پایان رساند، بازده سود 4% بود (1 ÷ 25 = 0.04). با توجه به رویکرد مبتنی بر سود، بازده اسمی مورد انتظار قبل از تورم 4٪ بود .ایده شهودی اصلی استراتژی بازگشت به میانگین (mean reversion) است، این نظریه که نسبت های P/E نمی توانند قبل از اینکه به یک حد وسط طبیعی بازگردند، خیلی زیاد یا خیلی کم شوند. در نتیجه، P/E بالا به معنای بازده آتی کمتر و P/E پایین به معنای بازده آتی بالاتر است.
نکته: ریسک سهام و صرف ریسک بازار اغلب به جای هم استفاده می شوند، حتی با وجود اینکه اولی به سهام اشاره دارد در حالی که دومی به همه ابزارهای مالی اشاره دارد.
میتوانیم ببینیم که چرا برخی هشدار میدهند که بازده سهام در دهه آینده نمیتواند با بازده دو رقمی دهه 1990 همگام شود. 10 سال از 1988 تا 1998 را در نظر بگیرید و حباب حاد پایان دهه را حذف کنید. سود هر سهم با نرخ سالانه 6.4 درصد رشد کرد، اما شاخص S&P رشد چشمگیر 16 درصدی داشت.
این تفاوت از اصطلاح افزایش متعدد ناشی می شود (افزایش نسبت P/E از حدود 12 به 28). بدبینان آکادمیک از منطق ساده استفاده می کنند. اگر در پایان سال 2003 از نسبت P/E پایه حدود 25 شروع کنید، تنها میتوانید بازدهی بلندمدت تهاجمی را دریافت کنید که با افزایش بیشتر نسبت P/E از رشد سود پیشی میگیرد.
اتصال به مدل سود سهام
طبق مدل سود سهام، بازده مورد انتظار برابر است با بازده سود سهام، به علاوه رشد در سود سهام. همه اینها در درصد بیان می شوند. در اینجا بازده سود سهام S&P 500 از سال 1988 تا 2003 قرار گرفته است:
این شاخص سال 2003 را با سود سهام 1.56 درصد به پایان رساند. ما فقط باید یک پیش بینی بلندمدت از رشد سود سهام بازارها به ازای هر سهم اضافه کنیم. یکی از راههای انجام این کار این است که فرض کنیم رشد سود سهام با رشد اقتصادی دنبال میشود. و ما چندین معیار اقتصادی برای انتخاب داریم، از جمله تولید ناخالص ملی (GNP)، تولید ناخالص داخلی سرانه، و تولید ناخالص ملی سرانه.
برای مثال، تولید ناخالص داخلی واقعی را 4 درصد در نظر بگیرید. برای استفاده از این معیار برای تخمین بازده سهام آتی، باید یک رابطه واقعی بین آن و رشد سود سهام را تشخیص دهیم. احتمال اینکه رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد 4 درصدی در سود سهام به ازای هر سهم تبدیل شود، ریسک بزرگی است. به ندرت پیش آمده که رشد سود سهام با رشد تولید ناخالص داخلی همگام باشد و دو دلیل خوب برای این امر وجود دارد.
اولاً، کارآفرینان خصوصی سهم ناهمگونی از رشد اقتصادی ایجاد میکنند، درصورتی که بازارهای عمومی اغلب در رشد سریع اقتصاد نقشی ندارند. دوم، رویکرد سود سهام مربوط به رشد هر سهم است و مشکلی در آن وجود دارد زیرا شرکت ها سهام اولیه خود را با انتشار اختیار خرید سهام کاهش می دهند. درست است که بازخرید سهام آن را متعادل میکند، اما به ندرت کاهش اختیار خرید سهام را جبران می کند. بنابراین، شرکت های سهامی عام رقیق کننده های خالص پایدار و قابل ملاحظه ای هستند.
تاریخ به ما می گوید که در بهترین حالت رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد تقریباً 2 درصدی یا 3 درصدی سود سهام واقعی به ازای هر سهم درک بازده تعدیل شده توسط ریسک تبدیل می شود. اگر پیش بینی رشد خود را به سود سهام اضافه کنیم، حدود 3.5٪ تا 4.5٪ (1.56٪ + 2 تا 3٪ = 3.5٪ تا 4.5٪) به دست می آید. جواب ما اتفاقاً با 4% پیشبینیشده توسط مدل سود همخوانی دارد و هر دو اعداد قبل از تعدیل تورم به صورت اسمی بیان میشوند.
مرحله دوم: نرخ «بدون ریسک» مورد انتظار را تخمین بزنید
نزدیکترین مسئله به سرمایه گذاری بلندمدت مطمئن، اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری (TIPS) است. از آنجایی که پرداخت بهره و اصل سرمایه به صورت شش ماهه برای تورم تنظیم میشوند، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری در حال حاضر یک بازده واقعی است. اوراق بهادار درک بازده تعدیل شده توسط ریسک محافظت شده از تورم خزانه داری واقعاً بدون ریسک نیست. اگر نرخ بهره زیاد یا کم شود، قیمت آنها به ترتیب پایین یا بالا میرود. با این حال، اگر یک قرارداد اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری را تا سررسید آن نگه دارید، می توانید نرخ بازده واقعی را بدست آورید.
در نمودار بالا، بازده اسمی 10 ساله خزانه داری (خط آبی) را با بازده واقعی معادل آن (بنفش) مقایسه می کنیم. بازده واقعی به سادگی تورم را کم می کند. خط سبز کوتاه مهم است. خط سبز کوتاه، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله در طول سال 2002 نشان می دهد. ما پیش بینی می کنیم که بازده تعدیل شده تورمی، در اوراق خزانه داری معمولی 10 ساله (بنفش) از نزدیک با اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله (سبز) دنبال شود. در پایان سال 2003، آنها به اندازه کافی به هم نزدیک بودند. بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله فقط 2% بود و بازده واقعی خزانه داری حدود 2.3% بود. بنابراین، بازده واقعی 2% بهترین حدس ما در بازده واقعی آینده سرمایه گذاری اوراق قرضه امن است.
مرحله سوم: بازده تخمینی اوراق قرضه را از بازده تخمینی سهام کم کنید
وقتی پیشبینی بازده اوراق قرضه را از بازده سهام کم میکنیم، صرف تخمینی ریسک سهام را از +1.5٪ تا +2.5٪ دریافت میکنیم:
انواع فرضیات
این مدل، پیشبینی می کند بنابراین به فرضیات نیاز دارد. با این حال، برخی از فرضیات امن تر از دیگران هستند. اگر مدل و نتیجه آن را رد می کنید، مهم است که بدانید دقیقاً کجا و چرا با آن مخالف هستید. سه نوع فرض وجود دارد که از سطح ایمن تا مشکوک را شامل می شود.
اولاً، این مدل فرض میکند که در بلندمدت کل بازار سهام نسبت به اوراق بهادار بدون ریسک، عملکرد بهتری دارد. این یک فرض مطمئن است زیرا بازدههای متفاوت بخشهای مختلف و تغییرات کوتاهمدت بازار را فراهم میکند. سال تقویمی 2003 را در نظر بگیرید که طی آن S&P 500 حدودا 26% جهش کرد، در حالی که کاهش ملایمی در نسبت P/E را تجربه کرد.
هیچ مدل صرف ریسک سهامی چنین جهشی را پیش بینی نمی کرد، اما این جهش مدل را بی اعتبار نمی کند. علت اصلی آن پدیدههایی بود که نمیتوان آنها را در طولانیمدت ادامه داد: افزایش 17 درصدی سود هر سهم آتی (یعنی برآورد سود هر سهم برای چهار فصل آینده) و افزایش باورنکردنی 60 درصدی به علاوه سود هر سهم تحقق یافته (طبق S&P، از 27.60 دلار به 45.20 دلار).
دوم، این مدل مستلزم آن است که رشد واقعی سود سهام به ازای هر سهم یا سود هر سهم، در بلندمدت به نرخ رشد تک رقمی بسیار پایین محدود شود. این فرض، مطمئن به نظر می رسد اما هنوز جای بحث دارد. از یک سو، هر مطالعه جدی درباره بازده های تاریخی (مانند مطالعات رابرت آرنوت، درک بازده تعدیل شده توسط ریسک پیتر برنشتاین، یا جرمی سیگل) این واقعیت غم انگیز را ثابت می کند که چنین رشدی به ندرت برای یک دوره پایدار به بالای 2 درصد می رسد.
از سوی دیگر، خوش بینان این حوزه احتمال می دهند که فناوری می تواند جهشی ناپیوسته در بهره وری ایجاد کند که می تواند منجر به نرخ رشد بالاتر شود. به هر حال، شاید اقتصاد جدیدی در راه باشد. اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، مطمئناً به جای همه سهام، مزایای آن نصیب بخشهای منتخب بازار خواهد شد. همچنین، منطقی است که شرکت های سهامی عام بتوانند عملکرد تاریخی خود را معکوس کنند، بازخرید سهام بیشتری را انجام دهند، اختیار سهام کمتری را اعطا کنند، و اثرات فرسایشی رقیق سازی را بهبود دهند.
در نهایت، فرض مدل این است که سطوح ارزش گذاری فعلی، تقریبا درست است. ما فرض کردهایم که در پایان سال 2003، نسبت (P/E) 25 و بازده قیمت به سود سهام 65 (بازده سود سهام 1 ÷ 1.5 درصد) در آینده نیز ادامه خواهد داشت. واضح است که این فقط یک حدس است! اگر بتوانیم تغییرات ارزش گذاری را پیش بینی کنیم، شکل کامل مدل صرف ریسک سهام به صورت زیر خواهد بود:
کلام آخر
صرف ریسک سهام، به عنوان تفاوت بین بازده واقعی تخمینی سهام و بازده واقعی تخمینی اوراق قرضه ایمن محاسبه می شود – یعنی بازده بدون ریسک را از بازده دارایی مورد انتظار کم کنید (مدل یک فرض کلیدی دارد که ارزش گذاری فعلی نسبت تقریباً درست است).
نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده (T-Bill) اغلب به عنوان نرخ بدون ریسک استفاده می شود. نرخ بدون ریسک صرفاً فرضی است، زیرا همه سرمایهگذاریها مقداری ریسک ضرر دارند. با این حال، نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده معیار خوبی است زیرا داراییهای نقد شونده خوبی هستند، درک آن آسان است و دولت ایالات متحده هرگز در تعهدات بدهی خود قصور نکرده است.
هنگامی که بازده سود سهام، به اندازه کافی به بازده اسناد خزانه داری ایالات متحده نزدیک شود، کسر سازی به راحتی صرف را به یک عدد کاهش می دهد (نرخ رشد بلندمدت سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم).
صرف ریسک سهام می تواند سرمایه گذاران را در ارزیابی سهام راهنمایی کند، اما تلاش می کند تا بازده آتی سهام را بر اساس عملکرد گذشته آن پیش بینی کند. فرضیات در مورد بازده سهام می تواند مشکل ساز باشد زیرا پیش بینی بازده آتی می تواند دشوار باشد. صرف ریسک سهام فرض می کند که بازار همیشه بازدهی بیشتری نسبت به نرخ بدون ریسک ارائه می دهد، که ممکن است یک فرض معتبر نباشد. صرف ریسک سهام می تواند راهنمای سرمایه گذاران باشد، اما محدودیت های قابل توجهی دارد.
نسبت شارپ
تعریف نسبت شارپ چیست؟
نسبت شارپ معیاری است برای اندازهگیری بازده تعدیل شده نسبت به ریسک و این نسبت تبدیل به استاندارد صنعتی برای چنین محاسباتی شده است. این نسبت توسط برنده جایزه نوبل، ویلیام اف. شارپ (William F. Sharpe) توسعه داده شد. نسبـت شارپ میانگین بازده بهدستآمده مازاد بر نرخ بدون ریسک به ازای هر واحد از نوسان پذیری یا ریسک کل ماست. با تفریق نرخ بدون ریسک از میانگین بازده، عملکرد مربوط به فعالیتهای مربوط به قبول ریسک را میتوان جدا نمود. یک درک شهودی از این محاسبات آن است که یک پرتفوی که در سرمایه گذاری «بدون ریسک» شرکت دارد، همچون خرید اوراق خزانه آمریکا (که در آن بازده مورد انتظار برابر با نرخ بهره بدون ریسک است)، دارای نسبت شارپی دقیقاً برابر با صفر است. عموماً، هرچه مقدار نسبت شارپ بالاتر باشد، بازده تعدیل شده نسبت به ریسک نیز از جذابیت بالاتری برخوردار خواهد بود.
توضیحات مدیر مالی در مورد نسبت شارپ
نظریه پرتفوی مدرن بیان میکند که اضافه کردن دارایی ها به یک پرتفوی متنوع سازی شده که دارایی های موجود در آن با یکدیگر همبستگی کمتر از یک دارند، میتواند ریسک پرتفوی را بدون قربانی کردن بازده، کاهش دهد. چنین متنوع سازی به افزایش نسبت شارپ یک پرتفوی کمک خواهد کرد.
نسبت شارپ مبتنی بر پیشبینی از بازده های پیشبینیشده استفاده میکند، درحالیکه نسبـت شارپ مبتنی بر نتایج واقعی از بازده های محقق شده بهره میجوید.
کاربردهای نسبت شارپ
نسبت شارپ اغلب برای مقایسه تغییرات ریسک و بازده کلی پرتفوی وقتی یک دارایی جدید به آن افزوده میشود، کاربرد دارد. به طور مثال، یک مدیر پرتفوی افزودن یک دارایی جدید به پرتفوی سرمایه گذاری ۵۰/۵۰ خود که از سهامی با نسبـت شارپ ۰٫۶۷ تشکیل شده است، در نظر میگیرد. اگر تخصیص دارایی جدید به صورت ۴۰/۴۰/۲۰ باشد، نسبت شارپ به ۰٫۸۷ افزایش مییابد. این نشان میدهد که گرچه دارایی اضافه شده به پرتفوی دارای ریسک بالایی بود، ولی در حقیقت ویژگی ریسک و بازده پرتفوی را افزایش داده و به همین خاطر یک مزیت متنوع سازی به آن میافزاید. اگر افزودن یک سرمایه گذاری جدید باعث کاهش نسبـت شارپ شود، نباید به پرتفوی اضافه گردد.
نسبت شارپ همچنین میتواند به توضیح اینکه آیا بازده اضافی پرتفوی به خاطر تصمیمات هوشمندانه سرمایه گذاری بوده و یا درنتیجه ریسک اضافی، کمک کند. گرچه یک پرتفوی یا صندوق میتواند از بازده بالاتری نسبت به همتایان خود بهرهمند باشد، اما تنها در صورتی یک گزینه سرمایه گذاری خوب به حساب میآید که بازده بالاتر همراه با ریسک اضافی نباشد. هرچه نسبت شارپ یک پرتفوی بزرگتر باشد، عملکرد تعدیل شده آن نسبت به ریسک هم بهتر خواهد بود. نسبت شارپ منفی نشان میدهد که یک دارایی با ریسک کم، بهتر از اوراق فعلی موجود در پرتفوی عمل خواهد کرد.
انتقادها از نسبت شارپ و جایگزینهایی برای آن
نسبت شارپ از انحراف معیار استاندارد بازده در مخرج کسر به عنوان نماینده ریسک کل پرتفوی استفاده کرده و فرض میکند که بازده ها به شکل نرمالی توزیع میشوند. شواهد نشان داده که بازده دارایی های مالی از توزیع نرمال منحرف شده و ممکن است تفسیرات نسبـت شارپ را گمراهکننده جلوه دهند.
یک نوع از نسبت شارپ، نسبت سورتینو (Sortino ratio) است که اثرات جابجایی رو به بالای قیمت درک بازده تعدیل شده توسط ریسک ها را بر انحراف معیار استاندارد حذف میکند تا فقط بازده را در برابر نوسان پذیری رو به پایین قیمت ها اندازهگیری کرده و از نیم واریانس در مخرج استفاده مینماید.
نسبت ترینر (Treynor ratio) از ریسک سیستماتیک، یا بتا (β) به جای انحراف معیار استاندارد در مخرج کسر استفاده میکند.
معادل انگلیسی نسبت شارپ عبارت است از:
Sharpe Ratio
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سؤالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
3 معیار مهم برای اندازه گیری عملکرد پورتفولیو (سبد سرمایه گذاری)!
بسیاری از سرمایهگذاران بهاشتباه عملکرد پورتفولیو خود را تنها بر اساس میزان بازده میسنجند.
سرمایهگذاران کمی هستند که ریسک متحملشده برای رسیدن به آن بازده را هم در نظر میگیرند.
از دهه 1960، سرمایهگذاران میدانستند که چگونه ریسک را با تغییر بازده بسنجند و اندازه بگیرند اما سنجهای نبود که ریسک و بازده را با هم ببیند.
امروزه سه ابزار اندازهگیری عملکرد وجود دارد که میتوان برای ارزیابی پورتفولیو از آنها کمک گرفت. نسبتهای ترینر (Treynor)، شارپ (Sharpe) و جنسن (Jensen)، هر سه عملکرد ریسک و بازده را در یک کمیت ترکیب میکنند اما با هم تفاوتهایی هم دارند.
اما کدامشان از همه بهتر است؟ شاید ترکیبی از هر سه!
نکات مهم در اندازه گیری عملکرد پورتفولیو
- اندازه گیری عملکرد پورتفولیو یک معیار کلیدی برای گرفتن تصمیمات سرمایهگذاری است.
- سه ابزار برای اندازهگیری عملکرد وجود دارد که میتوان برای ارزیابی پورتفولیو از آنها کمک گرفت. این سه ابزار عبارتاند از: نسبتهای ترینر، شارپ و جنسن.
- بازده پورتفولیو تنها بخشی از ماجراست. تا وقتی که میزان بازده با عامل ریسک تعدیل نشده باشد، سرمایهگذار نمیتواند تصویر کاملی از سرمایهگذاری خود را ببیند.
1. نسبت ترینر
جک ال ترینر (Jack L. Treynor) اولین کسی بود که به سرمایهگذاران سنجهای ترکیبی برای عملکرد پورتفولیو ارائه کرد که عامل ریسک را هم شامل میشد.
هدف ترینر پیدا کردن ابزاری برای اندازهگیری عملکرد بود که همه سرمایهگذاران، فارغ از ترجیحات شخصیشان درباره ریسک، بتوانند از آن استفاده کنند.
حرف ترینر این بود که ریسک دو جزء دارد: یکی ریسکی که از نوسانات بازار سهام ایجاد میشود و دیگری ریسکی که ناشی از نوسانات اوراق بهادار هر فرد است.
ترینر مفهوم «خط بورس اوراق بهادار (security market line)» را معرفی کرد که رابطه بین بازده پورتفولیو و نرخهای بازده بازار را مشخص میکند و شیب خط، نوسان نسبی بین پورتفولیو و بازار را اندازه میگیرد که به آن بتا (beta) گفته میشود (بتا نشاندهنده ریسک سیستماتیک است که با متنوعسازی پورتفولیو از بین نمیرود).
ضریب بتا سنجه نوسان پورتفولیوی سهام نسبت به خود بازار است. هر چه شیب خط بزرگتر باشد، به ازای یک واحد ریسک، بازده بیشتری بدست میآوریم و نسبت بازده به ریسک بزرگتر میشود.
مقیاس ترینر که به عنوان نسبت پاداش به نوسان (reward-to-volatility) هم شناخته میشود، به این صورت تعریف میشود:
صورت این کسر نشاندهنده صرف ریسک (risk premium) و مخرج آن برابر با ریسک پورتفولیو است. عدد نهایی نمایانگر میزان بازده پورتفولیو به ازای هر واحد ریسک است.
برای درک بهتر، فرض کنید بازده سالانه S&P 500 (پورتفولیو بازار) در یک دوره دهساله برابر با 10% و بازده میانگین سالانه اوراق خزانه (Treasury bills (که نماینده خوبی برای نرخ بازده بدون ریسک هستند)) برابر با 5% است.
حال فرض کنید ارزیابی فعالیت سه مدیر پورتفولیو (مسئول پورتفولیو سرمایهگذاری یک صندوق که استراتژی آن را اجرا و معاملات روزمره پورتفولیو را مدیریت میکند) مختلف در همین بازه دهساله به این صورت است:
حال، عدد ترینر برای هر یک از آنها به این شکل به دست میآید:
هر چه عدد ترینر بیشتر باشد، پورتفولیو بهتر است. اگر بخواهیم مدیر پورتفولیو یا خود آن را تنها بر اساس عملکرد ارزیابی کنیم، مدیر ج بهترین نتیجه را به دست آورده است.
اما اگر بخواهیم ریسکی که هر مدیر برای به دست آوردن بازده مورد نظر متحمل شده را هم در نظر بگیریم، مدیر ب دستاورد بهتری داشته است. در این مورد، هر سه مدیر عملکرد بهتری از مجموع بازار داشتهاند.
عدد ترینر تنها از ریسک سیستماتیک استفاده کرده و فرض میکند که سرمایهگذار، خود به اندازه کافی سبد سرمایهگذاریاش را متنوعسازی کرده است؛ بنابراین ریسک غیرسیستماتیک (که به عنوان ریسک قابل حذف از طریق متنوعسازی هم شناخته میشود) در نظر گرفته نمیشود.
در نسبت ترینر فرض بر این است که پورتفولیو به اندازه کافی متنوع است و تنها ریسک سیستماتیک در نظر گرفته میشود.
2. نسبت شارپ
نسبت شارپ عیناً شبیه نسبت ترینر است؛ تنها با این تفاوت که در این نسبت، ریسک برابر با انحراف معیار پورتفولیو است و مثل نسبت ترینر تنها ریسک سیستماتیک را که با بتا نشان داده میشود در نظر نمیگیرد.
این نسبت که توسط بیل شارپ (Bill Sharpe) ابداع شده است، تا حد زیادی شبیه کار دیگر او، یعنی مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (capital asset pricing model) یا CAPM است و علاوه بر این، از ریسک کل برای مقایسه پورتفولیوها با خط بازار سرمایه (capital market line) استفاده میکند.
نسبت شارپ به این صورت به دست میآید:
با استفاده از همان مثال ترینر که بالاتر گفته شد و با فرض این که S&P 500 در یک بازه دهساله دارای انحراف معیار 18% بوده است، به این صورت میتوانیم نسبت شارپ را برای این مدیران پورتفولیو محاسبه کنیم:
در اینجا هم میبینیم که بهترین پورتفولیو لزوماً آن موردی نیست که بیشترین بازده را داشته است. بهترین پورتفولیو آن است که بیشترین بازده تعدیلشده با ریسک (risk-adjusted return) را داشته باشد که در این مورد پورتفولیو صندوقی که توسط مدیر 1 اداره میشود بهترین است (منظور از بازده تعدیلشده با ریسک این است که اثر ریسک از میزان بازده حذف شود؛ یعنی برای مثال اگر کسی دو برابر ریسک کند و در ازای آن بازده دو برابری به دست آورد، در اصل بازدهیاش تغییر نکرده است).
در نسبت شارپ برخلاف نسبت ترینر، مدیر پورتفولیو هم بر اساس نرخ بازده و هم بر حسب متنوعسازی ارزیابی میشود (این نسبت با استفاده از انحراف معیار در مخرج، کل ریسک پورتفولیو را در نظر میگیرد).
نسبت شارپ برای پورتفولیوهایی که بهخوبی متنوعسازی شده باشند (well-diversified portfolio) بهتر است؛ زیرا ریسکهای پورتفولیو را دقیقتر در نظر میگیرد.
در صورتی میتوان درباره عملکرد پورتفولیو قضاوت درستی داشت که بازده با ریسک تعدیل شده باشد.
3. معیار جنسن
عنوان معیار جنسن از نام مبدا آن یعنی مایکل سی جنسن (Michael C. Jensen) گرفته شده است. برای محاسبه معیار جنسن هم مثل معیارهای عملکردی که در قسمتهای قبل توضیح داده شد، از CAPM استفاده میشود.
معیار جنسن میزان بازدهی را محاسبه میکند که اضافه بر بازده مورد انتظار (expected return) پورتفولیو به دست میآید. این معیار بازده با نام آلفا (alpha) هم شناخته میشود.
نسبت جنسن میزان بازدهی را مشخص میکند که میتوان آن را به توانایی مدیر در کسب بازده بالاتر از میانگین نسبت داد. این بازدهی با ریسک بازار تعدیل شده است.
هر چه این نسبت بالاتر باشد، بازده تعدیلشده با ریسک بهتر خواهد بود. پورتفولیویی که دائماً بازده اضافی مثبت داشته باشد، آلفای مثبت و آن که به طور مداوم بازدهی اضافی منفی دارد، آلفای منفی خواهد داشت.
فرمول محاسبه آلفای جنسن به صورت زیر شکسته میشود:
اگر فرض کنیم که نرخ بدون ریسک 5% و بازده بازار برابر با 10% باشد، آلفای این صندوقها چقدر میشود؟
بازده مورد انتظار پورتفولیو را محاسبه میکنیم:
با تفریق بازده مورد انتظار پورتفولیو از بازده واقعی (actual return)، آلفای پورتفولیو را محاسبه میکنیم:
کدام مدیر بهترین عملکرد را داشته است؟ بهترین عملکرد متعلق به مدیر B است؛ چون با این که مدیر C هم همان بازده سالانه را داشته است، انتظار میرفت که مدیر B بازده کمتری به دست آورد. علت این است که بتای پورتفولیوی مدیر B به میزان قابل توجهی کمتر از بتای پورتفولیوی مدیر C است.
نرخ بازده و ریسک اوراق بهادار (یا پورتفولیو)، هر دو میتوانند با توجه به دوره زمانی فرق کنند. در معیار جنسن لازم است که برای هر فاصله زمانی از یک نرخ بازده بدون ریسک متفاوت استفاده کنید.
برای مثال اگر میخواهید عملکرد مدیر یک صندوق را در یک دوره پنجساله و با استفاده از بازههای سالانه ارزیابی کنید، باید بازده سالانه صندوق منهای نرخ بازده بدون ریسک برای هر سال را به دست آورید و آن را به بازده سالانه بازار منهای همان نرخ بدون ریسک مرتبط کنید.
در مقابل، در نسبت ترینر و شارپ، برای کل بازه زمانی مورد نظر و تمام متغیرهای داخل فرمول (پورتفولیو، بازار و دارایی بدون ریسک) از بازده میانگین استفاده میشود.
با این وجود، آلفای جنسن هم مثل معیار ترینر، صرف ریسک را با بتا (ریسک سیستماتیک که با متنوعسازی از بین نمیرود) محاسبه میکند و بنابراین فرض میکند که پورتفولیو از تنوع کافی برخوردار است. در نتیجه، این نسبت بیشتر از همه برای سرمایهگذاریهایی مثل صندوق سرمایهگذاری مشترک (mutual fund) مناسب است و به کار میرود.
در معیار جنسن، باید برای هر دوره زمانی از یک نرخ بازده بدون ریسک متفاوت استفاده کنید.
حرف آخر
معیارهای اندازهگیری عملکرد، عاملی کلیدی در تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
سرمایهگذاران با استفاده از این ابزارها اطلاعات لازم برای ارزیابی میزان کارایی سرمایهگذاریشان را به دست میآورند. به یاد داشته باشید که بازده پورتفولیو تنها بخشی از داستان است.
سرمایهگذار بدون ارزیابی سود با تعدیل ریسک نمیتواند تمام تصویر را درباره سرمایهگذاری خود ببیند و این مسئله میتواند به تصمیمات نامطمئن بینجامد.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
دیدگاه شما