الگوی سر و شانه چیست و چگونه بر اساس آن معامله کنیم؟
الگوی سر و شانه یک الگوی نموداری است که شامل سهقله میشود. از بین این سه قله، قله وسط (سر) بلندترین و دو قله کناری (شانهها) تقریبا هماندازه هستند. در تحلیل تکنیکال، الگو سر و شانه شکل نموداری است که تغییر روند قیمت از صعودی به نزولی را به ما نشان میدهد. به عقیده بسیاری این الگو، الگوی بازگشتی بسیار قوی است. الگو سر و شانه جزء بهترین الگوهایی است که به ما نشان میدهد روند صعودی رو به اتمام است. البته درصد دقت این الگو بسته به شرایط متفاوت است.
توضیحات بیشتر درباره الگو سر و شانه
الگوی سر و شانه زمانی شکل میگیرد که قیمت یک سهم ابتدا قلهای را تشکیل دهد (شانه سمت چپ) و سپس به محدودهای که قبل از حرکت اولیه در آن قرار داشته بر میگردد. سپس، قیمت از قله اول اندکی بالاتر میرود (تشکیل سر الگو) ولی باز هم به محدوده قبلی برمیگردد. در مرحله آخر قیمت مجددا بالا میرود، البته اینبار به اندازه قله اول (تشکیل شانه سمت راست) و مجددا به محدوده اول که به آن خط گردن گفته میشود برمیگردد.
الگوی سر و شانه چه چیز را به ما نشان میدهد؟
این الگو از سه قسمت تشکیل میشود:
۱. قیمت بعد از روند صعودی که داشته، قلهای تشکیل میدهد و سپس افت میکند و یک کفی تشکیل میدهد.
۲. قیمت مجددا افزایش مییابد و قلهای بالاتر از قله اول تشکیل میدهد و سپس مجددا کاهش مییابد.
۳. قیمت برای سومین بار افزایش مییابد، اما به اندازه قله اول، و سپس مجددا کاهش پیدا میکند.
قله اول و سوم را شانه و قله وسط که ارتفاع آن نسبت به بقیه بلندتر است را سر مینامند. خطی که کفها یا درهها را به هم متصل میکند، اصطلاحا خط گردن نامیده میشود.
الگو سر و شانه معکوس نیز الگوی قابل اعتمادی است که سیگنال بازگشت روند از نزولی به صعودی را میدهد. در این الگو، قیمت سه کف (دره) تشکیل میدهد که در بین هر کف قیمت با اندکی افزایش قیمت و اصلاح مواجه میشود. در بین این سه دره (کف)، دره وسط (یا همان سر) بیشترین ارتفاع را دارد و دره اول و سوم (شانهها) ارتفاعی کوتاهتر نسبت به سر دارند. بعد از تشکیل سومین دره، قیمت افزایش خود را شروع میکند که نشان میدهد روند نزولی بازگشت کرده و قیمت احتمالا روند صعودی را ادامه خواهد داد.
کشمکش خریدارن و فروشندگان
قیمت سهام در نتیجه جنگ مداوم بین خریداران و فروشندگان مشخص میشوند. بالا و پایین رفتن قیمت سهام (نوسانات قیمت سهام) رابطه مستقیم با تعداد خریداران و فروشندگان سهم دارد. در بازارهای مالی افرادی که باور دارند قیمت سهام باید بالاتر رود را اصطلاحا بول (گاو) (Bull) و افرادی که عقیده دارند قیمت باید پایینتر رود را خرس (Bear) مینامند. اگر خرسها تعدادشان بیشتر باشد و در نتیجه قویتر باشند، قیمت سهام افت میکند چون معاملهگران سهام را میفروشند تا از ضرر جلوگیری کنند. اگر تعداد خریداران بیشتر باشد، قیمت بالاتر میرود چون سرمایهگذاران جدید نیز شروع به خرید میکنند تا از فرصت به دست آمده استفاده کنند.
الگوی سر و شانه معکوس
برعکس الگوی سر و شانه را الگوی سر و شانه معکوس یا الگو سر و شانه کف مینامند. این الگو برعکس الگو سر و شانه سقف است که پیشبینی میکند روند نزولی به صعودی بازگشت خواهد کرد. ویژگیهای شکلگیری این الگو بدین ترتیب است: قیمت کف یا درهای را تشکیل میدهد و سپس اندکی به بالا اصلاح قیمت دارد، در مرحله بعد قیمت از کف قبلی پایینتر میرود ولی مجددا بازگشت میکند، در نهایت قیمت مجددا افت میکند اما این افت به اندازه افت دوم نیست. زمانی که کف سوم تشکیل میشود، قیمت رشد میکند و به سمت مقاومتی که در سقف درهها تشکیل داده است، حرکت میکند.
در پشت صحنه الگوی سر و شانه چه خبر است؟
مثل تمام الگوهای نموداری، نوسانات الگوی سر و شانه در مورد جنگ بین خریداران و فروشندگان اطلاعات خوبی به ما میدهد.
تشکیل قله اول و افت قیمت بعد از آن، کم شدن قدرت خریداران و روند صعودی را به ما نشان میدهد. خریداران میخواهند روند افزایش قیمت را تا جایی که ممکن است ادامه دهند، به همین دلیل خریداران قیمت را بالاتر از سقف قبلی هل میدهند و سقف جدید (سر الگو) را تشکیل میدهند. در این مرحله، هنوز احتمال دارد که خریداران بتوانند بر فروشندگان بازار غلبه کنند و مجددا قدرت را به دست بگیرند و بتوانند روند صعودی را ادامه دهند.
اما به هر حال، قیمت برای دومین بار با افتی مواجه میشود و به زیر سقف قبلی میرود. مشخص است که فروشندگان قدرت را به دست گرفتهاند. خریداران بار دیگر تلاش میکنند تا قیمت را افزایش دهند اما موفق میشوند تنها تا اولین سقف قیمت را هل دهند. ناکام ماندن خریداران برای گذشتن از بالاترین قیمت، این سیگنال را میدهد که خریداران از فروشندگان شکست خوردهاند و فروشندگان بر آنها غلبه کردهاند که باعث میشود قیمت روند نزولی به خود بگیرد و بازگشت روند کامل شود.
الگوی سر و شانه چه شکلی چیست؟
اول در مورد الگوی سر و شانه و سپس در مورد الگوی سر و شانه معکوس صحبت خواهیم کرد.
تشکیل الگو در سقف بازار
• شانه سمت چپ: قیمت سقفی را تشکیل میدهد و سپس با افتی همراه میشود.
• سر: قیمت مجددا افزایش مییابد و از سقف قبلی (شانه سمت چپ) نیز بالاتر میرود.
• شانه سمت راست: بعد از تشکیل سر، مجددا قیمت با اصلاح مواجه میشود اما تنها به اندازه شانه سمت چپ، قیمت رشد میکند.
شکل الگو ممکن است همیشه کاملا شبیه سر و شانه نباشد و احتمالا تغییراتی حین شکلگیری سر یا شانهها در قیمت رخ میدهد.
الگوی سر و شانه معکوس
تشکیل این الگو در کف بازار
• شانه سمت چپ: قیمت ابتدا کاهش مییابد اما سپس با اصلاحی رو به رو میشود.
• سر: قیمت مجددا کاهش مییابد و از کف شانه سمت چپ نیز پایینتر میرود.
• شانه سمت راست: قیمت مجددا با افزایشی روبهرو میشود ولی مجددا به اندازه کف شانه سمت چپ افت میکند.
همانطور که قبلا ذکر شد، شکل این الگو ممکن است کاملا شبیه به سر و شانه نباشد و ممکن است در حین تشکیل سر یا شانهها، قیمت نوسانات اضافهای داشته باشد.
رسم خط گردن
خط گردن، محدوده حمایت یا مقاومتی است که معاملهگران به عنوان نقطه استراتژیکی برای انجام سفارشاتشان در نظر میگیرند. برای رسم خط گردن، اولین قدم شناسایی شانه چپ، سر و شانه راست در نمودار است. در الگو سر و شانه سقف، دو نقطه کفی که شانه سمت چپ و سر از آن جا تشکیل میشوند را به هم متصل میکنیم، که این خط، همان خط گردن ما محسوب میشود. خط گردن را با خطی آبی، بر روی نمودار مشخص کردهایم. در قسمت بعد در مورد اهمیت خط گردن صحبت میکنیم. در الگوی سر و شانه معکوس، بعد از تشکیل شدن شانه سمت چپ و سر، سقف این دو را به یکدیگر متصل میکنیم و خط گردن ما به دست میآید.
چطور با استفاده از الگوی سر و شانه معامله کنیم؟
معاملهگران باید اجازه دهند تشکیل الگو کامل شود. چون ممکن است اصلا الگویی شکل نگیرد و الگو نیمه کاره باقی بماند و اصلا به طور کامل شکل نگیرد. الگوهایی که نصفه تشکیل شدهاند یا در حال کامل شدن هستند را باید به دقت زیر نظر داشته باشید، اما تا زمانی که قیمت خط گردن را نشکسته است، نباید وارد معامله شوید.
در الگو سر و شانه، منتظر میمانیم تا قیمت بعد از این که سقفی در شانه سمت راست تشکیل داد و سپس اندکی از خط گردن پایینتر رفت، وارد معامله شویم. برای الگوی سر و شانه معکوس، بعد از این که شانه سمت راست تشکیل شده، صبر میکنید تا قیمت بالای خط گردن تثبیت شود.
زمانی که الگو به طور کامل تشکیل میشود، میتوانیم وارد معامله شویم. قبل از این که وارد معامله شوید برنامهای برای معامله داشته باشید و نقاط ورود، خروج و حدسود را مشخص کنید. بعلاوه اگر نکتهای باعث میشود که حدسود یا حدضررتان را تغییر دهید، حتما آن را در نظر داشته باشید.
معمولترین نقطه ورود زمانی شکل میگیرد، که شکست رخ میدهد. یعنی زمانی که خط گردن شکسته میشود، وارد معامله میشویم. نقطه ورود بعدی نیازمند صبر بیشتری است و برای زمانی است که تصور میکنیم فرصتهای معاملاتی را از دست دادهایم. در این روش باید صبر کنیم تا بعد از این که خط گردن شکسته شد، قیمت پولبکی (Pullback) به خط گردن داشته باشد. این روش مناسب افراد محافظهکار است. زمانی که پولبک در محدوده خط گردن تمام شد و روند در جهت شکست ادامه داشت، میتوانید وارد معامله شوید. اما اگر قیمت در جهت شکست ادامه داشته باشد و پولبکی به سطح شکست نزند، ممکن است فرصت معاملاتی از دست برود. دو روش معاملاتی را در عکس زیر میتوانید ببینید.
محل قراردادن حدضرر
در الگوی سر و گردن سقف، بعد از این که خط گردن شکسته میشود حدضرر در بالای شانه سمت راست، قرار میدهیم. البته میتوان حدضرر را در بالای سر الگو نیز قرار داد، اما این کار ریسک شما را بیشتر میکند و همچنین نسبت سود به ضرر شما را کمتر میکند. در الگوی سر و شانه معکوس، حدضرر در زیر شانه سمت راست قرار میگیرد. در این الگو هم میتوان حدضرر را، در پایین محدوده سر قرار داد، اما ریسک معامله بیشتر میشود. در نمودار بالا، حدضرر در محدوده ۱۰۴ دلار (درست زیر شانه سمت راست) قرار میگیرد.
قراردادن نقطه حدسود
حدسود (هدف قیمتی) در الگوی سر و شانه سقف از تفاوت قیمت بین سر و قیمت کف هر کدام از شانهها به دست میآید. سپس این عدد از نقطهای که شکست خط گردن در آن رخ داده، کسر میشود تا هدف قیمتی ما برای روند نزولی به دست آید. برای الگوی سر و شانه معکوس یا کف، اختلاف قیمتی به نقطهای که خط گردن شکسته شده است اضافه میشود تا حدسود برای روند صعودی به دست آید.
برای مثال ETF یا صندوق قابل معامله، Spy که معمولا معاملات زیادی در آن انجام میشود، را در نظر میگیریم که حد سود برای الگوی سر و شانه معکوس در آن بدین شکل خواهد بود:
۱۲.۰۷$ =(کف قیمتی سر) ۱۰۱.۱۳$ – (سقف قیمتی شانه سمت چپ) ۱۱۳.۲۰$
عدد بدست آمده سپس به قیمتی که در آن شکست رخ داده اضافه میشود (اگر الگوی سر و شانه سقف داشتیم این عدد از قیمت شکست کسر میشد). قیمت شکست تقریبا ۱۱۳.۲۵ دلار است که حدسود ما در این معامله ۱۲۵.۳۲ دلار میشود. (۱۲.۰۷ دلار + ۱۱۳.۲۵ دلار)
گاهی اوقات سرمایهگذاران باید خیلی صبور باشند (چندین ماه) تا قیمت بتواند از نقطه شکست به حدسود آنها برسد. کنترل کردن معاملهتان میتواند به شما کمک کند تا بتوانید بهتر نتیجه معامله را پیشبینی کنید.
دلیل موثر بودن الگوی سر و شانه چیست؟
هیچ الگویی کامل نیست و قرار نیست، همیشه الگوها درست کار کنند. اما چندین دلیل برای این که چرا الگوهای نموداری موثر هستند وجود دارد (در اینجا ما در مورد الگوی سر و شانه سقف صحبت میکنیم، اما این دلایل برای هر دو الگو درست هستند.).
- زمانی که بازار از سقف (سر) شروع به ریزش میکند، فروشندگان وارد معامله میشوند و خریداران کاهش مییابند.
- زمانی که قیمت به خط گردن نزدیک میشود، افرادی که در موج پایانی قیمت، یا بالاتر و یا در افزایش قیمتی که شانه سمت راست صورت گرفته، وارد معامله خرید شدهاند، به اشتباه خود پی میبرند و با ضررهای زیادی مواجه میشوند. خارج شدن این گروه بزرگ از معاملاتشان باعث میشود که قیمت به سمت حدسود ما حرکت کند.
- قرار دادن حدضرر در بالای شانه سمت راست کاملا منطقی است، چون روند تغییر جهتی به سمت پایین داشته است و شانه سمت راست از سقف قیمتی سر، پایینتر است. به همین دلیل احتمال شکسته شدن شانه سمت راست تا زمانی که روند صعودی آغاز نشود، خیلی پایین است.
- فرض بر این است که افرادی که اشتباه وارد معامله شدهاند یا زمانبندیشان برای خرید دارایی ضعیف بوده است، مجبور میشوند که از معاملهشان خارج شوند و در نتیجه بازگشتی درست شبیه بازگشتی از سقف الگو شکل میگیرد.
- خط گردن نقطهای است که بسیاری از معاملهگران مجبور میشوند از معامله خودشان خارج شوند و به همین دلیل قیمت با سرعت بیشتری به سمت حدسود ما حرکت میکند.
- همچنین میتوانید حجم معاملات را تحت نظر داشته باشید. در زمان تشکیل الگوی سر و شانه معکوس (سر و شانه کف)، اگر حجم معاملات در حین شکستن خط گردن بیشتر شود، برای ما نشانه بهتری است. بیشتر شدن حجم معاملات به ما نشان میدهد علاقه خریداران بیشتر شده است و باعث میشود قیمت به سمت هدف ما حرکت کند. اما کاهش حجم معاملات عدم علاقه خریداران به حرکت صعودی را نشان میدهد و وجود بدبینی بین خریداران را نشان میدهد.
معایب الگوی سر و شانه
همانطور که قبلا گفتیم، هیچ الگویی کامل نیست. در اینجا چندین مسئله که در هنگام معاملهکردن الگوی سر و شانه ممکن است با آن مواجه شوید را بیان میکنیم:
- باید این الگوها را پیدا کنید و صبر کنید و تا زمانی که الگو کامل نشده است وارد معامله نشوید. ممکن است الگو زمان زیادی طول بکشد، تا کامل شود.
- این الگو همیشه قرار نیست درست کار کند و ممکن است قیمت گاهی اوقات حدضرر شما را فعال کند.
- ممکن است قیمت به حدسود شما نرسد، به همین دلیل بهتر است معاملهگران شرایط بازار را مدنظر داشته باشند تا اگر شرایط تغییر کرد، نقاط خروج را مجددا مشخص کنند.
- گاهی اوقات ممکن است فرصت معاملاتی را از دست بدهیم. برای مثال ممکن است به دلیل اخبار غیرمنتظرهای قیمت بعد از تشکیل یکی از شانهها به شدت ریزش داشته باشد، و ممکن است قیمت به حدسود مورد نظر ما نرسد.
- تشخیص الگوها به معاملهگر بستگی دارد. ممکن است معاملهگری تشکیل شانه را ببینید در حالی که دیگر معاملهگر نتواند شانه را تشخیص دهد. زمانی که قصد دارید الگوها را معامله کنید، تعریف تشکیل الگو را از قبل برای خود مشخص کنید. میتوانید از توصیههایی که در بالا ارائه دادیم، استفاده کنید.
نتیجهگیری
الگوی سر و شانه در تمام تایمفریمها شکل میگیرد. تشخیص الگو بستگی به معاملهگر دارد اما این الگو میتواند نقاط ورود، خروج و حدسود را برای شما مشخص کند و کار را برای اجرا کردن برنامه معاملاتی شما راحتتر کند. این الگو از شانه سمت چپ، سر، و شانه سمت راست تشکیل میشود. رایجترین نقطه ورود زمانی شکل میگیرد که قیمت خط گردن را بشکند. حدضرر را میتوان بالا (در سر و شانه سقف) یا پایین (در سر و شانه کف) شانه سمت راست قرار داد. حد سود را میتوان با جمع (در الگوی سر و شانه کف) یا تفریق (در الگوی سر و شانه سقف) تفاوت قیمت سقف و کف الگو بعد از شکست خط گردن محاسبه کرد. این سیستم معاملاتی کامل نیست اما برای شما روش معاملهگری منطقی بر اساس حرکات قیمت ارائه میدهد.
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟
روزبه کیان روشن 11/06/2021
نکات تعیین تارگت یا هدف، در بازار سرمایه به خصوص ارز دیجیتال یکی از مهم ترین فاکتورها تعیین زمان ورود به معامله می باشد ولی خیلی از اوقات پیدا کردن این زمان و نقطه ورود سخت است و بسیاری از معامله گران که بدون آموزش ارز های دیجیتال وارد این عرصه می شوند، در این زمان اشتباه کرده و با تصمیمات غلط و احساسی اقدام به سوزاندن سرمایه های خود می کنند، بنابراین یکی از قدم های صحیح اولیه یادگیری تعیین تارگت یا هدف می باشد که در اکثر اوقات نیز به آن توجه نمی شود.
بدون تعیین هدف ورود به هر کارزاری محکوم به شکست می باشد!
در واقع معامله گران موفق کسانی هستند که دارای استراتژی بسیار دقیقی به منظور تعیین اهداف خود بوده و به این وسیله می توانند، دخالت حدسیات را به حداقل رسانده و با اطمینان خاطر اقدام به معامله کنند. ما در این بحث آموزشی که یکی از مباحث مهم در آموزش ارز های دیجیتال می باشد هفت شیوه مفید در تعیین اهداف در معاملات را برای شما بازگو خواهیم کرد.
نسبت ثابت سود به زیان
یکی از آسان ترین انواع روش ها برای تعیین تارگت یا هدف ثابت گرفتن سود نسبت به زیان می باشد. این یعنی کسی که درحال آموزش ارز های دیجیتال می باشد، می تواند این روش را به عنوان یک تکنیک ابتدایی و موثر استفاده کند. برای این تکنیک باید به صورت زیر عمل کرد:
- در ابتدا می بایست فاصله میان نقطه ورود تا حد ضرر را بسنجید. در مثالی که آورده ایم ، فاصله تا حد ضرر حدود 7 واحد اندازه گیری شده است.
- در مرحله بعدی حد ضرر را به نسبت فواصل از هدف و نسبت سود به زیان مد نظرتان ، در اعداد 1، 2 یا 3 ضرب نمایید و انتخاب آن بستگی به میزان ریسک پذیری شما دارد.
باید توجه داشت که زیاد تر بودن نسبت سود به زیان الزاما به نفع شما نیست چرا که بالا بودن این نسبت احتمال برد را برای شما کم می کند.
معمولا در آموزش ارز های دیجیتال توصیه می شود که کسانی که به تازگی وارد بازار شده اند و به اصطلاح معامله گر تازه وارد محسوب می شوند، از اهداف کوچکی که نسبت سود به زیان آن ها کمتر است شروع کنند تا با توجه به بالا بودن احتمال برد در این حالت، یک استارت با برد داشته باشند و اعتماد به نفس خوبی در ابتدای کار به دست بیاورند.
هرچه نسبت سود به زیان کمتر باشد احتمال برد بیشتر است و بالعکس.
جدیدترین سطوح حمایت و مقاومت
از جمله روش های پرکاربرد برای تعیین هدف یا همان تارگت در میان معامله گران، به کار بردن جدیدترین یا همان آخرین سطوح مقاومت و حمایت است که در آموزش ارز های دیجیتال بسیار حائز اهمیت می باشد. این سطوح همان عوامل نگهدارنده یا بازدارنده برای حرکت قیمت ها به سمت گران تر شدن یا ارزان تر شدن می باشد. همیشه باید در نظر داشته باشید که بهتر است هدف خود را به نوعی انتخاب نکنید که قیمت آن مجبور باشد از سطح حد سود و حد ضرر در سر و شانه های اصلی حمایت و مقاومت رد شود چرا که این امر ممکن است احتمال تحقق هدف شما را شدیدا کاهش دهد.
توجه داشته باشید که معامله گران حرفه ای عموما سطوح اصلی حمایت و یا مقاومت را می یابند و بدین وسیله با در نظر گرفتن این سطوح اصلی، هدف خود را در نقاطی با فاصله معقول از آن ها تعیین می کنند. به مثال زیر دقت کنید، اگر در موقعیت شورت (Short) قرار گرفتید ، پیشنهاد می شود هدف گذاری شما در نقاطی بالاتر از سطح حمایت قرار گیرد تا بدین وسیله کمتر در معرض ریسک احتمالی برگشتن قیمت از سطح حمایت قرار بگیرید.
سطوح اصلی مقاومت / حمایت از جمله اصلی ترین فاکتور ها در هدف گذاری می باشد.
انعکاس الگو
از دیگر روش های هدف گذاری به منظور تخمین میزان افزایش قیمت ها پس از شکستن مقاومت استفاده از ارتفاع الگو می باشد که این روش به بازتاب الگو ( انعکاس الگو) یا حرکات محاسبه شده معروف است.
به عنوان مثال در شکل پایین شما یک الگوی صعودی می بینید که به عنوان الگوی سر و شانه معکوس شناخته می شود. شما در این الگو، به عنوان قدم اول ارتفاع الگو را از پایین ترین نقطه تا بالاترین نقطه بر روی نمودار حساب کرده و به دنبال آن، فاصله به دست آمده را از سطح مقاومت ادامه دهید.
یکی از مسائلی که باید در هنگام به کار بردن این راهبرد و شیوه می بایست مد نظر داشت، محاسبه دقیق پایین ترین تا بالاترین نقطه الگو می باشد.
گاها بعضی از افراد در این بازار پس از حساب کردن اندازه ارتفاع الگو، عدد به دست آمده را در اعدادی معنا دار مانند 2 ، 1.5 ، 1.25 ، 0.75 ضرب می کنند . البته باید در نظر داشت که هر چقدر که تارگت انتخاب شده فاصله بیشتری از ارتفاع الگو داشته باشد ، احتمال زدن هدف توسط قیمت ها کمتر خواهد شد. یک توصیه کلی در آموزش ارز های دیجیتال و بازار سرمایه وجود دارد و آن هم احتیاط و محافظه کاری در هنگام انتخاب تارگت (هدف) به روش جدید می باشد این امر باعث می شود احتمال انتخاب هدف به صورتی موفق بالا رود و اعتماد به نفس شما در بازار سرمایه بالاتر برود.
به یاد داشته باشید که محاسبه صحیح ارتفاع الگو راز موفقیت در این استراتژی است.
میانگین متحرک در چارچوب زمانی
این شیوه مفید که در آموزش ارز های دیجیتال نیز آورده شده است در حد سود و حد ضرر در سر و شانه بازار فارکس بسیار کارآمد ارزیابی شده و در آن کاربرد زیادی دارد چرا که یکی از ویژگی های این بازار نوسانات قیمت ها در طولانی مدت نزدیک به میانگین ارزیابی می شوند.
شما می توانید با نگاه به نمودار زیر متوجه شوید که قیمت ها به شکلی مداوم به میانگین متحرک مرکزی باز می گردند و معاملات در اطراف میانگین متحرک شکل می گیرد. در این مثال یک نمودار نیم ساعته با میانگین متحرک پنجاه دوره ای آورده شده از یک چارچوب زمانی چهار ساعتی آورده شده است.
در هنگام انجام معاملاتی که در آن ها بازگشت به میانگین متحرک رخ می دهد، توصیه می شود که راهبرد هدف میانگین متحرک را در دوره های زمانی بالاتر انتخاب شوند چرا که بدین ترتیب فرصت های معاملاتی بیشتری با استفاده از میانگین متحرک برای شما به وجود می آید.
همانطور که مشاهده می کنید قیمت ها حول میانگین متحرک در حال نوسان است.
سطوح فیبوناچی گسترشی
این سطوح فیبوناچی گسترشی معمولا استفاده های فراوانی در تعیین هدف یا تارگت معاملات دارد.
این شیوه به فیبوناچی سه نقطه ای معروف است و دارای سه نقطه A ، B و C می باشد. شما می بایست پس از شکستن مقاومت قیمتی و این سه نقطه را شناسایی کنید و در این مرحله می بایست از پایین تا بالای حرکت منجر شده به شکست را با کمک ابزار فیبوناچی رسم کنید. همچنین با پیدا کردن سطح فیبوناچی اصلاحی C شما قادر به انتخاب هر کدام از این سطوح فیبوناچی گسترشی به عنوان تارگت می باشید.
در آموزش ارز های دیجیتال عمدتا ذکر شده است که سطوح فیبوناچی گسترشی 1.38 و 1.61 از جمله کم فاصله ترین سطوح می باشند و بیشتر اوقات به منزله تارگت در معاملات انتخاب می شوند.
توجه داشته باشید که معمولا قیمت به دو سطح 2 و 2.61 نمی رسد چرا که تنها نوسان ها و جریان هایی پرقدرت می توانند این اهداف را بزنند.
دو سطح نزدیک تر رایج ترین سطوح برای انتخاب هدف می باشند
اهداف زمان دار
استفاده از نوسانات هفتگی در بین افراد حاضر در بازار رایج می باشد ، این افراد اکثرا عادت دارند که از راهبرد تارگت آخر استفاده کنند. به این صورت این افراد تا پیش از شروع تعطیلات آخر هفته که معمولا نظارتی در آن ها نیست از بازار معاملات خارج شده تا ضرری ناشی از معاملات بدون کنترل متوجه آن ها نشود. این تکنیک نیز اغلب در آموزش ارز های دیجیتال مورد توجه قرار می گیرد.
بسیاری از معامله گران در بازار ترجیح می دهند در آخر هفته ها سرمایه خود را خارج کنند
حد ضرر شناور
این شیوه نیز از این لحاظ که قابلیت ترکیب شدن با دیگر راهبرد ها و شیوه های تعیین هدف را دارد مشابه شیوه قبل می باشد. فراگیری این شیوه در آموزش ارز های دیجیتال اهمیت زیادی دارد.
برخی از افراد حاضر در بازار به دنبال تعیین تارگت یا هدف خاصی نیستند و صرفا به دنبال کسب حداکثر سود از معاملات می باشند، این افراد از راهبرد حد ضرر شناور استفاده می کنند. در این شیوه هدف با پایان باز انتخاب می شود که در عمل هیچ هدفی وجود ندارد ، بلکه معامله گرانی از این دست حد ضرر خود را با رصد نوسانات و روند قیمت ها کنترل کرده و سود خود را تا حد ممکن افزایش می دهند.
این افراد معمولاً برای یافتن حد ضرر شناور از میانگین متحرک استفاده می کنند.
در این مثال ، یک میانگین متحرک 50 دوره ای وجود دارد که در آن افراد معامله گر با رصد میانگین متحرک می توانند حد ضرر خود شناور خود را تخمین بزنند. در این راهبرد حتما باید بدانید که در صورت انتخاب هدف به روی میانگین متحرک ممکن است با بازگشت های قیمتی به سرعت از گردونه معاملات خارج شوید.
نکات مثبت و منفی در محاسبه حد ضرر شناور این موارد میباشد:
- شما با انتخاب این روش خود را از دستیابی به سود نهایی ممکن در این روند محروم کرده اید زیرا در این روش معمولا کف قیمت ها در بازار هایی با نوسان بالا در نظر گرفته خواهد شد.
- این راهبرد یک روش بلند مدت محسوب شده و در برخی اوقات معامله گران در حرکت های بازگشت قیمت ها بخشی از سود خود را ازدست می دهند.
- همانطور که گفته شد، روش حد ضرر شناور بلند مدت محسوب شده و ماندن در معامله ممکن است از عهده هر کس بر نیاید چرا که گاهی اوقات این زمان بسیار بیشتر از مقدار پیش بینی شده می شود.
این روش به افراد تازه وارد و معامله گرانی احساساتی و که هوش هیجانی بالایی ندارند توصیه نمی شود چرا که از دست دادن تحمل در این روش مساوی با ضرر و زیان خواهد بود.
این راهبرد طولانی مدت محسوب شده و در عین حال سود حداکثری در آن وجود ندارد.
سخن آخر
در آموزش ارز های دیجیتال همیشه بر این نکته تاکید می شود که انتخاب استراتژی هدف کاملا بستگی به فرد معامله گر دارد و این راهبرد ها و شیوه ها به خودی خود ضعیف یا قوی نیستند. معمولا پیشنهاد می شود در ابتدای کار چند مورد را انتخاب کرده و هر کدام از آن ها را تست کنید تا در مورد استفاده کردن و نکردن هر روش برای خودتان به یک جمع بندی برسید و بهترین روشی که برای شما جواب داده است را ادامه دهید.
نحوه خرید و فروش در الگوی بازگشتی سر و شانه
با شکسته شدن خط گردن، الگوی سر و شانه سقف تکمیل و علامت فروش صادر می شود. در این حالت می توان در چندین نقطه وارد بازار شد:
- نقطه بسته شدن قیمت در زیر خط گردن
- نقطه لمس مجدد خط گردن (نقطه E).
- چند پیپ پایین تر از دره ایجاد شده در زیر خط گردن که به نظر از همه مطمئن تر است.
در رابطه با حد ضرر نظرات مختلفی وجود دارد برای مثال چند پیپ بالاتر از سقف شانه راست (قله ۳) یا حتی بالای قسمت سر (قله ۲)، اما بهتر است پس از مشاهده اولین الگوی شمعی بازگشتی وارد بازار شده و حد ضرر را نیز چند پیپ بالاتر از High همین الگو قرار دهیم. در هر حال انتخاب این حد کاملا به شیوه معاملاتی و مدیریت سرمایه خودتان بستگی دارد لیکن مسلما بایستی حد ضرر در بالای یک ناحیه مقاومت قرار داشته باشد تا با اندک نوسان قیمت از معامله خارج نشوید.
نحوه فروش در الگوی سر و شانه
نحوه خرید در الگوی سر و شانه
همانند الگوی سقف یا شکسته شدن خط گردن، الگوی سر و شانه کف تکمیل و علامت خرید صادر می شود. در این حالت می توان در چندین نقطه وارد بازار شد:
- نقطه بسته شدن قیمت در بالای خط گردن
- نقطه لمس مجدد خط گردن (نقطه E).
- چند پیپ بالاتر از قله ایجاد شده در بالای خط گردن که به نظر از همه مطمئن تر است.
در رابطه با حد ضرر نیز می توان آن را چند پیپ پایین تر از کف شانه راست (دره ۳) یا حتی کف قسمت سر (دره ۲) و یا پایین ۱ , ۱۷ اولین الگوی شمعی باز گشتی قرار داد.
نقاط خرید در الگوی سر و شانه
نقاط هدف
هدف قیمتی در این الگو (سقف یا کف) با توجه به ارتفاع الگو تعریف می شود؛ به ایسن صورت که فاصله عمودی سقف (سر) تا خط گردن را اندازه گیری و به همین میزان از نقطه شکست به سمت مقابل محاسبه می نماییم. برای مثال اگر در الگوی سر و شانه سقفها، فاصله نقطه بالایی سر تا گردن ۱۰۰ واحد باشد. انتظار داریم قیمت از خط گردن، ۱۰۰ واحد به سمت پایین ریزش نماید. البته برای این الگو اهداف دیگری را نیز در نظر می گیرند که در فاصله دو برابر ارتفاع سقف تا گردن یا نقطه آغازین روند قرار دارد اما توصیه ما همان هدف اول است که مطمئن تر و قابل اطمینان تر می باشد.
نقاط هدف در الگوی سر و شانه
نکات مهم
1.همانند دیگر الگوها، حجم معاملات در این الگو نقش بسیار مهمی را بازی می کند. طبق یک قانون کلی، در الگوی سر و شانه سقفی بایستی در قله دوم قسمت سر) نسبت به قله اول شانه چپه) حجم معاملات کمتری داشته باشیم؛ به خصوص در شبانه راست که بایستی حجم به میزان قابل توجهی از دو قله قبلی کمتر باشد.
نکات مهم در الگوی سر و شانه
در الگوی سر و شانه کف نیز الگوی حجم بسیار مشابه الگوی حجم در نیمه نخست الگوی سر و شانه سقف می باشد. به این معنی که حجم در قسمت سر اندکی بیشتر از حجم معاملات در قسمت شانه چپ است. موج افزایشی قسمت سر نه تنها باید حاکی از افزایش فعالیت معاملاتی باشد بلکه میزان حجم بایستی از میزان حجم ثبت شده در موج افزایشی شانه چپ نیز بیشتر باشد. موج کاهشی به سمت شانه راست باید با حجم معامله کمتری همراه باشد. نقطه بحرانی، در موج افزایشی عبور از خط گردن روی می دهد که اگر یک شکست واقعی بخواهد اتفاق افتد، بایست حجم معاملات به صورت بسیار فزاینده ای افزایش یابد. البته قابل ذکر است در هر دو الگو بایستی هنگان شکسته شدن خط گردن حجم معاملات بسیار زیاد شود و در زمان لمس مجدد کمتر و در نهایت در آغاز حرکت بازگشتی افزایش مجدد یابد.
حجم معاملات در الگوی سر و شانه کف
حجم معاملات در الگوی سر و شانه کف
2.شیب خط کردن در این الگو اهمیت دارد. برای مثال الگوی سر و شانه سقف معمولا دارای شیب نسبتا ملايم و رو به بالا است که برخی اوقات افقی نیز می شود اما این دو سالت تفاوت آنچنانی ندارند. هر گاه این خط در الگوی سر و شانه سقف دارای شیب نزولی باشد نشانه ضعیف بودن بازار است که اغلب شانه راست ضعیفی نیز در آن تشکیل می گردد. در این حالت الگو قدرتمندتر می شود چرا که بازار در حال تشکیل نقاط حداقل پایین تری می باشد. عکس این نیز در الگوی سر و شانه کف صادق است که تشکیل یک خط گردن با شیب صعودی بیانگر ضعیف تر شدن بازار و در عین حال قدرتمندتر شدن الگو در بازگشت می باشد چرا که بازار در حال تشکیل نقاط حداکثر بالاتری است.
3.زمانی که قیمت از خط گردن عبور می کند و با شکست آن، الگوی سر و شانه تکمیل می شود نبایستی مجددا از این ناحیه عبور نماید. برای مثال در حد سود و حد ضرر در سر و شانه الگوی سر و شانه سقف پس از آنکه قیمت در زیر خط گردن بسته شد و در نهایت آن را نشکست، نبایستی مجددا به بالای این خط بر گردد و در نهایت آنجا بسته شود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد نشانه غیر ایده آل بودن الگوی تشکیل شده است. البته نفوذهای مجدد قیمت در این خط را بایستی مستثنی کرد، زمانی این اخطار جدی قلمداد می شود که قیمت در بالای آن بسته شود، چه بسیار اتفاق افتاده که قیمت در این خط تا حد زیادی نفوذ می کند. اما در نهایت با تشکیل یک الگوی ستاره ثاقب در زیر آن بسته می شود که خود نشانه ای از احتمال بسیار زیاد ریزش قیمت می باشد. پس بایستی رفتار قیمت در این خط را به دقت زیر نظر داشت.
4.همواره قبل از تشکیل الگوی سر و شانه سقف و کف بایستی به ترتیب یک روند صعودی و نزولی اولیه وجود داشته باشد تا با تشکیل این الگوها باز گشت قیمت اتفاق افتاد. اگر این شرایط فراهم نباشد گاهی اوقات این الگوها همانند (الگوهای ادامه دهنده) عمل می نمایند. برای مثال تشکیل الگوی سر و شانه سقف در انتهای یک روند نزولی و الگوی سر و شانه که در انتهای یک روند صعودی موجب تداوم حرکت قيمت در جهت روند غالب می شود.
الگوهای سر و شانه ای که موجب ادامه روند شده اند.
مثال های معاملاتی
مثال 1: نمودار روزانه فیوچرز ER2 ) E – mini Russell 2000)
در این نمودار نمونه ای از الگوی سر و شانه کف را در انتهای روند نزولی مشاهده می نمایید که با شکسته شدن خط گردن، بازار بار دیگر آن را لمس کرده و سپس به سمت هدف های قیمتی (حد سود اول و دوم) پیشروی کرده است. همان گونه که گفته شد در این الگو تشکیل یک خط کردن با شیب صعودی بیانگر ضعیف تر شدن بازار و در عین حال قدرتمندتر شدن الگو در بازگشت می باشد چرا که بازار در حال تشکیل نقاط حداکثر بالاتری است.
نمودار قیمتی الگوی سر و شانه
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
قانون الگوی سر و شانه
در صورتیکه قیمت بتواند خط گردن را به سمت پایین بشکند، روند صعودی بطور کامل نزولی گشته و قیمت حداقل به اندازه فاصله سر تا خط گردن به نزول خودش ادامه خواهد داد.
دقت کنید که این کمترین تارگت مورد انتظار است و در اغلب مواقع شاهد نزول بسیار بیشتر از این مقدار هستیم. بنابراین هرگز در لحظه رسیدن به تارگت فوق، با تصور اینکه روند نزولی به پایان رسیده است، اقدام به خرید نکنید!
در بازارهای دوطرفه، شکسته شدن خط گردن با سرعت و حجم معاملاتی بالا انجام میپدیرد که بدلیل باز کردن پوزیشنهای فروش فراوان توسط خرسهای بازار میباشد. حتی ممکن است در اثر سرعت بیش از حد قیمت، شاهد وقوع گپ در نقطه شکست باشیم. این قبیل گپها که در میانه روند و در اثر شتاب گرفتن ناگهانی آن رخ میدهند اصطلاحا Runaway Gap نامیده میشوند. ویژگی مهم این مدل گپها این است که برخلاف گپهای معمولی، مجددا پُر نمیشوند. نمونهای از Runaway Gap را میتوانید در تصویر زیر بر روی نمودار Eurusd مشاهده نمایید.
در بازارهای دوطرفه میتوان اندکی پایینتر از خط گردن یک پوزیشن فروش باز نمود و تارگت را به اندازه فاصله سر تا خط گردن انتخاب کرد. حدضرر را باید اندکی بالاتر از شانه راست قرار دهید زیرا آخرین سقف از یک روند نزولی همواره مطمئنترین حدضرر برای پوزیشنهای فروش است. شیب آخرین نزول در شانه راست معمولا بیشتر از شیب حرکت صعودی قبلی میشود. بعنوان مثال در تصویر زیر مشاهده میکنید که بازار تمام صعود اولیه در شانه راست را صرفا با یک کندل قدرتمند نزولی به سرعت طی کرده است.
باتوجه به اینکه اندازه سر همیشه بزرگتر از شانهها، و معمولا حدود 2 الی 3 برابر آنهاست، لذا ریسک به ریوارد در الگوی سر و شانه حتما بزرگتر از یک میشود. به همین دلیل الگوی سر و شانه موقعیت بسیار جذابی را جهت معاملهگری در بازارهای دوطرفه فراهم میآورد. بعنوان مثال در تصویر زیر مشاهده میکنید که پوزیشن فروش بر روی زوج ارز Eurusd منجر به کسب سود تقریبا 650 دلاری شده است در حالیکه حدضرر اولیه صرفا 500 دلار بوده است. بعد از گذشت زمان مناسب، هنگامیکه معامله بقدر کافی در سود فرو رفت میتوانیم حدضرر اولیه را جابجا کرده [146] و آنرا به نقطه ورود منتقل نماییم تا حتی درصورت بازگشتِ ناگهانیِ قیمت نیز دچار هیچ ضرر و زیان خاصی نشویم. به این کار، یعنی به منتقل نمودن حدضرر به نقطه ورود اولیه، که منجر به حذف کامل ریسک معاملاتی پوزیشن میگردد، اصطلاحا ریسک فری [147] کردنِ پوزیشن میگوییم.
در برخی از مواقع ممکن است الگوی سر و شانه بهنگام شکسته شدن یک خط روند صعودی تشکیل بشود. در این صورت شانه راست به دلیل بوسه وداع به خط روند صعودی شکسته شده ایجاد میگردد.
ممکن است قله میانی (سر) در درون خودش از یک الگوی بازگشتی کوچکتر، مانند دوقله و یا حتی سروشانهای کوچکتر، تشکیل شده باشد. بعنوان مثال در تصویر زیر مشاهده میکنید که قله میانی از دو قله کوچکتر و همسطح تشکیل شده است. حتی شانه های چپ و راست نیز میتوانند در درون خود از الگوهای بازگشتی کوچکتری ساخته شده باشند، هرچند تشکیل سر از یک الگوی دوقله کوچکتر رایجتر است.
در حالت ایده آل، نه تنها خط گردن باید تقریبا افقی باشد بلکه حتی خطی که نوک شانهها را به یکدیگر متصل میکند نیز باید به موازات خط گردن قرار داشته باشد. بعنوان مثال در تصویر زیر، نمایش درست و نادرست الگوی سر و شانه را مشاهده میکنید.
الگوی سروشانه باید دارای تقارن عمودی باشد و محور این تقارن باید از وسط سر عبور کند. به بیان دیگر، شانه های چپ و راست باید قرینه یکدیگر بوده و نه تنها به لحاظ ارتفاع عمودی بلکه حتی به لحاظ تعداد کندل نیز باید باهم مشابه و هم اندازه باشند. مدت زمان تشکیل شانه راست نباید بیش از حد متفاوت با شانه چپ باشد و در غیر اینصورت موجب نقض شدن الگو به لحاظ زمانی خواهد شد.
همانطور که گفتیم شیب خط گردن باید تقریبا افقی باشد و نمیتواند شیب بسیار تند صعودی یا نزولی داشته باشد. اما در الگوی سر و شانه مستقیم باتوجه به ماهیت صعودی روند، ممکن است دره دوم اندکی بالاتر از دره اول تشکیل بشود. بنابراین در الگوی سروشانه مستقیم، شیب صعودی ملایم بر روی خط گردن مورد قبول قرار خواهد داشت، به شرطی که این تندی این شیب موجب برهم خوردن تناسب الگو نشود. به همین ترتیب الگوی سروشانه معکوس میتواند دارای خط گردن با شیب ملایم نزولی باشد.
بعنوان مثال در تصویر زیر، الگوی سروشانه مستقیم بر روی نمودار خودروسازی سایپا(خساپا) دارای خط گردن با شیب ملایم صعودی به سمت بالا است
سوئینگ تریدینگ چیست؛ با استفاده از دانش تحلیل تکنیکال به سود مطمئن برسید
سرمایهگذاران با اهداف مختلفی به بازار سهام و یا ارزهای دیجیتال وارد میشوند. بسیاری برای بلندمدت سرمایهگذاری میکنند و به دنبال کسب ثروت در طول زمان هستند، در حالی که دیگران برای به دست آوردن سود کوتاهمدت معامله میکنند. بعضی دیگر هم هر دو روش را انجام میدهند. استراتژیهای مختلفی برای معامله وجود دارد، اما یکی از در دسترسترین راهبردها برای تازهواردان، سوئینگ تریدینگ است. اما سوئینگ تریدینگ چیست؟
سوئینگ تریدینگ یا معاملات نوسانی سبکی از معامله است که تلاش میکند سودهای کوتاهمدت تا میانمدت یک سهام یا رمز ارزها را در مدت چند روز تا چند هفته به دست آورد. معاملهگران نوسانی که به اصطلاح به آنها نوسانگیر هم گفته میشود، در درجه اول از تحلیل تکنیکال برای جستجوی فرصتهای معاملاتی استفاده میکنند. نوسانگیرها ممکن است علاوه بر تجزیه و تحلیل روندها و الگوهای قیمت، از تحلیل بنیادی هم بهره ببرند.
برخلاف معاملات روزانه، که در آن معاملات بسیار سریع است، سوئینگ تریدینگ کندتر انجام میشود. این استراتژی یک راه عالی برای درک حرکات بازار است. با کیوسک آکادمی همراه باشید تا به شما بگویم مفهوم سوئینگ تریدینگ چیست؟
نوسانگیری یا سوئینگ تریدینگ چیست؟
نوسانگیری یک استراتژی معاملاتی است که در آن سرمایهگذاران سهم یا رمز ارزی را خریداری میکنند و آن را برای مدت کوتاهی، اغلب بین چند روز تا چند هفته نگه میدارند، به این امید که به سود برسند.
هدف سوئینگ تریدینگ این است که بخشی از هرگونه حرکت یا نوسان قیمت بالقوه در بازار را به دست آورد. سودهای فردی ممکن است کمتر باشد، چون معاملهگر روی روندهای کوتاه مدت تمرکز میکند و به دنبال کاهش سریع زیان است. با این حال، سودهای کوچکی که به طور مداوم در طول زمان به دست میآیند، میتوانند بازده سالانه جذابی را به همراه داشته باشند.
بهطور معمول، سوئینگ تریدینگ به معنای نگه داشتن یک موقعیت برای بیش از یک جلسه معاملاتی است، اما اغلب بیش از چند هفته یا چند ماه به طول نمیانجامد. البته این چارچوب زمانی، کلی است، چون برخی از معاملات ممکن است بیش از چند ماه طول بکشد، با این حال معاملهگر ممکن است همچنان آنها را معاملات نوسانی در نظر بگیرد. سوئینگ تریدینگ نیز میتواند در طول یک جلسه معاملاتی رخ دهد، اگرچه این یک نتیجه نادر است که به دلیل نوسان بسیار زیاد ایجاد میشود.
هدف از معاملات سوئینگ، گرفتن بخشی از یک حرکت بالقوه قیمت است. در حالی که برخی از معاملهگران به دنبال سهام بیثبات با تحرک زیاد هستند، برخی دیگر ممکن است سهام آرامتر و بیحاشیهتری را ترجیح دهند. در هر صورت، سوئینگ تریدینگ فرآیندی است برای شناسایی قیمت و حرکت بعدی سهم، وارد شدن به آن سهم و سپس گرفتن بخشی از سود در صورت تحقق پیشبینی انجامشده.
نوسانگیرهای موفق فقط به دنبال گرفتن بخشی از حرکت قیمت مورد انتظار هستند و سپس به فرصت یا سهم بعدی میروند.
سوئینگ تریدینگ چگونه کار میکند؟
حالا که متوجه شدیم سوئینگ تریدینگ چیست، اجازه دهید نحوه کار آن را بررسی کنیم. نوسانگیر الگوهای فعالیتهای معاملاتی را برای خرید یا فروش یک سهام تجزیه و تحلیل میکند تا بر اساس حرکات قیمت و روند حرکتی سهم، سرمایهگذاری کند. این کار اغلب بر روی سهام باارزش انجام میشود، چون بیشترین میزان معامله و نقدشوندگی را دارند.
از آنجایی که این سهام دارای حجم معاملات بالایی هستند، به سرمایهگذاران بینشی از نحوه درک بازارهای مالی را مانند بازار کریپتوکارنسی ارائه میدهند. در واقع با استفاده از روش تحلیل تکنیکال، این امر میسر خواهد شد.
مانند هر سبک دیگری از معاملات، معاملات سوئینگ ریسک زیادی را به همراه دارد. نوسانگیرها در معرض چندین نوع ریسک هستند که رایجترین آنها ریسک گپ (gap) است، که در آن قیمت سهم یا سکه مورد نظر، بر اساس اخبار یا رویدادهایی که در زمان تعطیلی بازار رخ میدهد، چه در یک شب یا در طول تعطیلات آخر هفته، به طور قابل توجهی افزایش یا کاهش مییابد.
قیمت باز شدن سهم در ابتدای روز معاملاتی، منعکسکننده شوک هرگونه خبر غیرمنتظره خواهد بود. هر چه بازار بیشتر بسته باشد، ریسک هم بیشتر است. تغییرات ناگهانی در جهت بازار هم یک خطر محسوب میشود و نوسانگیرها ممکن است با تمرکز بر دورههای نگهداری کوتاهتر، روندهای بلندمدت را از دست بدهند.
مثالی برای درک بهتر سوئینگ تریدینگ
برای درک بهتر پرسش سوئینگ تریدینگ چیست، بیایید نگاهی به مثالی در دنیای واقعی بیاندازیم. در این مثال نمودار سهام آمازون را بررسی و تحلیل میکنیم تا ببینیم که چه زمانی باید خرید یا فروش را انجام دهد.
نمودار کندل استیک بالا الگوی تثبیت «فنجان و دسته» را نشان میدهد. فنجان U شکل و دسته کمی به سمت پایین است. این الگو را میتوان بهعنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفت.
اگر یک معاملهگر سوئینگ بخواهد معاملهای سودآور در این سهم داشته باشد، به احتمال زیاد سهام را در بالای «فنجان»، یعنی 3555 دلار خریداری میکند. همچنین باید یک سفارش حد ضرر را در پایینترین قیمت اخیر یعنی در دسته فنجان که 3,395 دلار است، قرار دهند. بنابراین، ریسک این معامله 160 دلار است. ( 160 دلار = 3555دلار – 3395 دلار ).
نسبت ریسک به ریوارد (نسبت ضرر به سود) توصیه شده 1 به 3 است. درنتیجه باید سهم را با 480 دلار (160 دلار ضربدر 3) بالاتر از قیمت خرید که 4035 دلار است (3555 + 480 دلار) بفروشید.
مقایسه ترید روزانه و سوئینگ تریدینگ
فرق بین سوئینگ تریدینگ و معاملات روزانه در زمان نگهداری موقعیتها است. سوئینگ تریدینگ، اغلب حداقل شامل توقف یه شبه بعد از اتمام روز معاملاتی است، در حالی که معاملهگران روزانه، سفارشهای خود را قبل از بسته شدن بازار میبندند. پوزیشنهای معاملاتی روزانه به یک روز محدود میشوند در حالی که معاملات سوئینگ شامل نگهداری برای چند روز تا چند هفته هستند.
همانطور که از نام آن پیداست، معاملات روزانه شامل انجام دهها معامله در یک روز بر اساس تجزیه و تحلیل تکنیکال و سیستمهای نموداری پیچیده است. معاملات روزانه به دنبال کسب سودهای کوچک چند بار در روز انجام میشود. معاملهگران سوئینگ معاملات خود را به صورت روزانه نمیبندند و در عوض ممکن است هفتهها یا ماهها یا حتی بیشتر آنها را حفظ کنند. نوسانگیرها نیز تمایل به ترکیب تحلیل تکنیکال و بنیادی دارند.
تاکتیکهای سوئینگ تریدینگ چیست
یک نوسانگیر تمایل دارد به دنبال الگوهای نمودار چند روزه باشد. برخی از الگوهای رایجتر شامل میانگین متحرک، الگوهای فنجان و دسته، الگوهای سر و شانه، پرچمها و مثلثها هستند. ممکن است از کندلهای معکوس کلیدی، علاوه بر سایر اندیکاتورها، برای طراحی یک برنامه معاملاتی قوی استفاده شود.
در نهایت، هر معاملهگر سوئینگ یک برنامه و استراتژی طراحی میکند که به آنها نسبت به بسیاری از معاملات برتری میدهد. این استراتژیها آسان نیستند و هیچ استراتژی همیشه درست جواب نمیدهد. با نسبت ریسک به ریوارد مطلوب، لازم نیست همیشه به حداکثر سودی که پیشبینی کردهاید برسید. هرچه ریسک به ریوارد یک استراتژی معاملاتی مطلوبتر باشد، به دفعات کمتری برای برنده شدن نیاز است تا بتوان به سود نهایی مورد نظر دست یافت.
چرا مدیریت ریسک در سوئینگ تریدینگ حیاتی است؟
مدیریت ریسک ضروریترین مؤلفه در استراتژی معاملات نوسانی موفق است. معاملهگران باید فقط سهام یا ارزهایی را انتخاب کنند که نقدشوندگی بالایی داشته باشند.
یکی از تحلیلگران و فعالان بازار سرمایه، بر اهمیت مدیریت ریسک تاکید میکند و میگوید که هر موقعیت خرید یا فروش، باید حدود 2 تا 5 درصد از کل سرمایه حساب معاملاتی باشد. این رقم برای حرفهایترین معاملهگران ممکن است تا 10 درصد افزایش یابد. این بدان معناست که یک سبد (پرتفوی) متشکل از پنج معامله سوئینگ، به طور متوسط 10 تا 25 درصد از کل سرمایه حساب معاملاتی را نشان میدهد.
ذخیره پول نقد به شما این امکان را میدهد که در زمان مناسب برای انجام معاملات اقدام کنید. کلید معاملات با استراتژی سوئینگ تریدینگ چیست؟ مانند همیشه، کلید معاملات نوسانی، به حداقل رساندن ضرر است. نسبت ریسک به ریوارد 1 به 3 مطلوب خواهد بود.
دستورات حد ضرر ابزاری حیاتی در مدیریت ریسک هستند. هنگامی که یک سهم به زیر قیمت حد ضرر تعیینشده میرسد، دستور حد ضرر به دستور فروش تبدیل شده و سهم در قیمت بازار به فروش میرسد. با وجود حد ضرر، معاملهگر میداند سرمایه آن چقدر در معرض خطر قرار دارد، چون ریسک هر موقعیت تفاوت بین قیمت فعلی و قیمت حد ضرر مشخصشده است. حد ضرر یک راه موثر برای مدیریت ریسک در هر معامله محسوب میشود.
مزایا و معایب سوئینگ تریدینگ چیست
بسیاری از نوسانگیرها معاملات را بر اساس ریسک به ریوارد ارزیابی میکنند. آنها با تجزیه و تحلیل نمودار یک دارایی، تعیین میکنند که کجا وارد شوند، در کجا حد ضرر قرار دهند و سپس پیشبینی میکنند که کجا میتوانند با سود خارج شوند. نسبت ریسک به ریوارد مطلوب 1 به 3 است. یعنی به ازای هر 3 دلار سود، 1 دلار به خطر میافتد. منطقی است که ریسک کردن 1 دلار فقط برای به دست آوردن 0.75 دلار چندان مطلوب نیست.
معاملهگران سوئینگ به دلیل ماهیت کوتاه مدت معاملات، در درجه اول از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. گفته میشود، میتوان از تحلیل بنیادی هم برای بهبود تحلیل استفاده کرد. بهعنوان مثال، اگر یک نوسانگیر شاهد روند صعودی در سهام باشد، ممکن است بخواهد بررسی کند که اصول اولیه دارایی، مطلوب به نظر میرسد یا در حال بهبود است.
نوسانگیرها اغلب به دنبال فرصتهایی در نمودارهای روزانه میگردند و ممکن است نمودارهای 1 ساعته یا 15 دقیقهای را برای یافتن نقطه ورودی دقیق، حد ضرر و سود بررسی کنند.
مزایای سوئینگ تریدینگ
نسبت به معاملات روزانه به زمان کمتری برای معامله نیاز دارد.
پتانسیل سود کوتاهمدت را با تصرف بخش عمدهای از نوسانات بازار به حداکثر میرساند.
معاملهگران میتوانند به طور انحصاری بر تحلیل تکنیکال تکیه کنند که فرآیند معاملات را ساده میکند.
معایب سوئینگ تریدینگ
موقعیتهای معاملاتی در معرض ریسک بازار در پایان روز معاملاتی و آخر هفته قرار دارند.
تغییر ناگهانی بازار میتواند منجر به زیانهای قابل توجهی شود.
معاملهگران سوئینگ اغلب روندهای بلندمدت را به نفع حرکات کوتاه مدت بازار از دست میدهند.
سخن پایانی
با مقاله سوئینگ تریدینگ چیست همراه بودید. در این مطلب بررسی کردیم که معاملات نوسانی یک راه آسان برای معاملهگران جدید است تا به بازارهای مالی ورود کنند. سوئینگ تریدینگ اغلب با 5 تا 10 هزار دلار شروع میشود، اگرچه میتوان با مبالغ کمتر هم معامله کرد. اما قاعده اصلی این است که این سرمایه باید پولی باشد که سرمایهگذار تحمل از دست دادنش را دارد. حتی با سختترین مدیریت ریسک، موارد غیرمنتظره همیشه امکانپذیر خواهد بود.
مهمتر از آن، معاملات سوئینگ به همان میزان که معاملهگران روزانه به معاملات توجه میکنند، نیاز ندارد، بنابراین نوسانگیرها میتواند حد سود و حد ضرر در سر و شانه به آرامی شروع کند و در طول زمان تعداد معاملات را افزایش دهد. اما سرمایهگذار را ملزم میکند که تحلیل تکنیکال را بهخوبی بداند، در نتیجه استعداد برای خواندن و تحلیل نمودارها و اعداد ضروری است.
برای معاملهگرانی که مایل به صرف زمان در جهت تحقیق درباره سهام و توسعه مهارت تحلیل تکنیکال خود هستند، معاملات نوسانی پتانسیل انباشته شدن سودهای جذاب را به آرامی اما پیوسته در طول زمان ارائه میدهد.
شما تا به حال از این تکنیک برای معاملات خود استفاده کردهاید؟ تجربههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
من مریم هستم و ارشد رشته فناوری اطلاعات. به شبکه و تکنولوژی خیلی علاقه دارم و در این زمینه تحصیل کردم. در بازار بورس فعالیت دارم و مدتی کار تولید محتوا انجام دادم. به همین دلیل تصمیم گرفتم از ترکیب این چند مورد وارد کار کریپتوکارنسی شم. تا اینکه با کیوسک آشنا شدم.
علاوه بر اینکه در آکادمی کیوسک مطلب مینویسم، دبیری بخش مقالات رو هم به عهده دارم.
دیدگاه شما