سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی


شرکت های با استراتژی های مختلف ممکن است مکانیزم های حاکمیت شرکتی متفاوتی را در سازمان خود اتخاذ کنند.

افزایش ریسک سرمایه گذاری نتیجه بی اعتمادی به بورس

علوی، کارشناس بازار سرمایه گفت: بی اعتمادی بی سابقه در بازار سرمایه و نامشخص بودن شرایط برخی متغیرهای تاثیرگذار بر سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی روند سودآوری شرکت ها، سبب افزایش ریسک سرمایه گذاری در این بازار شده است.

به گزارش بازار، سید رضا علوی کارشناس بازار سرمایه گفت: این روزها نااطمینانی به بازارهای سرمایه برای سهام داران افزایش یافته و برخی متغیرهای تاثیرگذار بر روند سودآوری شرکت‌ها و قیمت سهام در حال حاضر شرایط مشخصی ندارند.

وی ادامه داد: بخشی از شرایط به وجود آمده، به بازارهای جهانی بر می‌گردد که این روزها نوسان زیادی را تجربه می‌کند و این امر به طور مستقیم بر روی بخش عمده‌ای از شرکت‌ها که کالا محور هستند تاثیرگذار است.

علوی افزود: از طرف دیگر با تغییر دولت، برخی سیاست‌های داخلی هم سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی تغییر کرده به عنوان مثال نرخ بهره، نرخ ارز و بحث مذاکرات بین المللی و قیمت گذاری دستوری، از جمله عواملی است که تغییر کرده و بر بازار تاثیرگذار است.

این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: همه عوامل ذکر شده در کنار تامین مالی دولت از طریق فروش اوراق بانک‌ها و صندوق‌های سرمایه گذاری، سبب شده شرایط نااطمینانی بی سابقه‌ای در بازار سرمایه رقم بخورد و در این شرایط ریسک سرمایه گذاری افزایش پیدا کرده و سرمایه گذاران ترجیح می‌دهند که پرتفوهای خود را به حالت تدافعی بچینند.

وی گفت: چیدن پرتفوی به حالت تدافعی یعنی بخشی از سهام تبدیل به اوراق شده و سهام شرکت‌های کم ریسک جای شرکت‌های پرریسک را در پرتفوی سهامداران خواهد گرفت.

علوی در خصوص ادامه روند بازار افزود: تا زمانی که شرایط نااطمینانی برای سرمایه گذاران نسبت به شرایط و متغییرهای حوزه کلان اقتصادی کشور بهبود پیدا نکند بازار سرمایه در کوتاه مدت شرایط نوسانی را تجربه خواهند کرد.

وی اضافه کرد: در بلندمدت و در بازار، سرمایه شرکت‌های ارزنده و بنیادین با توجه به تورم موجود، روند قیمت سهام شان افزایشی خواهد بود و چشم انداز مثبتی خواهند داشت.

استراتژی تجاری یکی از عوامل مؤثر بر کارایی سرمایه گذاری

استراتژی تجاری شرکت ها یکی از عوامل مؤثر بر کارایی سرمایه گذاری و مشخص کننده سطوح سرمایه گذاری های سرمایه ای است استراتژی آینده نگر و استراتژی تدافعی به عنوان دو سر طیف استراتژی تجاری شرکتها را در معرض سطوح متفاوتی از سرمایه گذاری، نظارت و اختیارات مدیریتی قرار می دهند که دارای پیامد متعددی برای تصمیمات سرمایه گذاری مدیریتی است. (مایلز و اسنو (۱۹۷۸))؛ هدف این مقاله، بررسی تأثیر استراتژی تجاری فوق بر کارایی سرمایه گذاری شرکتها است که امیدواریم مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد.

روش های بکار گرفته شده برای بررسی تحقیقات

بر اساس رگرسیون لجستیک چند جمله ای، داده های ۱۱۹ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی ۱۳۸۰ – ۱۳۹۴ از نرم افزار رهاورد نوین، صورت های مالی و سایت رسمی بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری و برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شد.

یافته های پژوهش

براساس یافته های پژوهش، شرکت هایی که استراتژی آینده نگر و مبتنی بر نوآوری را دنبال می کنند، در پروژه های با ریسک بالا سرمایه گذاری کرده و احتمال زیادی برای پیش سرمایه گذاری دارند. در حالی که شرکت های پیرو استراتژی تدافعی و مبتنی بر کارایی بیشتر در معرض سرمایه گذاری کمتر از حد قرار دارند

استراتژی تجاری و فرصتهای سرمایه گذاری

کارایی سرمایه گذاری به صورت مفهومی، به معنی پذیرش پروژه هایی با خالص ارزش فعلی مثبت است و منظور از ناکارایی سرمایه گذاری، گذر از این فرصت های سرمایه گذاری، سرمایه گذاری کمتر از حد و یا انتخاب پروژه هایی با خالص ارزش فعلی منفي سرمایه گذاری بیش از حد است (فروغی و همکاران، ۱۳۹۵), استدلال می شود استراتژی تجاری شرکت ها یکی از عوامل مؤثر بر کارایی سرمایه گذاری و مشخص کننده سطح سرمایه گذاری های سرمایه ای است (نویسی و همکاران، ۲۰۱۶).

از طرف دیگر مسئله اصلی در تحقیقات حسابداری و مدیریت این است که چگونه استراتژی تجاری یک شرکت ممکن است موجب گردد مدیران بر خلاف منافع سهامداران عمل نمایند. تحقیقات قبلی سنجه ترکیبی از استراتژی تجاری یک شرکت را مورد بررسی قرار داده اند که برحسب استراتژی های آینده نگر و تدافعی تعریف شده است (مايلز و استو، ۱۹۷۸) و این موضوع را به صورت تجربی مستند کرده اند که شرکت های با استراتژی تجاری آینده نگر در پروژه های با ریسک بالا سرمایه گذاری کرده و بیشتر با مسائل نمایندگی مواجه می شوند (راجاگو پالان، ۱۹۹۷). بنابراین بی نظمی های گزارشگری مالی بیشتری از خود نشان می دهند که نیازمند تلاش های بیشتر در حسابرسی چنین شرکت هایی است (بنتلی و همکاران، ۲۰۱۳).

مقالات معتبر مدیریت استراتژیک را در سایت شریف استراتژی بخوانید

نقش استراتژی تجاری در ایجاد سود پایدار چیست

علاوه بر این، تحقیقات دیگر نشان می دهد که شرکت های با استراتژی تجاری آینده نگری بیشتر درگیر استراتژی های اجتناب مالیاتی بوده (هیگین و همکاران، ۱۲۰۱۵ دیانتی دیلمی و همکاران، ۱۳۹۴) و کیفیت سود بهتری دارند (تاتی و محب خواه، ۱۳۶۳). استدلال می شود که اختیارات مدیریتی بیشتر (بوید و سالامین، ۲۰۰۱) سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی و نظارت ضعيف ( بنتلی و همکاران، ۲۰۱۳) در یک استراتژی تجاری آینده نگر، محیط را برای دیدگاه های مستقل مدیریتی آماده می سازد که ممکن است منجر به بیش سرمایه گذاری شود (نویسی و همکاران، ۲۰۱۶)

از طرف دیگر، استراتژی تجاری تدافعی اختیارات مدیریتی را کمتر (توماس و راماسوامی، ۱۹۹۶) و نظارت جدی را در پی دارد (تری اتلی و همکاران، ۲۰۱۳) که مدیران را به منظور کاهش ریسک های مرتبط با شغل خود به سرمایه گذاری کمتر از حد در پروژه های با بازدهی بالا اما پر ریسک بر می انگیزاند (تویسی و همکاران، ۲۰۱۶)

بررسی ارتباط بین استراتژی تجاری و کارایی سرمایه گذاری در تحقیق حاضر به دو دلیل حائز اهمیت است: اول اینکه در پاسخ به تحقیقات قبلی (نظیر بیدل و همکاران، ۲۰۰۹) که بررسی رابله علی بین کیفیت گزارش های مالی و کارایی سرمایه گذاری را الزامی کرده اند، در تحقیق حاضر که نوشته آن را میخوانید، استراتژی تجاری سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی را به عنوان اثر درجه اول معرفی می کند. دوم اینکه در تحقیقات خارجی مختلفی نظیر (نویسی و همکاران) رابطه بین نوع استراتژی تجاری و سطح مطلوب سرمایه گذاری به خوبی بررسی و مستند شده است؛ اما در تحقیقات داخلی، تأثیر استراتژی تجاری بر سطوح سرمایه گذاری شرکت ها و میزان بهینه آنها مورد بررسی و آزمون قرار نگرفته است. بنابراین، با انجام تحقیق حاضر، خلأ مربوطه در ادبیات پژوهش های داخلی نیز مرتفع می گردد

در ادامه ساختار این مقاله به این ترتیب خواهد بود که ابتدا مبانی نظری پژوهش شامل کارایی سرمایه گذاری، استراتژی تجاری و انواع آن تعریف شده است و در بخش پایانی نیز پس از بیان نتایج پژوهش، نتیجه گیری و پیشنهادها خواهد آمد

نقش اصطکاک بازار در کارایی سرمایه گذاری چیست؟

با توجه به چارچوب نئوکلاسیک سرمایه گذاری، سرمایه گذاری های سرمایه ای بر مبنای نسبت نهایی و ارزیابی می شوند. نسبت نهایی و بیانگر این مورد است که آیا منافع تنهایی حتی با در نظر گرفتن تعديلات بابت سرمایه گذاری های جدید فراتر از هزینه نهایی سرمایه گذاری خواهد بود یا خیر (بیدل و همکاران، ۲۰۰۹ تویسی و همکاران، ۲۰۱۶) علاوه بر این سرمایه گذاری در پروژه هایی با خالص ارزش فعلی مثبت، نیازمند تأمین مالی خارجی است و بعد از پرداخت هزینه های بهره مربوطه، مدیران باید وجه نقد اضافی را به سرمایه گذاران برگردانند. در حالی که مودیلیانی و میلر (۱۹۵۸) پیشنهاد می کنند که شرکت ها همیشه می توانند سطوح بهینه سرمایه را در بازارهای کامل حفظ کنند، تحقیقات دیگر بیان می کنند که اصطکاک بازار می تواند بر کارایی سرمایه گذاری که شامل منابع مالی (مایرز، ۱۹۷۷) و تضاد نمایندگی است تأثیر گذار باشد (جنسن، ۱۹۸۶)

بیدل و همکاران (۲۰۰۹) و مدرس و حصارزاده (۱۳۸۷) به طور مفهومی زمانی سرمایه گذاری یک شرکت را به عنوان کارا تعریف می کند که پروژه هایی با خالص ارزش فعلی مثبت تحت سناریوی بدون اصطکاک بازار مانند انتخاب معکوس و هزینه های نمایندگی انتخاب کند؛ بنابراین سرمایه گذاری کمتر از حد شامل کنار گذاشتن هر گونه فرصت های سرمایه گذاری است که می تواند در غیاب انتخاب معکوس خالص ارزش فعلی مثبتی داشته باشد، به شیوه ای مشابه آنها بیش سرمایه گذاری را به عنوان سرمایه گذاری در پروژه هایی با خالص ارزش فعلی منفی تعریف می کنند.

نقش استراتژی تجاری در سرمایه گذاری کمتر از حد

در ادبیات مرتبط با سرمایه گذاری کمتر از حد، استدلال می شود مدیران ریسک گریز که نگران شغل خود هستند، اگر به این نتیجه برسند که چنین پروژه هایی رفاه شخصی آنها را در معرض ریسک قرار دهد المبرت ۱۹۸۶)، ممکن است با رد پروژه های افزاینده ارزش یا اجتناب از پروژه های سرمایه گذاری ریسکی اما بهینه، کم کاری کنند. از طرف دیگر، با بیش سرمایه گذاری، مدیران می خواهند شرکت خود را گسترش دهند و میزان سرمایه گذاری آن را فراتر از حالت بهینه کنند تا قدرت و منافع بیشتری کسب کنند ( آقاروال و سامویک، ۲۰۰۶). جنسن (۱۹۸۶) پیشنهاد می کند که مدیران منفعت طلب جریان های نقد آزاد را به جای پرداخت به سهامداران در پروژه های با خالص ارزش فعلی منفی سرمایه گذاری خواهند کرد که این عمل منجر به پیش سرمایه گذاری غیربهینه خواهد شد.

تعاریف مهم در استراتژی تجاری چیست؟

برخی کارشناسان حوزه مدیریت استراتژیک استراتژی تجاری را راه و روش تحقق مأموریت سازمانی تلقی می کنند، به گونه ای که سازمان عوامل خارجی (فرصت ها و تهدیدها) و عوامل داخلی ( قوتها وضعف ها) را بررسی و از نقاط قوت داخلی و فرصتهای خارجی به خوبی بهره برداری می کند و ضعف های داخلی را از بین می برد.

ادبیات مدیریت شامل گونه شناسی متعددی از استراتژیهای مختلف (بویژه استراتژی تجاری کسب و کار) است و به توصیف این موضوع می پردازد که شرکت ها چگونه در بازارهای مربوط به مدیریت عملیات خود به رقابت می پردازند. به عنوان مثال پورتر (۱۹۹۸) بین استراتژی هایی که مزیت رقابتی آنها بر مبنای قیمت (رهبری هزینه) و کیفیت (تنوع محصولات ) است فرق قائل می شود.

تقسیم بندی استراتژی تجاری از دیدگاه استراتژیست های بزرگ در جهان

از طرف دیگر مارچ (۱۹۹۱) استراتژی تجاری را به دو گروه استثمارگر و اکتشافی تقسیم بندی می کند به شیوه ای مشابه تریسی و ویرسما (۱۹۹۵) استراتژی تجاری را به سه گروه تعالی عملیاتی، رهبری محصول و صمیمیت با مشتری تقسیم می کند. با وجود این، گونه شناسی استراتژی ارائه شده توسط مایلز و اسنو (۱۹۷۸) در تحقیقات اخیر که بیشتر به کار گرفته شده است و استراتژی تجاری را به خروجی های شرکت نظیر کیفیت گزارش های مالی، کیفیت سود، عملکرد مالی شرکت، ریسک سقوط قیمت سهام، عدم تقارن اطلاعاتی، مسئولیت پذیری اجتماعی، اجتناب از مالیات و خودشیفتگی مدیران مرتبط می کند. بسیاری از استراتژیست های بزرگ استدلال می کنند که شرکت ها یکی سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی از سه استراتژی ممکن آینده نگر، تدافعی یا تحلیلی را به کار می گیرند و این مهم با پذیرش الگوهای مختلف بازارهای محصول، فناوری، ساختارها و فرایند سازمانی حاصل می شود تا در شرایط رقابتی در بازار باقی بمانند.

مسیر استراتژیک سرمایه گذاری

استراتژی تجاری شرکت (از طریق استراتژی های آینده نگر با تدافعی) مشخص کننده مسیر دیدگاه استراتژیک سرمایه گذاری آن بوده و سطح اختیارات مدیریت و عدم تقارن اطلاعاتی آن را تحت تأثیر قرار داده و در نهایت تصمیمات سرمایه گذاری آن را نیز متأثر می سازد نویسی و همکاران، ۲۰۱۶).

در این تحقیق نیز از سنجه های استراتژی و گونه شناسی ارائه شده توسط مایلز و استو (۱۹۷۸) به چندین دلیل استفاده شده است: اول اینکه استنباط های ارائه شده بر اساس گونه شناسی مذکور هم پوشانی قابل ملاحظه ای با سایر گونه شناسی های سازمانی دارد و این استنباط ها برای سایر گونه شناسی های سازمانی قابل استفاده است (چن و سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی همکاران، ۲۰۱۶). به طور خاص می توان استراتژی تجاری آینده نگر مایلز و اسنو (۱۹۷۸) را معادل با استراتژی تمایز محصول پورتر (۱۹۹۸)، استراتژی اکتشافی مارچ (۱۹۹۱) را با استراتژی رهبری بازار محصول تریسی و ویرسمس (۱۹۹۵) دانست.

به شیوه ای مشابه استراتژی تدافعی مایلز و اسنو (۱۹۷۸) را می توان سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی هم ارز با استراتژی رهبری هزینه پورتر (۱۹۹۸)، استراتژی استثمارگری’مارج (۱۹۹۱) با استراتژی رهبری تعالی عملیاتی شرپسی و ویرسمس (۱۹۹۵) دانست. دوم اینکه گونه شناسی سازمانی مایلز و اسنو (۱۹۷۸) با استفاده از داده های آرشیوی قایل عملیاتی شدن است، در حالی که سایر گونه شناسی های ذکر شده عمدتا بر مصاحبه با پیمایش از کارکنان اتکا می کنند و به احتمال زیاد قابلیت تکرار ندارند (چن و همکاران، ۲۰۱۶).

تحلیل مالی و تدوین استراتژی های سازمان با ریکرد مدیریت استراتژیک

نتیجه تأثیر استراتژی تجاری بر کارایی سرمایه گذاری

در تحقیق حاضر با استفاده از تئوری سازمانی مایلز و اسنو (۱۹۷۸) و تحقیقات قبلی، سنجه های استراتژیهای سازمانی با کسب و کار که با استفاده از داده های عمومی و در دسترس شرکت ها قابل عملیاتی شدن است، توسعه داده شد. سپس تأثیر استراتژی تجاری بر کارایی سرمایه گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی ۱۳۸۰-۱۳۹۴ مورد بررسی قرار گرفت. همان طور که پیش تر در مبانی نظری بحث شد، استراتژیهای تدافعی و آینده نگر، شرکت ها را در معرض سطوح متفاوتی از سرمایه گذاری، نظارت، ریسک و پیچیدگی ذاتی و اختیارات مدیریتی قرار میدهد. این موضوع، پیامد مهمی برای تصمیمات سرمایه گذاری آنها به دنبال دارد.

نتایج اولیه تحقیق نشان دادکه شرکت های پیرو استراتژیهای آینده نگر، احتمال زیادی برای پیش سرمایه گذاری دارند. به عبارتی دیگر تصمیمات مدیران در چنین شرکتهایی موجب بیش سرمایه گذاری می شود. بر اساس مبانی بحث شده، این استراتژی اختیارات بیشتری را برای مدیران ارائه کرده، شرکت را به عنوان سازمانی که برخورد نامتقارن تری در ارتباط با هزینه های عمومی، اداری و فروش سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی داشته است و آنها را بعنوان سازمانهای پیشرو در بازار و دنبال کننده نو آوری توصیف می کند. این مهم نیاز به سرمایه گذاری در فناوری های جدید و چند گانه جهت تأمین مالی طراحی محصولات نو و کشف بازارهای جدید محصولات را در پی دارد.

سطح پایین اختیارات مدیریتی و نظارت دقیق تر و الزام به سرمایه گذاری کمتر در شرکت های پیرو استراتری تدافعی عملت منجر به تصمیمات سرمایه گذاری کمتر از حد می شود. از طرف دیگر، در شرکت های پیرو استراتژی آینده نگر، اختیارات مدیریتی بیشتر، نظارت سهل گیرانه و نیاز به سرمایه گذاری بیشتر منجر به تصمیمات بیش سرمایه گذاری می شود

در نتیجه نیاز به سرمایه گذاری گسترده ای وجود داشته و احتمال بالایی برای پیش سرمایه گذاری را می توان متصور شد. این موضوع با نتایج تحقیقات نویسی و همکاران (۲۰۱۶) هم راستا است. به شیوه ای مشابه اما غير مستقيم بالاس و همکاران (۲۰۱۵) در تحقیق خود نیز دریافتند که استراتژی تجاری انتخابی عامل مهمی در رفتار هزینه است و سرمایه سازمانی و توانایی مدیریت تا حدودی منجر به چسبندگی بیشتر هزینه ها می شود. علاوه بر این، آنها به این نتیجه رسیدند که سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود نیز عامل مهمی در تعدیل رابطه بین استراتژی تجاری انتخابی شرکت و رفتار هزینه آن است.

از طرف دیگر نتایج نشان می دهد، شرکت هایی که پیرو استراتژیهای تدافعی هستند، احتمال بیشتری برای سرمایه گذاری کمتر از حد دارند. به عبارتی دیگر، تصمیمات مدیریتی در چنین شرکت هایی عمدتا منجر به سرمایه گذاری کمتر از حد می شود. سطح پایین اختیارات مدیریتی و نظارت دقیق تر و الزام به سرمایه گذاری کمتر در شرکت های پیرو استراتژی تدافعی، مدیران را بر می انگیزد تا سود خالص را افزایش داده، موجب سرمایه گذاری کمتر از حد در پروژه های بلند مدتی که خالص ارزش فعلی مثبت دارند، شوند. نتایج این سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی فرضیه نیز با تحقیق نویسی و همکاران (۲۰۱۶) نیز سازگاری دارد.

شرکت های با استراتژی های مختلف ممکن است مکانیزم های حاکمیت شرکتی متفاوتی را در سازمان خود اتخاذ کنند.

به محققان حوزه مالی و مدیریت استراتژیک پیشنهاد می شود که به بررسی نقش تعدیل کنندگی مکانیزم های حاکمیت شرکتی بر رابطه بین کارایی سرمایه گذاری و استراتژی تجاری شرکت ها بپردازند. علاوه بر این، بررسی این موضوع که آیا سرمایه گذاران به کارایی سرمایه گذاری شرکت ها بر اساس استراتژی تجاری آنها، متفاوت یا یکسان، واکنش می دهند ؟ ونیز، آیا اساس کار آنها سودمند خواهد بود یا خیر؟

هم چنین با توجه به اینکه میزان شدت سرمایه در صنایع مختلف، متفاوت است، بررسی فرضیه های تحقیق در سطح صنایع مختلف نیز سودمند است. در نهایت به محققان آتی پیشنهاد می شود که تحقیق حاضر را با در نظر گرفتن اثر تعدیل گری محیط اطلاعاتی شرکت ها و شاخص رقابت در بازار محصول به عنوان یکی از (جایگزین های مکانیزم نظارتی) بررسی کنند.

جهت خواندن متن کامل این مقاله به لینک منبع مراجعه نمایید و برای آشنایی بیشتر قسمت وبلاگ و مقالات شریف استراتژی را بخوانید، همچنین برای مخاطبان لینک مقالات خارجی نیز به اشتراک گذاشته شده است؛ لطفا پس از خواندن این مقاله نظرات خود را بیان نمایید

بازار گاوی و خرسی چیست؟

در بازار بورس بعضی روزها با روند صعودی مواجهیم و بعضی روزهای دیگر با روند نزولی. اگر آمار بازار را بر روی یک نمودار ترسیم کنیم به شکل نمودار سینوسی در می‌‌آید، حال ممکن است نرخ‌های متفاوتی داشته باشند.

مدرسه آنلاین- اصطلاح گاوی و خرسی به بازاری اشاره دارد که شرایط در آن در جهت مخالف یکدیگر در حرکتند و به این دلیل معروفیت جنگ بین خرس و گاو وحشی است.

در بازار بورس اصطلاحات خاصی برای روند صعودی و نزولی وجود دارد که دانستن آن برای فعالان در این بازار ضروری است.

بازار گاوی چیست؟

بازار گاوی به بازاری گفته می‌شود که روند صعودی دارد. دلیل دقیقی برای این نام‌‌گذاری وجود ندارد، اما شاید بتوان گفت چون گاوها در هنگام جنگ شاخ‌های خود را بالا نگه می‌دارند، به بازارهایی با روند صعودی نیز بازار گاوی می‌‌گویند.

همانطور که گفتیم در بازارهای گاوی با نرخ صعودی مواجه هستیم این به آن معنا است که همزمان با زیاد شدن تقاضا قیمت‌‌ها نیز بالا رفته است، اما در این زمان عرضه نیز کم می‌شود، انگار با بالا رفتن قیمت‌ها سرمایه‌گذاران انتظار سود بیشتری دارند و حاضر نیستند سهامی که سودآور است را از دست بدهند.

اغلب بازارهای گاوی در شرایط آرامش و در نتیجه اوضاع خوب سیاسی و اقتصادی اتفاق می‌‌افتد. شرایطی را در نظر بگیرید که چرخ کارخانه‌‌ها به خوبی می‌چرخد، در نتیجه فعالیت‌های مفید کارخانه‌ها سوددهی سهامشان بالا رفته، تقاضا بالا می‌‌رود و با افزایش قیمت هر سهم عرضه نیز کاهش می‌یابد. همان طور که گفته شد کمتر کسی حاضر می‌شود تا سهام ارزشمندی را از دست بدهد.

بازار خرسی چیست؟

گفته می‌شود اصطلاح بازار خرسی از زمانی استفاده می‌شود که عده‌ای دلال فروش پوست خرس که به «خرسی‌ها» معروف بودند با پیش‌بینی آینده قیمت‌ها که به احتمال زیاد روندی نزولی خواهند داشت، پوست‌ها را به قیمت روز می‌فرختند و هنگامی که قیمت‌ها کاهش می‌یافتند پولی کمتر به فروشندگان اصلی می‌پرداختند.

اتفاقی که در بازار سهامی که از آن به عنوان بازار خرسی یاد می‌کنند، به همین صورت است، یعنی نرخ بازار نزولی است و قیمت‌ها در حال کاهش و معمولا این اتفاق در نتیجه رکود اقتصادی اتفاق می‌افتد. البته هر صعودی در نرخ سهام به معنای قدرت اقتصادی نیست، بلکه ممکن است کاذب باشد.

اما در مورد بازارهای خرسی باید گفت که برعکس شرایطی که در بازار گاوی با آن مواجهیم، یعنی تقاضای زیاد و عرضه کم، در اینجا تقاضا کم و عرضه زیاد است، قیمت‌ها کاهش پیدا کرده اما رمقی در بازار برای خرید وجود ندارد. بازار خرسی شرایطی است که بورس ریزش پیدا کرده و سرمایه‌گذاران ضرری را متحمل شده‌اند.

در بازار خرسی ارزش سهام در نتیجه تصمیم‌ها و رفتار سرمایه‌‌گذاران کاهش پیدا می‌‌کند. به عبارت دیگر باید گفت در بازار خرسی واقعی که نزول ارزش ۲۰% یا بیشتر اتفاق بیفتد و ارزش سهام کاهش پیدا می‌کند و قیمت‌ کالاها افزایش می‌‌یابد و به طور کلی شرایط اقتصادی متزلزل و ناپایدار می‌‌شود.

علاوه بر آن اوضاع به گونه‌ای است که اغلب سرمایه‌گذاران از تداوم آن اطمینان دارند. در نتیجه رکود اقتصادی تعدیل نیرو، اخراج کارگران و افزایش نرخ بیکاری اتفاق می‌افتد.

چند نکته

  • بازار گاوی به بازاری گفته می‌شود که نرخ صعودی دارد و بازار خرسی به بازاری گفته می‌شود که نرخ نزولی دارد.
  • با وجود اینکه اوضاع سهام برخی از سرمایه‌‌گذاران ممکن است، خرسی باشد و برخی دیگر گاوی اما فراموش نکنید که شرایط بازار سهام و صعود و نزول نرخ سهام در بلندمدت بررسی می‌شود. یعنی به این صورت نیست که گفته شود این هفته بازار خرسی است یا بازار گاوی است. به طور معمول بورس اوراق بهادار در مدت زمان طولانی گرایش صعودی داشته است.
  • اوضاع سرمایه‌گذاری در زمان بازار خرسی خطرناک‌تر و نگران‌کننده‌تر از هر وقتی است؛ زیرا، در نتیجه رکود اقتصادی کالاها ارزش خود را از دست داده و قیمت‌ها ثبات ندارند.
  • به عنوان یکی از پیامدهای بازار خرسی می‌‌توان به زمانی اشاره کرد که مردم سهام خود را فروخته و نقدینگی افزایش می‌یابد این اتفاق تا زمانی که اوضاع بازار بهتر شود ادامه خواهد داشت.

ویژگی های بازارهای خرسی و گاوی

عرضه و تقاضا

روند صعودی و نزولی در بازار سهام تحت تاثیر میزان عرضه و تقاضا قرار دارد، به نحوی که با بالا رفتن تقاضا و شرایط مناسب اقتصادی به اصطلاح در بازار گاوی تقاضا بالا و عرضه کم است اما در بازار خرسی شرایط کاملا عکس است. تقاضا کم و عرضه زیاد به دنبال آن به دلیل عرضه زیاد ارزش سهام نیز کاهش می‌یابد.

روان شناسی سرمایه گذاران

برداشت سرمایه‌گذاران از اوضاع و واکنش آنان به طور مستقیم بر شرایط بازار تاثیر می‌گذارد، به طوریکه رفتار سرمایه‌گذاران باعث ایجاد صعود یا نزول در روند بازار می‌شوند.

اما هر تغییر و کنشی در بازار نیز بر رفتار سهام‌‌داران تاثیر می‌گذارد، به عبارتی تاثیرگذاری بین بازار و سهام‌داران دو جانبه است. در بازار گاوی سرمایه‌گذاران از طریق خرید سهام به دنبال کسب سود بیشتر هستند.

در شرایطی که بازار خرسی حاکم است، سرمایه‌گذاران با وجود این که منتظر اتفاقی مثبت در بازار هستند سرمایه خود را از بازار بورس خارج کرده و در اوراق بهادار با درآمد ثابت سرمایه‌گذاری می‌کنند. مثل بانک‌‌ها که ریسک بسیار کمتری نسبت به بازار بورس را تجربه می‌کنند.

علاوه بر این کاهش نرخ در قیمت‌های بازار، اعتماد سرمایه‌گذاران را نسبت به بازار سهام متزلزل می‌سازد و سبب می‌شود تا مردم تا جایی که می‌توانند سهامشان را بفروشند و از بازار بورس خارج شوند. در نتیجه جریان خروجی پول از بازار، قیمت‌ها به طور مداوم افزایش می‌یابد.

تغییرات در روند فعالیت های اقتصادی

از آن جایی که همه کسب‌کارهایی که در بازار سهام هستند، عضو یک مجموعه اقتصادی بزرگ‌تر هستند، کوچک‌‌ترین تغییر در فعالیت‌‌های اقتصادی زیرمجموعه‌ها بر مجموعه بزرگ‌تر تاثیر می‌گذارد.

در بازار خرسی شرایط اقتصادی به شدت ضعیف می‌شود؛ زیرا به دنبال اینکه مصرف‌کنندگان قادر به خرید نیستند و زیاد هزینه نمی‌کنند، بیشتر مشاغل نیز قادر به ثبت سود کلان نخواهند بود. از دیگر پیامدها می‌توان به کاهش مستقیم ارزش سهام بازار اشاره کرد.

در بازار گاوی شرایط عکس است مردم علاوه بر تمایل به خرید از قدرت خرید خوبی برخوردارند، در نتیجه اقتصاد قدرت می‌یابد.

چطور روند تغییرات بازار را تخمین بزنیم؟

بازه زمانی طولانی نکته کلیدی برای تشخیص گاوی بودن یا خرسی بودن بازار است، تنها اینکه مثلا در مدت یک هفته تعداد زیادی سهام فروخته شده و عده زیادی پولشان را خارج کرده‌اند به معنای خرسی بودن بازار نیست.

اتفاقاتی که در بازه زمانی کوتاه‌مدت می‌افتد، نشان‌دهنده اصلاح یا روندی است که در آن زمان صورت می‌گرفته است. حال قضاوت شرایط بازار مبنی بر اینکه بازار گاوی است یا خرسی فقط در بلندمدت ممکن است.

هرچند همیشه هر اتفاقی را نمی‌توان نتیجه یا عاملی برای گاوی بودن یا خرسی بودن بازار در نظر گرفت. ممکن است کشور درگیر رکود اقتصادی بوده باشند و حالا رو به التیام است.

در هر بازار بهتر است چه کاری بکنیم؟

در شرایط بازار گاوی تا جایی که ممکن است باید عجله کرد و سهام ارزشمند تهیه کرد. باید از بالا رفتن قیمت‌ها بهره برد و تا جایی که ممکن است سهام را هنگامی که قیمتش به اوج رسیده به فروش برسانید. در طی زمانی که بازار روند گاوی دارد باید از ضررها صرف نظر کرد و آن‌‌ها را موقت دانست، هر سرمایه‌گذاری می‌تواند در هر قسمتی از بازار بورس اوراق بهادار سرمایه‌گذاری کرده و سودهای متعددی دریافت کند.

در بازارهای خرسی ضررها بسیار جدی‌تر خواهد بود و نرخ بیشتری خواهد داشت، زیرا ارزش سهام مدام در حال کاهش است و اینکه تا چه زمانی این روند نزولی ادامه خواهد داشت مشخص نیست.

حتی اگر به امید صعود سهمی در این شرایط بخرید مطمئن باشید قبل از اینکه سودی نصیبتان شود، متحمل ضرر خواهید شد. سوددهی‌ها بیشتر مختص به سرمایه‌‌گذاری‌های کوتاه‌مدت یا سرمایه‌گذاری‌ با درآمد ثابت خواهد بود مثلا سپرده‌‌گذاری در بانک‌ها.

همچنین ممکن است برخی از سهام‌‌داران به سهام‌های تدافعی روی آورند که عملکردشان تنها تحت تاثیر تغییرات روند بازار هستند. بنابراین می‌توان گفت هم در زمان تاریکی‌های اقتصادی و هم در زمان‌های عالی اقتصادی سهام تدافعی حالت پایدار دارد. این سهام معمولا مربوط به صنایع تاسیساتی می‌شوند که متعلق به دولت هستند که اغلب صرف نظر از شرایط اقتصادی مردم آن‌ها را ‌می‌خرند.

موضوع جالبی که در اینجا وجود دارد در ارتباط با سودی است که ممکن است عاید برخی از سرمایه‌گذاران در طی بازار خرسی شود. چند راه برای دریافت سود وجود دارد از جمله خرید و فروش سریع سهام، خرید صندوق با قابلیت معامله (EFT’s) یا خرید سهامی که با قیمتی پایین‌تر نسبت به گذشته به فروش می‌رسد.

کلام آخر

هر دو شرایط بازار چه گاوی چه خرسی بر روی روند سرمایه‌گذاری شما تاثیرگذار است. بهتر است پیش از سرمایه‌گذاری شرایط بازار را خوب بسنجید و مطالعه‌ای بر روی سوابق بازار انجام دهید. لازم به ذکر است که روند بازار در بلند مدت همیشه مسیر صعودی داشته است.

کتاب سرمایه گذار هوشمند

این کتاب به شما کمک می کند تا از سرمایه گذاری خود هیچگاه نتیجه ضعیفی نگیرید. در واقع روشی را به شما آموزش می دهد تا بیشتر از آنچه فکرش را می کنید برایتان سودمند باشد.
بنیامین گراهام یکی از نظریه پردازان بزرگ سرمایه گذاری در سال های پس از جنگ جهانی دوم و پدر سرمایه گذاری مدرن است که کتاب های معدودی از جمله کتاب حاضر را به رشته ی تحریر درآورده است. کسانی مانند وارن بافت، شاگرد او و ثروتمندترین فرد سال ۲۰۰۸،این کتاب را همواره بهترین کتاب در زمینه ی سرمایه گذاری دانسته و می دانند. کتاب حاضر یکی از ده کتاب مقدس سرمایه گذاری در جهان است و به لحاظ سادگی و روانی مفاهیم،مخاطب غیر متخصص با آن به خوبی ارتباط برقرار می کند. نظریات مولف نه تنها هم چنان در بورس های مطرح جهان کاربرد دارند بلکه گاه تنها ماخذ معتبر به منظور اطمینان از خرید در قیمت هایی زیر ارزش ذاتی و با ارزندگی کافی هستند.

فهرست مطالب:
فصل یکم: تفاوت سرمایه گذاری و سفته بازی ، نتایج مورد نظر سرمایه گذار هوشمند
فصل دوم: سرمایه گذار و تورم
فصل سوم: یکصد سال تاریخچه ی بازار سهام
فصل چهارم: سیاست گذاری عمومی سبد، سرمایه گذار تدافعی
فصل پنجم: سرمایه گذار تدافعی و سهام عادی
فصل ششم: سیاست گذاری سبد برای سرمایه گذار تحلیل گر، رهیافت منفی
فصل هفتم: سیاست گذاری سبد برای سرمایه گذار تحلیل گر، رهیافت مثبت
فصل هشتم: سرمایه گذار و نوسانات بازار
فصل نهم: تحلیل اوراق بهادار برای سرمایه گذار غیر متخصص، رهیافت کلی
فصل دهم: نکاتی در مورد سود هر سهم
فصل یازدهم: مقایسه ای بین چهار شرکت بورس
فصل دوازدهم: انتخاب سهام برای سرمایه گذار تدافعی
فصل سیزدهم: انتخاب سهام برای سرمایه گذار تحلیل گر
فصل چهاردهم: سهام داران و مدیریت شرکت، سیاست تقسیم سود
فصل پانزدهم: حاشیه ی امنیت به عنوان مفهوم مرکزی سرمایه گذاری

نویسنده: بنیامین گراهام
مترجم: سعید سعادتیان
ناشر : چالش
قطع:وزیری
شابک: ۳-۷۴-۲۵۲۲-۹۶۴-۹۷۸

سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی

ضریب بتا یا عامل بتا

شنبه 27 مرداد 1397 | 1545 بازدید | آموزش

ضریب بتا یا عامل بتا

ضریب یا عامل بتا وسیله‌ای است برای ارزیابی عملکرد یک سهم خاص یا گروهی از سهام در جریان حرکت کلی بازار. اگر بتای سهمی برابر با یک باشد، افزایش و کاهش قیمت آن درست مطابق حرکت بازار خواهد بود. در صورتی که اگر بتای سهمی 2 باشد، افزایش و کاهش قیمت آن دو برابر خواهد بود. برای مثال، هنگامی که بازار 10درصد رشد قیمت را تجربه می‌کند، قیمت این سهم 20 درصد افزایش می‌یابد و زمانی که بازار 10 درصد سقوط می‌کند، قیمت این سهم 20 درصد کاهش می‌یابد.
” ضریب بتا، (به انگلیسی: Beta coefficient) در دانش مالی شاخصی است از ریسک سیستماتیک یک سرمایه‌گذاری یا مجموعه‌ای از دارایی‌های مالی، نسبت به ریسک پرتفوی بازار. ضریب بتا همان شیب معادله رگرسیون خطی و در واقع یک ضریب همبستگی است، که نشان‌گر نوسان قیمتی سهم، در مقایسه با بازار کلی فعال در آن، می‌باشد.”
سهمی که بتای آن 0.5 درصد است، اگر رشد قیمت‌ها در سطح بازار 10 درصد باشد، رشد قیمت آن 5 درصد خواهد بود، سهمی که بتای صفر دارد، در جهت عکس بازار حرکت می‌کند. در مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای (CAMP)، ریسک سیستماتیک از بتا محاسبه می‌کنند.

معادله بتا به صورت زیر است

– کواریانس بین بازده سهم با بازده بازار است.
– واریانس بازده های بازار است.

هر دو کمیت فوق با استفاده از بازده های ساده محاسبه می شوند. بتا عموما از سری های زمانی قیمت گذشته محاسبه میشود. برای مثال، به منظور محاسبه کواریانس و واریانس از بازده های ساده 90 روز کاری استفاده شود که ممکن است دسترسی به همه این داده ها واقعا کار آسانی نباشد و به همین علت میتوان از منابعی که بتای یک سهم را محاسبه و منتشر کرده اند استفاده کرد.

ضریب بتا شاخصی است از ریسک سیستماتیک یک دارایی مالی یا مجموعه ای از داراییهای مالی نسبت به ریسک پرتفوی بازار . ضریب بتا را می توان از سه جنبه مورد بررسی قرار داد:

1- این ضریب مساوی یک باشد، یعنی ریسک دارایی مالی برابر ریسک بازار می باشد و این حالت در سرمایه گذاری حالتی خنثی است.

2- در حالت دوم ضریب بتا بزرگتر از یک باشد ، به این معنی می باشد که ریسک سهم بیشتر از ریسک بازار بوده و اصطلاحاٌ این سهم را سهم تهاجمی می نامند.

3- در حالت سوم که ضریب بتا کوچکتر از یک باشد، یعنی اینکه ریسک سهم مورد نظر کمتر از سرمایه‌گذاری در سهام تدافعی ریسک بازار بوده و در این حالت سهم را سهم تدافعی می نامند.

و نکته مهم بحث اینکه:

بدین معنی که سهم های با بتای بالا ریسکی ترند اما پتانسیل بالاتری برای بازدهی دارند و سهم های با بتای پایین ریسک کمتر و بالطبع بازدهی کمتری هم خواهند داشت.

هر چه بتای سهم بیشتر باشد، مخاطره سبد متنوع بیشتر افزایش می یابد. از دیدگاه سرمایه گذاری که مجموعه سرمایه گذاری در سهامی متنوعی را در اختیار دارد، سهمی که متضمن بتای بزرگتر است مخاطره زیادتری در بر دارد، زیرا اضافه کردن آن به مجموعه موجب افزایش مخاطره مجموعه خواهد شد.

از سوی دیگر چنانچه بتای سهام شرکت کوچکتر از یک یا منفی باشد، بازده آن بطور متوسط به نرخهای بازده بازار یا بازده سبد متنوع حرکت نخواهد کرد. در واقع ارزش سهام متضمن بتای منفی بطور متوسط در جهت عکس ارزش مجموعه سرمایه گذاری حرکت می کند و در نتیجه مخاطره کلی مجموعه مزبور را کاهش می دهد.

جهت برآورد بتای مرتبط با یک فقره اوراق بهادار، برآورد آماری آن بر مبنای نرخهای بازده تاریخی سهام مربوط است. با توجه به اینکه فاکتور بتا بر اساس اطلاعات تاریخی برآورد می­شود، می توان انتظار داشت که با گذشت زمان بتای مرتبط با سهام مختلف نیز به دلیل تغییر سیاستهای سرمایه گذاری و تامین مالی شرکتها با سایر تغییرات در وضعیت اقتصادی تغییر می کند.

به طور خلاصه؛ در فرمول بتا، بازدهی هر سهم و بازدهی بازار با هم سنجیده می شود. برای بازدهی سهم از نوسان روزانه قیمت و برای بازدهی بازار از درصد تغییر روزانه شاخص استفاده می شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.