تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی


صورت های مالی | آکادمی آینده

تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی

چگونه صورتهای مالی را تحلیل کنیم

چگونه صورتهای مالی را تحلیل کنیم موضوع این مقاله می باشد. برای هر حرفه ای مالی، مهم است که بداند چگونه صورت های مالی یک شرکت را به طور موثر تجزیه و تحلیل کند. صورت های مالی سود خالص شرکت را آشکار می کند. صورتهای مالی کلیدی را در چارچوب استانداردهای حسابداری مربوطه بررسی کنید. در بررسی حساب‌های ترازنامه، موضوعاتی مانند شناسایی، ارزش‌گذاری و طبقه‌بندی، کلیدهای ارزیابی مناسب هستند. سوال اصلی باید تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی این باشد که آیا این ترازنامه نمایانگر کامل موقعیت اقتصادی شرکت است؟ هنگام ارزیابی صورت سود و زیان، نکته اصلی ارزیابی مناسب کیفیت سود به عنوان نمایش کاملی از عملکرد اقتصادی شرکت است. ارزیابی صورت جریان‌های نقدی به درک تأثیر موقعیت نقدینگی شرکت از عملیات، سرمایه‌گذاری‌ها و فعالیت‌های مالی آن در طول دوره کمک می‌کند.

توانایی درک سلامت مالی یک شرکت یکی از حیاتی ترین مهارت ها برای سرمایه گذاران، کارآفرینان و مدیران مشتاق برای توسعه است. با داشتن این دانش، سرمایه‌گذاران می‌توانند فرصت‌های امیدوارکننده را بهتر شناسایی کنند و از ریسک‌های بی‌رویه اجتناب کنند، و متخصصان همه سطوح می‌توانند تصمیمات تجاری استراتژیک‌تری بگیرند.

چرا به تحلیل مقایسه ای صورتهای مالی نیاز داریم؟

برای درک موقعیت مالی یک شرکت اید چندین صورت مالی را بررسی و تجزیه و تحلیل کنید. ترازنامه، صورت سود، صورت جریان وجوه نقد، و گزارش سالانه. ترازنامه “ارزش دفتری” یک شرکت را نشان می دهد. این به شما امکان می دهد تا ببینید چه منابعی در دسترس است و چگونه در یک تاریخ خاص تأمین مالی شده است. دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان آن (در اصل، بدهی، مالکیت و میزان سرمایه گذاری سهامداران) را نشان می دهد. ترازنامه همچنین اطلاعاتی را ارائه می دهد که می تواند برای محاسبه نرخ بازده و ارزیابی ساختار سرمایه با استفاده از معادله حسابداری: دارایی ها = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام استفاده شود.

بدهی ها به پولی اطلاق می شود که یک شرکت بدهکار است. مانند هزینه های معوقه حقوق و دستمزد، پرداخت بدهی، اجاره و خدمات آب و برق، اوراق قرضه قابل پرداخت و مالیات. صورت سود و زیان که به عنوان صورت سود و زیان (P&L) نیز شناخته می شود. تأثیر تجمعی معاملات درآمد، سود، هزینه و زیان را برای یک دوره معین خلاصه می کند.

صورت‌های مالی به‌درستی تهیه‌شده می‌تواند به شما در تجزیه و تحلیل جریان نقدی کسب‌وکار، سودآوری، حاشیه‌های ناخالص و خالص، وضعیت بدهکار و بستانکار، و وضعیت خالص دارایی کسب‌وکارتان، از جمله موارد دیگر، کمک کند.

صورت جریان وجوه نقد

هدف از صورت جریان نقدی ارائه تصویری دقیق از آنچه برای وجوه نقد یک کسب و کار در طول مدت زمان مشخصی که به عنوان دوره حسابداری شناخته می شود، رخ داده است. این توانایی یک سازمان را برای فعالیت در کوتاه مدت و بلندمدت، بر اساس میزان نقدینگی که به داخل و خارج از آن جریان دارد، نشان می دهد.

صورت‌های جریان نقدی به سه بخش تقسیم می‌شوند: جریان نقدی ناشی از فعالیت‌های عملیاتی، جریان نقدی ناشی از فعالیت‌های سرمایه‌گذاری و جریان نقدی ناشی از فعالیت‌های تامین مالی.

فعالیت‌های عملیاتی جریان نقدی را که پس از ارائه کالاها یا خدمات عادی شرکت به وجود می‌آید را شرح می‌دهد و شامل درآمد و هزینه‌ها می‌شود. فعالیت سرمایه‌گذاری جریان نقدی حاصل از خرید یا فروش دارایی‌ها است.

توجه به این نکته مهم است که بین جریان نقدی و سود تفاوت وجود دارد. در حالی که جریان نقدی به وجه نقدی اطلاق می شود که به داخل و خارج از شرکت جریان می یابد، سود به آنچه پس از کسر تمام هزینه های شرکت از درآمدهای آن باقی می ماند اشاره دارد.

در حالت ایده آل، وجه نقد حاصل از درآمد عملیاتی باید به طور معمول از درآمد خالص فراتر رود، زیرا یک جریان نقدی مثبت نشان دهنده ثبات مالی و توانایی شرکت برای رشد عملیات است. با این حال، داشتن جریان نقدی مثبت لزوماً به معنای سوددهی یک شرکت نیست، به همین دلیل است که شما همچنین باید ترازنامه ها و صورت سود و زیان را تجزیه و تحلیل کنید.

نحوه‌ی تحلیل صورت های مالی

نسبت‌های مالی نشان‌دهنده عملکرد مالی شرکت شما در دسته‌های مختلف است. به عنوان مثال، چقدر می‌تواند بدهی‌های خود را پوشش دهد یا چقدر سود به دست می‌آورد. ترازنامه شما به شما می گوید که چقدر ارزش در دست دارید.و چقدر پول بدهکار هستید. دارایی ها می تواند شامل پول نقد، حساب های دریافتنی، تجهیزات، موجودی یا سرمایه گذاری باشد. بدهی ها می تواند شامل حساب های پرداختنی، هزینه های تعهدی و بدهی های بلندمدت مانند وام مسکن و سایر وام ها باشد

ارزش فعلی (PV)، ارزش خالص فعلی (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) چطور محاسبه می‌شوند؟

تصور کنید سازمان‌تان قصد دارد دستگاهی به ارزش ۴۵۰ میلیون تومان بخرد. انتظار می‌رود این دستگاه تا پنج سال، بازدهی‌ای معادل ۱۰۰ میلیون تومان در هر سال داشته باشد، اما هیأت مدیره‌تان تصمیم می‌گیرد این کار را انجام ندهد. این سرمایه گذاری کاملا بدون ریسک است، پول موجود است و کسب‌وکار هم سودی معادل ۱۰ میلیون تومان در سال را تضمین می‌کند. پس چرا آنها تصمیم گرفتند سرمایه‌گذاری نکنند؟

در نگاه اول، تصمیمات سرمایه‌گذاری شبیه اینها، بیش از حد ساده به نظر می‌رسند. سرمایه‌گذاری کن و بعد هم سود فراوانی دریافت کن. اما ارزش پول به دست آمده در آینده، (به خاطر نرخ تورم و بهره) کمتر از ارزش پول کنونی است. بنابراین، این امکان هست که وقتی ارزش پول امروز را با آینده مقایسه کنید، درآمد ناشی از سرمایه‌گذاری، واقعا کمتر از سرمایه‌گذاری اولیه ارزش داشته باشد.

حتما فرصت‌های سرمایه‌گذاری دیگری هم برای بررسی وجود دارند. آیا سرمایه‌گذاری در جای دیگر، درآمد بهتری به همراه خواهد داشت؟ اصلا از کجا بدانیم کجا باید سرمایه‌گذاری کنیم؟ قبل از سرمایه‌گذاری چه فاکتورهایی را باید بررسی کنیم؟

در این مقاله، به سه رویکرد مهم مورد استفاده در تصمیمات سرمایه‌گذاری نگاهی می‌اندازیم:

  • ارزش فعلی (PV)؛ (NPV)؛ (IRR).

این رویکردها، پایه‌های تصمیمات سرمایه‌گذاری هستند. با یادگیری آنها، می‌توانید دلیل تصمیمات خاص سرمایه‌گذاری در سازمان‌تان را بهتر درک کنید؛ با اطمینان بیشتری در تصمیمات مالی شرکت کنید و البته تصمیم‌های درست‌تری هم بگیرید!

اگر احساس کردید برخی از فرمول‌های این مقاله پیچیده هستند، نگران نباشید. آنها را به عنوان مرجع آورده‌ایم، شما برای درک اصول اساسی PV و NPV و IRR مجبور نیستید آنها را یاد بگیرید.

اگر در دنیای مالی تازه‌کار هستید، توصیه می‌کنیم حتما مقاله‌ی کاربردی ترین اصطلاحات حسابداری مالی را مطالعه کنید.

ارزش فعلی (PV)

ارزش فعلی (PV) ارزش کنونی میزان پولی است که در آینده دریافت می‌کنید. می‌توانید از آن برای پیش‌بینی این استفاده کنید که درآمدهای آینده از یک سرمایه‌گذاری بالقوه، به پول امروز چقدر ارزش دارند.

PV بر این اصل استوار است که هر چقدر پول دیرتر به دست‌تان برسد، بیشتر ارزشش را از دست می‌دهد. اگر از شما سؤال می‌کردند که ۱۰۰ هزار تومان را همین الان دریافت می‌کنید یا یک سال دیگر، عاقلانه بود که همین الان بگیرید چون می‌توانید اکنون پول را سرمایه‌گذاری کنید و بلافاصله شروع به کسب سود کنید. بنابراین اگر نرخ بهره ۱۰ درصد باشد و همین الان ۱۰۰ هزار تومان داشته باشید، سال تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی آينده ۱۱۰ هزار تومان خواهید داشت. اما در همین حالت، ۱۰۰ هزار تومان طی یک سال آینده، به پول امروز فقط ۹۰ هزار تومان ارزش خواهد داشت، چون شما انتظار داشتید تا طی این یک سال ۱۰ هزار تومان سود دریافت کنید.

برای محاسبه‌ی PV به نرخ بهره‌ی قابل مقایسه نیاز دارید و ساده‌ترین‌شان هم برای استفاده، اغلب نرخی است که با گذاشتن سرمایه‌‌ی خود در بانک به دست خواهید آورد.

برای مثال ممکن است شما سرمایه‌ای داشته باشید که درآمد ۱۵ میلیون تومان طی یک سال را از آن انتظار داشته باشید. این را هم می‌دانید که سرمایه‌های قابل مقایسه درآمدی ۱۵ درصدی دارند. بنابراین با نرخ ۱۵ درصدی درآمد، اکنون آن ۱۵ میلیون تومان چقدر ارزش دارد؟

این فرمولی است که می‌توانیم برای پاسخ به این پرسش استفاده کنیم:

C1 = جریان نقدینگی (درآمد) بعد از یک سال

r = نرخ درآمد یک ساله برای سرمایه‌گذاری‌های قابل مقایسه و متناسب به صورت یک کسر (یعنی ۰٫۱۵ نه ۱۵ درصد) است.

با استفاده از مثال ما، PV را به صورت زیر محاسبه کنید:

15,000,000/(1 + 0.15) = 13,043,478.26

بنابراین درآمد دارای ارزش فعلی ۱۳,۰۴۳,۴۷۸٫۲۶ تومان است. یعنی ۱۵ میلیون تومان سال بعد همین موقع، حدود ۱۳ میلیون تومان به پول امروز، ارزش دارد.

اغلب جریان نقدینگی تا چندین سال متمادی یکسان است؛ بنابراین باید معادله‌ی PV را برای انعکاس این مسئله تنظیم کنیم. در اینجا از فرمول ارزش فعلی کامل برای هر مورد نقدینگی آتی استفاده می‌کنیم:

Present Value (PV) = Ct/(1 + r)^t

Ct = جریان نقدینگی (درآمد) t سال آینده

r = نرخ درآمد به صورت کسر

t = تعداد تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی دوره‌ها (مثلا برای ۵ سال، t=5)

اگر جریان نقدینگی در مثال بالا در طی چهار سال بود، ما PV را به‌صورت زیر محاسبه می‌کنیم:

r = 0.15 (15 percent)

15,000,000/(1 + 0.15)^4 = 8,576,298.68

بنابراین درآمد دارای ارزش کنونی ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان است. یعنی چهار سال دیگر، ۱۵ میلیون تومان دارای ارزش ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان نسبت به پول امروز است.

نرخ بازده به‌کاررفته برای محاسبه‌ی نرخ تنزیل، اغلب هزینه فرصت سرمایه نامیده می‌شود. هزینه‌ی فرصت عبارت است از هزینه‌ی سرمایه‌گذاری در مقایسه با سرمایه‌گذاری دیگر. اگر سرمایه‌ی «الف» را بخرید، پس سرمایه‌ی «ب» را نمی‌خرید، بنابراین هزینه‌ی فرصت، تفاوت بین درآمد واقعی سرمایه‌ی «ب» و درآمد واقعی سرمایه‌ی «الف» است.

ارزش خالص فعلی

ارزش خالص فعلی (NPV) در سرمایه‌گذاری، یعنی تفاوت بین هزینه‌ای که برای شروع سرمایه‌گذاری باید بپردازید و ارزش کنونی تمام جریان‌های درآمدی که از آن سرمایه‌گذاری برای شما ایجاد می‌شود. NPV به شما کمک می‌کند تا تصمیم بگیرید آیا احتمال دارد این سرمایه‌گذاری، درآمد نسبتا زیادی به همراه بیاورد (و در نتیجه ارزش خرید داشته باشد) یا نه.

NPV را به این صورت محاسبه می‌کنیم:

I = هزینه‌ی سرمایه‌گذاری شده

باشند. در مثال بالا، بیایید تصور کنیم برای کسب ۱۵ میلیون تومان درآمد در سال، باید تجهیزاتی را بخریم که ۱۳ میلیون تومان هزینه دارند. پس:

NPV = 13,043,478.26 (مثال قبل PV) – 13,000,000 (سرمایه‌گذاری)

بنابراین این سرمایه در واقع یک افزایش خالص در ارزش به میزان حدودا ۴۳ هزار و پانصد تومانی فراهم می‌کند.

فرمول NPV در این مورد به این صورت است:

NPV = (C1/(1 + r)t) – I

NPV = (15,000,000/(1 + 0.15)^1) – 13,000,000

در این مثال، احتمالا سرمایه‌گذاری ۱۳ میلیون تومانی را انجام بدهیم؛ چرا که این سرمایه‌گذاری توانایی بالقوه‌ی کسب مبلغ اضافی ۴۳ هزار و پانصد تومانی را به پول امروزی، در مقایسه با سرمایه‌گذاری این پول در بانک دارد.

برای محاسبه‌ی NPV در سرمایه‌گذاری‌هایی که طی چندین سال درآمد دارند، PV را برای هر سال محاسبه کنید و اینها را جمع ببندید. سپس سرمایه‌ی اولیه را کم کنید.

بنابراین فرمول NPV شبیه این است:

NPV = ∑ (Ct/(1 + r)^t ) – C0

C0 = میزان نقدینگی اولیه

Ct = جریان نقدی برای دوره زمانی مورد نظر

t = تعداد دوره زمانی

r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر

(علامت ∑ به معنی مجموع همه است. بنابراین به شما می‌گوید ارزش فعلی درآمد هر یک از سال‌های آتی را که به دست می‌آورید، با هم جمع ببندید.)

در مجموع، وقتی NPV موردنظر بیشتر از صفر است، سرمایه‌گذاری سودده خواهد بود. وقتی NPV کمتر از صفر است، سرمایه سودی نخواهد داشت. البته این محاسبات فرض را بر این گذاشته‌اند که پیش بینی جریان نقدی شما به طور منطقی نزدیک به واقعیت است.

در این مثال‌ها، تصور کرده‌ایم که نرخ بازده در طول مدت سرمایه‌گذاری ثابت می‌ماند. در دنیای واقعی، بعضی سرمایه‌گذاری‌ها دارای نرخ بهره متغیر هستند اما ما در این مقاله یک نرخ بهره ثابت را به کار برده‌ایم تا محاسبات ساده باشند. به طور مشابه فرض کرده‌ایم که همه‌ی سرمایه‌گذاری‌ها پیشاپیش انجام می‌گیرند. وقتی به این شکل نیست (و اغلب هم همین‌طور است) باید NPV خود را بر اساس جریان‌های نقدینگی خالص برای هر دوره پایه‌ریزی کنید.

مثالی از ارزش خالص فعلی

یک فرصت سرمایه‌گذاری دارید که در سه سال آتی، هر سال ۱ میلیارد تومان پرداخت می‌کند. هزینه‌ی اولیه‌ی این سرمایه‌گذاری ۲ میلیارد تومان است و نرخ بهره برای ارزیابی سرمایه‌گذاری ۱۷٫۵ درصد است. آیا در این سرمایه‌گذاری شرکت می‌کنید؟

۱. هر مورد جریان نقدی (درآمدی) سالانه را برای پروژه به پول امروزی از طریق استفاده از فرمول PV محاسبه کنید.

سال اول = PV = (C1/(1 + r)^1) = 1,000,000,000/1.175 = 851,063,829.79

سال دوم = PV = (C2/(تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی 1 + r)^2) = 1,000,000,000/1.381 = 724,309,642.37

سال سوم = PV = (C3/(1 + r)^3) = 1,000,000,000/1.62 = 616,433,738.19

۲. همه‌ی PVهای هر ۳ سال را به همدیگر اضافه کنید:

Total PV = 851,063,829.79 + 724,309,642.37 + 616,433,738.19 = 2,191,807,210.35

۳. NPV را حساب کنید.

NPV = 2,191,807,210.35 – C0

NPV = 2,191,807,210.35 – 2,000,000,000

از آنجا که NPV حدودا ۱۹۲ میلیون تومان و مثبت است، شاید ارزش سرمایه‌گذاری را داشته باشد. اما باید بررسی کنید که فرضیات درباره‌ی درآمدهای مورد انتظار و نرخ بهره قابل مقایسه چقدر صحیح است. یک تغییر کوچک و نامناسب در هرکدام از اینها، می‌تواند سود شما را به راحتی به زیان تبدیل کند.

همیشه به یاد داشته باشید که ارزیابی‌های PV و NPV به میزان دقت در تخمین‌هایی که می‌زنید بستگی دارند و تغییرات در نرخ بهره می‌تواند به طور قابل توجهی روی نتیجه تأثیر بگذارد.

نرخ بازده داخلی

یک روش متداول دیگر برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها عبارت است از محاسبه‌ی نرخ بازده داخلی (IRR) که روش جریان نقدی تنزیل‌شده هم نامیده می‌شود.

ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایه‌گذاری، برابر صفر است.

شما وقتی IRR را محاسبه می‌کنید، آن را یک معیار مجزا برای تصمیمات سرمایه‌گذاری تعریف می‌کنید. برای مثال شاید سازمان‌تان مشخص کند که فقط پروژه‌هایی را اجرا می‌کند که بازدهی بیشتر از ۱۵ درصد داشته باشند. بعضی افراد IRR را با عنوان نرخ سود سربه‌سر می‌شناسند.

معمولا IRR به صورت درصد بیان می‌شود و اگر بیشتر از نرخ بازده در سرمایه‌گذاری‌های دیگر باشد، به این معنی است که ممکن است این سرمایه‌گذاری ارزش انتخاب و شرکت در آن را داشته باشد.

این روش در بین سرمایه‌گذارانی محبوب است که می‌خواهند از طریق سرمایه‌گذاری‌شان به نرخ درآمد مشخصی دست پیدا کنند. یک محاسبه‌ی سریع نشان می‌دهد که یک سرمایه‌گذاری خاص، چه نرخ بازده‌ای را طی یک دوره‌ی زمانی مشخص به ارمغان می‌آورد.

در فرمول NPV یا همان خالص ارزش فعلی، IRR جایگزین r صورت می‌شود و وقتی NPV=0 باشد، فرمول به صورت زیر درمی‌آید:

0 = ∑ (Ct/ (1 + IRR)^t) – I

محاسبه‌ی ارزش IRR می‌تواند خیلی پیچیده شود. اما شما می‌توانید یک صفحه‌ی گسترده (اکسل) ایجاد کنید یا از یک حساب آنلاین و رایگان IRR استفاده کنید تا IRR را به راحتی محاسبه کنید.

مثالی از نرخ بازده داخلی و استفاده از اکسل

فرصتی به‌د‌ست آورده‌اید که در ازای سرمایه‌گذاری ۱۰۰ میلیون تومانی، طی سه سال آتی، به ترتیب به شما ۴۲ میلیون تومان، ۴۳ میلیون تومان و ۴۵ میلیون تومان پرداخت خواهد شد. فرصت‌های دیگر نرخ بازده ۱۳ درصدی برای سرمایه‌گذاری مشابهی فراهم می‌کنند. بنابراین آیا این پروژه ارزش سرمایه‌گذاری دارد؟ یا باید در یکی از فرصت‌های دیگر سرمایه‌گذاری کنید؟

پاسخ با استفاده از اکسل:

ابتدا باید داده‌هایتان را در یک ستون وارد کنید (مثلا A1:A4) . فقط توجه داشته باشید که ۱۰۰ میلیون تومان را باید با علامت منفی بنویسید. (چون هزینه‌ی سرمایه‌گذاری است)

سربرگ FORMULAS، سپس Financial و پس از آن IRR را انتخاب کنید. در پنجره‌ی باز شده در قسمت values، آدرس سلول‌ها (یعنی A1:A4) را وارد کنید. می‌توانید Guess را خالی بگذارید یا هر عددی را که خواستید در آن بنویسید (پر کردن این قسمت کاملا اختیاری است). روی ok کلیک کنید. جوابی که به دست می‌آورید ۱۴٫۱۸٪ است. یعنی نرخ بازده این سرمایه‌گذاری ۱۴٫۱۸٪ است که بزرگتر از ۱۳٪ است. پس این پروژه ارزش سرمایه‌گذاری دارد.

IRRها مخصوصا وقتی در کنار NPVها استفاده می‌شوند مفید هستند. IRRها به شما کمک می‌کنند نرخ بازده سرمایه‌گذاری را به‌دست آورید. در حالی‌که NPVها به شما کمک می‌کنند تا اندازه‌ی مطلق بازده را ارزیابی کنید.

این مقاله IRRها و NPVها را در سطح بسیار ساده‌ای توضیح می‌دهد. به طور عملی، این محاسبات می‌توانند خیلی پیچیده باشند و سازمان شما احتمالا استانداردهایی دارد که برای ارزیابی درآمد پروژه به آنها نیاز دارید. با کمک بخش مالی مطمئن شوید که هر ارزیابی پروژه که انجام می‌دهید، مطابق با این قوانین است.

برای دسترسی به مطالب بیشتر در مورد این موضوع، نگاهی به کتاب اصول مالی شرکتی نوشته‌ی ریچارد ای بریلی (Richard A. Brealey) و استوارت سی مایرس (Stewart C. Myers) بیندازید. این کتاب چارچوبی استاندارد برای ارزیابی پروژه‌ها از دیدگاه مالی است.

با بررسی حاشیه سود، سود خود را افزایش دهید

حاشیه سود | آکادمی آینده

حاشیه سود، یکی از شاخصه‌های اصلی فاندامنتالی برای سرمایه گذاری در یک شرکت است.

هنگامی که بخواهید تحلیل فاندامنتال (بنیادی) انجام دهید، دو رویکرد سر راه شما وجود دارد:

رویکرد اول، بررسی بالا به پایین هست و دیگری نگاه از پایین به بالا است. در رویکرد بررسی بالا به پایین، هنگامی که شما وارد تحلیل فاندامنتال یک پروژه شوید، ابتدا وضعیت جهانی (سیاسی، اقتصادی و…) را بررسی می‌کنید، سپس وضعیت اقتصاد داخلی، وضعیت صنعت و در پایان به بررسی شرکت مورد نظر خواهید پرداخت.

شما برای شناسایی پروژه های آینده‌دار باید از منابع اطلاعاتی گوناگون و معتبر استفاده کنید. و ما در این مقاله شما را با بهترین منابع آماری برای بررسی سابقه اقتصادی شرکت‌های مختلف آشنا می‌کنیم.

حاشیه سود که یکی از عوامل مؤثر در تحلیل بنیادی هست، که در این مقاله به بررسی کامل آن می‌پردازیم. همچنین نحوه محاسبه انواع حاشیه سود را بیان می‌کنیم.

در این مقاله می‌آموزید:

  1. آشنایی با انواع گزارش‌های مالی
  2. آموزش محاسبه حاشیه سود در معاملات
  3. کاربرد و تحلیل حاشیه سود
  4. تأثیر حاشیه سود بر معاملات

این مقاله برای چه کسانی مناسب است:

  1. افرادی که به بررسی گزارش‌های مالی و تحلیل فاندامنتال علاقه‌مند هستند.
  2. معامله‌گران و سرمایه گذاران بلند مدت.
  3. سرمایه‌گذاران حرفه‌ای که می‌خواهند شخصاٌ، یک پروژه ارزنده برای سرمایه‌گذاری را تحلیل کنند.

منابع مهم تحلیل شرکت برای تعریف حاشیه سود

قبل از تعریف اینکه حاشیه سود چیست، باید با برخی شاخصه‌های مهم در هر پروژه یا شرکت که در تحلیل اوضاع و شرایط آن مهم هستند آشنا شویم.

برای مثال زمینه فعالیت شرکت، مکان شرکت، نوع محصولات تولیدی، فروش محصولات و مشتریان شرکت، مواردی هستند که قبل از سرمایه گذاری در یک مجموعه باید اطلاعاتی درباره آنها کسب کنیم. یکی از این منابع، گزارش‌های مالی منتشر شده توسط خود شرکت است.

گزارش‌های مالی چیست؟

گزارش‌های مالی شرکت شامل گزارش هیئت مدیره، صورت‌های مالی و یادداشت‌های توضیحی هست که توسط شرکت تهیه و مورد استفاده مخاطبین قرار می‌گیرد. اساس و پایه تحلیل بنیادی، وابسته به این گزارشات است.

به عنوان مثال برای بازار بورس ایران، سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران یا سایت کدال، سایتی معتبر و مورد اطمینان است که گزارشات مالی شرکت‌های بورسی در آن منتشر می‌شود.

در بازار ارزهای دیجیتال نیز وبسایت‌هایی مانند کوین مارکت کپ (Coinmarketcap)، گلاس‌نود (Glassnode)، کوین گلاس (Coinglass) و… به عنوان منابع اطلاعاتی موثق برای تحلیل شرایط مالی رمز ارزها استفاده می‌شوند.

معتبرترین منبع برای تحلیل شرایط اقتصادی، صورت‌های مالی شرکت‌ها می‌باشند. در صورت‌های مالی، وضعیت و عملکرد مالی شرکت‌ها در قالب اعداد و ارقام بیان می‌گردد. از جمله صورت های مالی مهمی که باید در نظر داشته باشید، ترازنامه و صورت سود و زیان است.

ترازنامه توانایی شرکت را برای برقراری تعادل بین دارایی‌ها و میزان بدهی‌اش به سایر نهادهای مختلف را نشان می‌دهد. میزان درآمد و مخارج شرکت در یک بازه زمانی مشخص در صورت حساب درآمد نمایش داده می‌شود. شما از طریق این صورتحساب متوجه می‌شوید شرکت درآمدی از دست داده است یا کسب کرده است و میزان نقدینگی شرکت برای خرید هر آنچه که برای بهبود یا گسترش لازم هست، مشخص شده است.

حاشیه سود چیست؟

در امور حسابداری و مالی، میزان سودآوری شرکت را نسبت به درآمد آن با استفاده از مارجین اندازه‌گیری می‌کنند. حاشیه سود خالص یا مارجین، یکی از نسبت‌های سودآوری هست و از تقسیم سود خالص بر درآمد یا فروش به دست می‌آید.

حاشیه سود به شکل درصدی بیان می‌شود و مشخص می‌کند هر شرکت به ازای هر 100 میلیون تومان فروش، چند میلیون سود به دست می‌آورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، مشخص می‌شود این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب کرده است.

محاسبه انواع حاشیه سود

حاشیه سود انواع مختلفی دارد. اصلی‌ترین آن‌ها حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص است. در این بخش از مقاله با انواع حاشیه سود آشنا می‌شویم و نحوه محاسبه آن‌ها را بیان می‌کنیم.

حاشیه سود ناخالص (GROSS PROFIT MARGIN)

برای محاسبه حاشیه سود ناخالص از فرمول زیر استفاده می‌کنیم.

حاشیه سود ناخالص | آکادمی آینده

حاشیه سود ناخالص | آکادمی آینده

حاشیه سود عملیاتی (OPERATING PROFIT MARGIN)

مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. در حقیقت به کنترل هزینه‌های عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت می‌پردازد.

هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینه‌های عملیاتی بیشتر است. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده می‌کنیم.

حاشیه سود عملیاتی | آکادمی آینده

حاشیه سود عملیاتی | آکادمی آینده

حاشیه سود خالص (NET PROFIT MARGIN)

مارجین سود خالص یکی از پرکاربردترین نسبت‌های مالی است که تحلیلگرهای مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمدهای شرکت مورد ارزیابی قرار می‌دهند. هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینه‌های شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است. روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر است.تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی

3 1

حاشیه سود خالص | آکادمی آینده

تحلیل حاشیه سود

از حاشیه سود کم و پایین، این‌طور تعبیر می‌شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، در فروش دچار افت شود، حاشیه سود آن حتی کمتر هم خواهد شد و ممکن است منفی شود.

مارجین سود پایین می‌تواند نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند.

کم بودن حاشیه سود، می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که آن شرکت فروش کمتری از سایر شرکت‌ها در همان صنعت داشته است (سهم بازار کمتر) و یا اینکه صنعت مورد نظر، متأسفانه شرایط وخیمی دارد.

همچنین می‌توانند جنبه‌های خاصی از استراتژی قیمت‌گذاری یک شرکت را مشخص نمایند و نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت‌گذاری کرده است.

مارجین سود همچنین به نکاتی راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه‌هایش اشاره دارد.

مخارج بالا نسبت به درآمد، ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، به خاطر مشکلات مدیریتی، سعی در پایین نگه‌داشتن هزینه‌ها دارد. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت، کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضایی بزرگ‌تر از نیاز فعالیت می‌کند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و… .

مقایسه بین حاشیه‌ سود شرکت‌ها

با وجود اینکه مارجین سود، نسبت مفید و محبوبی برای اندازه‌گیری سودآوری شرکت‌ها است، اما مانند هر معیار مالی دیگری دارای محدودیت‌هایی است که سرمایه گذاران باید آن را در نظر بگیرند.

افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکت‌ها در یک صنعت خاص و با مدل‌های کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. غیر از این، تفسیر مقایسه‌ای بین حاشیه‌های سود آن‌ها تقریباً بی‌معنی است.

فرض کنید شرکتی اجناس لوکس می‌فروشد. این شرکت، اغلب درصد سود بالایی در اجناس خود دارد، در حالی‌ که موجودی کالا و هزینه کم دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از مارجین سود بالایی برخوردارند.

در شرکتی دیگر که تولیدکننده کالاهای اساسی هستند، به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه نسبتاً بالایی دارند. ممکن است درآمد بالایی داشته باشند، اما حاشیه سودشان کم است.

آیا افزایش درآمد، موجب افزایش حاشیه سود می‌شود؟

معمولاً اعدادی مثل فروش یا درآمد، نمی‌توانند اطلاعات خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار شما قرار دهند؛ یعنی نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل جریان دارایی و نقدینگی شرکت را تعریف نمی‌کند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش درآمد به معنی افزایش حاشیـه سود شرکت نیست.
به‌طور مثال، فرض کنید درآمد یک سال شرکتی ۱۰۰ میلیارد تومان بوده و ۷۵ میلیارد تومان هزینه داشته باشد که حاشیه سود او ۲۵% می‌شود. (۲۵%=۱۰۰/(۷۵-۱۰۰)).

اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه‌های آن به ۱۰۰ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% می‌شود (۲۰%=۱۲۵/(۱۰۰-۱۲۵)). همان‌طور که مشخص است بااینکه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریع‌تر هزینه‌ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.

عاملی مؤثر در کاهش حاشیه سود

کم شدن درآمد شرکت موجب کاهش حاشیه سود می‌شود.

فرض کنید درآمد و مخارج شرکتی در یک سال به ترتیب ۲۰۰ میلیارد و ۱۵۰ میلیارد تومان باشد. در این صورت مارجین سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام می‌دهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش می‌دهد، لذا درآمد کل هم کاهش می‌یابد. اگر درآمد و مخارج شرکت در سال دوم ۱۵۰ میلیارد و ۱۲۰ میلیارد دلار باشد، مارجین سود آن ۲۰% خواهد شد.

در این مثال، اگرچه شرکت توانست هزینه‌های خود را به شکل قابل‌ توجهی کاهش دهد، ولی مارجین سود بیشتر از تصور تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریع‌تر از مخارج با کاهش روبرو شد.

بررسی حاشیه سود در شرکت مهندسی صنعتی روان فن‌آور

از آنجایی که مبحث حاشیه سود در صورت های مالی نمادهای بورسی بهتر بیان می‌شود، برای درک آسان‌تر این مبحث، نمونه آن را در یک شرکت بورسی بررسی می‌کنیم.

مثال: می‌خواهیم مارجین سود خالص و عملیاتی را محاسبه کنیم. ابتدا نماد شرکت مورد نظر را در سایت کدال جستجو می‌کنیم. سپس از آیتم گروه اطلاعیه، گزینه اطلاعات و صورت مالی سالیانه و از آیتم نوع اطلاعیه، گزینه اطلاعات و صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای را انتخاب می‌کنیم.

4

صورت های مالی | آکادمی آینده

آخرین صورت سود و زیان (۹ ماهه ۱۴۰۰) برای شرکت مهندسی صنعتی روان فن‌آور را استخراج کرده‌ایم:

5

صورت مالی 9 ماهه 1400 | آکادمی آینده

حاشیه سود خالص شرکت برابر است با سود خالص تقسیم‌ بر فروش: ٪۱۱.۲۳- =۲۸۳۱۱-/۶۵۴۴-

حاشیه سود عملیاتی شرکت برابر است با سود عملیاتی تقسیم‌ بر فروش: ٪۱۹.۹۲-=۲۸۳۱۱/۵۶۴۲-

دوره ۶ ماهه ۱۴۰۰

6

صورت مالی 6 ماهه 1400 | آکادمی آینده

حاشیه سود خالص: ٪۸۸.۹۲- =۱۸۶۱۴-/۱۶۵۵۳-

حاشیه سود عملیاتی: ٪۸۵.۴۲- =۱۸۶۱۴/۱۵۹۰۱-

همان‌طور که مشخص است از میزان حاشیه زیان خالص و حاشیه زیان عملیاتی در دوره ۹ ماهه کاسته شده است. در حالت کلی محاسبه مارجین سود برای شرکت‌هایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آن‌ها هیچ سودی ندارند.

نتیجه گیری

در این مقاله به بررسی انواع حاشیه سود و تأثیرات کاهش و افزایش آن پرداختیم. یاد گرفتیم حاشیه سود (Profit margin) نسبتی است که سودآوری هر ریال از فروش را، محاسبه می‌کنند.

توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت ارائه نخواهد داد. نسبت‌های مارجین سود، بجای برآورد کردن میزان دارایی‌ها، سهام و سرمایه‌گذاری‌های شرکت؛ مقدار پولی را که آن شرکت، از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار می‌دهد.

یک تحلیلگر بنیادی خوب باید مسلط بر مفاهیم آماری در صورت‌های مالی باشد و بتواند به درستی روابط بین اعداد و ارقام منتشر شده را درک نماید.

از جنبه‌های کیفی که نباید نادیده گرفته شود، مزیت رقابتی بودن و کیفیت مدیریت شرکت است. تحلیلگران می‌توانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وب‌سایت‌ کدال و یا جست و جو در اینترنت به دست آورند.

اگر در ترید و معامله‌گری مهارت دارید ولی هنوز نمی‌دانید که بر روی چه سهمی معاملاتتان را انجام دهید، آکادمی آینده به عنوان بهترین آموزشگاه آموزش ارز دیجیتال و آموزش فارکس پاسگوی تمامی سوالات شما عزیزان است.

بهبود جریان نقدی با این ۱۲ راهکار

جریان نقدی

بهبود جریان نقدی از آن جهت که می‌تواند هزینه های تحت کنترل و شکوفایی فروش و درآمد شما را نشان دهد برای رشد کسب و کار شما امری ضروری است. معیارهای گوناگونی هستند که برای تعیین سلامت تجارت شما به کار برده می‌شود اما تنها تعداد معدودی از آنها به اندازه جریان نقدی منفی یا مقدار خالص وجهی که در تجارت شما جریان دارند می­تواند نشان دهنده موفقیت یا شکست باشند.

اما آیا می‌دانید با چه راهکارهایی می‌­توان جریان نقدی را بهبود بخشید؟ برای پاسخ به این سوال باید دو گزینه را در نظر داشته باشیم: افزایش درآمد و کاهش هزینه ها مانند سرمایه در گردش. اما این کار همیشه به آسانی سپرده گذاری در یک حساب پس انداز با بهره بالا نیست.

در حقیقت، بخش چالش برانگیز در اینجا می‌تواند ایجاد تغییر و ارائه استراتژی هایی باشد که نتایج قابل قبولی را برای ما رقم بزنند.

با این حال، بررسی هزینه های عملیاتی، روش های پرداخت، حساب های قابل پرداخت و تلاش های در راستای بازاریابی و فروش می‌تواند به شما کمک کنند تا روش هایی را برای بهبود جریان نقدی پیدا نموده و در نهایت ذخیره نقدی خود را افزایش دهید.

در این مقاله قصد داریم ۱۲ راهکاری را برای شما ارائه دهیم که می‌توانید جریان نقدی را تا حد زیادی بهبود بخشند. قبل از آن تفاوت جریان نقدی و سود را بررسی خواهیم کرد. پس تا پایان مقاله با ما همراه بمانید.

جریان نقدی چیست؟

جریان نقدی به شما نشان می‌­دهد که یک شرکت یا سازمان چطور سرمایه خود را خرج می­کند و این سرمایه از چه دریچه ای وارد کار می­شود. در واقع این جریان نشان­ دهنده تمامی نقدینگی هایی است که یک شرکت به واسطه فعالیت های در گردش و منابع سرمایه ­گذاری خارجی خود کسب می­نماید.

تفاوت بین جریان نقدینگی و سود

در وهله اول، ما فقط می­خواهیم روشن کنیم که تنها به دلیل این که شما یک تجارت سود آور دارید، به این معنی نیست که جریان نقدی مثبتی نیز دارید. در واقع این تصور غلطی است که بسیاری از مشاغل جدید و یا کوچک می­پندارند.

با داشتن یک جریان نقدی منفی نیز می­تواند تجارت سودآوری داشت. البته این وضعیت چندان خوب نیست، زیرا جریان نقدی منفی می‌تواند به یک مسئله بزرگ برای تجارت شما تبدیل شود. از این رو مطمئن شوید که برای مدیریت جریان وجوه خود زمان و تلاش لازم را صرف کرده و تغییرات لازم را برای تأثیر گذاری این امر انجام داده اید.

با این وجود با اقدامات مختلفی می‌توانید جریان نقدی خود را بهبود بخشید که در ادامه به ۱۲ راهکار در این مورد اشاره خواهیم کرد.

۱۲ راهکاری که جریان نقدی را بهبود می­بخشند

جریان های نقدی شرکت

هزینه های عملیاتی

کسب درآمد یکی از بخش های مهم در معادله جریان نقدی است اما پولی که در جریان خارج می­شود می­توان به سرعت و بدون عذرخواهی شما را در معرض خطر قرار دهد. بدین منظور همیشه اطمینان حاصل نمایید که هزینه های عملیاتی را به خوبی کنترل می‌نمایید. بهبود مدیریت موجودی خود را در نظر بگیرید تا به تبع آن هزینه های عملیاتی نیز کاهش یابند.

  1. با فروشندگان و تأمین کنندگان کار کنید

موجودی کالاها و خدمات و کالاهای عملیاتی که توسط تأمین کنندگان و فروشندگان ارائه می‌شوند موارد بسیار مهمی بوده و اگر شما در پایان ماه بدون هیچگونه سوالی یا بررسی آنها را جمع ببندید ممکن است برای بیشتر از آنچه لازم دارید هزینه کنید.

سوال دیگر این است که آیا با فروشندگان و تأمین کنندگان خود ارتباط سالم و طولانی مدتی دارید؟ همکاری مجدد با آنها برای مذاکره مجدد در مورد قیمت­ها، شرایط اعتباری و یا اطمینان از تخفیف برای سفارشات عمده می‌توانند هزینه های شما را کاهش دهند.

آیا شما برای بسیاری از کالاها یا خدمات که به سادگی به آنها نیازی ندارید هزینه می‌کنید؟ آیا می‌کنید برخی موارد را از بودجه ماهیانه خود حذف کنید؟ با گذشت زمان، هزینه ها اندک و در عین حال غیر ضروری می‌توانید به هزینه های شما مقدار قابل توجهی را بیفزایند. از این رو، شما باید استراتژی گردش پول خود را مجددا ارزیابی کنید.

گرچه فراموش کردن یا نادیده گرفتن هزینه های بی اهمیت آسان است اما این هزینه های معمولا باعث می‌شود مقدار زیادی پول در قبض ها و هزینه های غیر ضروری در طی یک سال پرداخت کنید.

پس همیشه ایده خوبی است که برای بهبود جریان نقدی و مدیریت آن تلاش کنید. نگاهی دقیق به صورت حساب های خود بیندازید و مشخص کنید که چه هزینه های را می‌توانید کاهش دهید حتی اگر به صورت لحظه ای باشد.

اگر به طور واقع ­بینانه به این مفهوم نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد که کارایی در کسب و کار شما از اهمیت خاصی برخوردار است اما در مورد تلاش­ برای بهبود جریان نقدی، ذکر آن ضروری می­شود. کارایی می‌توانید به معنای همه چیز باشد، از نحوه استفاده از برنامه های کاربردی تا نحوه برنامه ریزی نیروی کار.

شما می‌توانید با بهره گیری از روش هایی و بدون آسیب رساندن به فروش، درآمد خود را افزایش دهید. مواردی مانند استفاده از فناوری هوشمند برای کنترل گرما یا سرما، استفاده از تجهیزات کارآمدتر، روی آوردن به نرم افزارهای خودکار کسب و کار یا سازماندهی مجدد ایستگاه های کاری می‌توانند کارآیی شما را بیشتر نموده و در نتیجه هزینه های کمتری را برای این موارد بپردازید.

مدیریت پرداختی ها

cash flow

خیلی از افراد عادت دارند که کارهای عملیاتی خود را در اکثر مواقع به تأخیر اندازند. اجازه ندهید که این اتفاق برای شما بیفتد و سعی کنید هر ماه فاکتورهای خود را به موقع ارسال کنید. با انجام این کار انتظارات واضحی از توافق مالی میان شما و مشتریان تعیین می‌شود و می‌تواند به شما در رسیدن به اهداف مالی کمک کند.

شما همچنین برای سهولت انجام این کار می‌توانید هماهنگی هایی را برای پذیرش کارت اعتباری یا پرداخت انلاین انجام دهید. در صورت امکان، می‌توانید آفرهای ویژه­ای را برای مشتریان خود به منظور بهبود جریان نقدی ارائه دهید.

اگر شما تنها یک یا دو شکل از پرداخت مانند پول نقد یا کارت نقدی و اعتباری را قبول می‌کنید، شاید زمان آن رسیده تا گزینه های دیگری را برای تأمین نیازهای مشتریان خود در نظر بگیرید. این ممکن است به معنای ارائه گزینه های پرداخت آنلاین یا تنظیم کسر خودکار باشد، چیزی که واقعا می‌توانید به سود جریان نقدی باشد.

  1. از نرم افزار حسابداری استفاده کنید

استفاده از نرم افزار حسابداری ضمن افزایش سرعت و قاعده مند بودن آن، می‌توانید بار صورتحساب را کاهش دهند. نرم افزارهایی چون، FreshBooks، Zoho و QuickBooks همه گزینه های بسیار خوبی هستند و می‌توانید بدون توجه به جایی که هستید، دسترسی سریع را به شما ارائه دهند.

پس اگر در حال حاضر از نرم افزار مالی استفاده نمی کنید، اکنون زمان خوبی برای شروع این ابزار است زیرا آن می‌تواند به شما در مدیریت و سازماندهی امور مالی ماهانه، سه ماهه و سالانه کمک زیادی کند.

ارسال فاکتور به طور خودکار به پرداخت سوق داده نمی­شود و اگر مشکلات نقدی اغلب از عدم پرداخت ناشی شوند، شاید زمان آن فرا رسیده که شما سیاست های جدیدی را برای تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی پرداخت لحاظ کنید.

در برخی موارد، این به معنای دادن انگیزه برای جلب مشتری برای پرداخت به موقع یا زودهنگام است. به عنوان مثال مشتریانی که هر ماه برای یک دوره مشخص برای خرید، به موقع پول خود را پرداخت می‌کنند می‌توانند از محصولات یا خدمات تخفیف دار بهره­مند شوند.

در موارد دیگر، به طور خاص اگر به شما چیزی پرداخت نمی‌شود باید سیاست ها به سمت جریمه تغییر کند. جریمه یا کارمزد تأخیر برای تأخیر تعداد معینی از روزها می‌توانند به مشتریان کمک کند تا پرداخت قبض شما را در تلاش برای جلوگیری از هزینه های غیر ضروری انجام دهند.

در نهایت اگر تصمیم دارید که به سیستم کاری خود تشویق یا جریمه هایی را در نظر بگیرید حتما اطلاعات کافی را در اختیار مشتریان خود قرار دهید.

  1. از فاکتورگیری صورتحساب استفاده کنید

اگر شما هنوز هم در جمع بستن مشکل دارید، ممکن است بخواهید که فاکتور گیری صورتحساب را در نظر بگیرید. این زمانی است که شما فاکتورهای پرداخت نشده خود را در ازاء درصد مشخصی از ارزش در مقابل به یک شرکت تأمین کننده فاکتور می‌فروشید.

زمانی که شرکت فاکتورها را جمع آوری کرد، باقیمانده منهای درصدی که به عنوان هزینه پرداخت می­شود به شما می­دهد.

اگرچه این گزینه ممکن است مانند وام بانکی یک گزینه تأمین مالی طولانی مدت نباشد و پرداخت روزانه یا ماهانه مشکلاتی را در جریان نقدی ماهانه شما ایجاد کنند، اما آن می‌تواند به آزادسازی وجه نقدی که در حساب های دریافتنی حبس شده است کمک کند.

بیشتر در راستای بازاریابی و فروش تلاش کنید

cash

شاید مشکل شما این نیست که چگونه دریافت می‌کنید اما اینکه چقدر دریافت می­کنید یا چند مشتری دارید می‌توانید با بررسی و ارتقا سیاست قیمت گذاری و تلاش های بازاریابی شما به افزایش و بهبود جریان نقدی و سهم بازار کمک کنند.

اگر شما پرداختی های خود را به موقع انجام می‌دهید یا اگر جریان نقدی کسب و کار شما به صورتحساب بستگی ندارد، پس راکد بودن درآمد یا کاهش آن می‌تواند به دلیل قیمت گذاری منسوخ یا ناکارآمد باشد.

آیا قیمت های شما آنقدر بالا است که در مقابل رقبایی با ساختار مشابه، تجارت خود را از دست می‌دهید؟ با برعکس، شما دچار کمبود نیرو هستید؟

قیمت گذاری شما ممکن است به دلایلی ناکارآمد باشند و شما باید قبل از شروع به کار در مورد اصلاح قیمت، زمان صرف کرده و تمامی عوامل و نحوه تغییر آنها در ماه، سه ماهه یا سال گذشته را مرور کنید.

به عنوان بخشی از این ارزیابی، بررسی نیروی انسانی و دستمزد آنان نیز ضروری است. همچنین مواردی چون: تجهیزات، فروشنده و تأمین کننده و قیمت های رقیب.

  1. تلاش های بازاریابی موجود را ارزیابی کنید

آیا شما بسیار به ایمیل مارکتینگ متکی هستید اما واقعا ثمره تلاش خود را نمی‌بینید؟ آیا زیاد با شبکه های اجتماعی سر و کاری ندارید؟ آیا تبلیغات و فروش هایی که روزی شما را به سمت موفقیت و سودآوری سوقمی‌داند اکنون باعث لغزش شما می­شوند؟

گاهی اوقات، تلاشه ای بازاریابی می‌توانند کهنه و قابل پیش بینی باشند و مشتریان شما را به خرید ترغیب نکنند. پس تلاش کنید که زمینه بازاریابی خود را مجددا ارزیابی کنید و مشخص نمایید که در کجا می‌توانید تغییراتی را برای بازاریابی موفق و جذب مشتریان جدید ایجاد کنید.

  1. بازارهای جدید را شناسایی کرده و مورد هدف قرار دهید

در برخی موارد، ممکن است بتوانید به آسانی با ایده پردازی متفکرانه و خلاقانه، روش های جدیدی را کشف کنید که از طریق آنها محصولات یا خدمات خود را بر اساس نیازهای مشتریان تبلیغ کنید.

در برخی موارد نیز ممکن است لازم باشد که تحقیقات قابل توجهی را در مورد مصرف کننده انجام داده و تلاش­های رقبا یا رقبای بالقوه خود را بررسی کنید.

یکی از روش های عالی برای شناسایی بازارهای جدید، درگیر کردن فعلانه حساب های صحیح رسانه های اجتماعی است. با این کار می‌توانید برند و محصولات خود را در مقابل مشتریان بیشتری قرار دهید و تعامل با این مشتریان می‌تواند به شما کمک کند تا روش­های جدیدی را برای بازاریابی محصولات یا خدمات خود تعیین نمایید.

اگر کسب و کار شما از نظر اقتصادی و فروش محصولات به صورت آنلاین سازگار است ممکن است بخواهید که از طریق تجارت الکترونیکی به مخاطبان جدید خود دسترسی پیدا کنید. انواع سیستم­ عامل های آسان برای استفاده مانند Etsy و Shopify وجود دارند که می­توانید برای برآورده شدن نیازهای خود از آنان بهره گیرید.

قبل از اینکه به تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی فروش آنلاین بپردازید، برای ارزیابی هزینه های انجام شده از جمله معاملات و هزینه های وب سایت، ویترین فروشگاه، حمل و نقل و مالیات وقت بگذارید.

این امر ممکن است جریان نقدی شما را به خوبی بهبود ببخشد، اما همچنین ممی‌تواند نتیجه اصلی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار دهد. هر مشاغل متفاوت است و مهم است که هزینه ها را قبل از ورود به انجمن آنلاین ارزیابی کنید.

در واقع هیچ پاسخ یا رویکرد واحدی برای افزایش گردش پول وجود ندارد و اغلی صاحبان مشاغل متوجه می‌شوند تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی که این ترکیبی از عملکردها است که می‌تواند به بهبود جریان نقدی منجر شود.

کافی است که وقت بگذارید و تلاش های عملیاتی، پرداختی و بازاریابی خود را ارزیابی نمایید تا ببینید که چگونه می‌توانید درآمد خود را افزایش داده و در عین حال هزینه ها را کاهش دهید.

سخن پایانی

همانطور که از مطالب بالا متوجه شدید، مدیریت جریان نقدی برای هر گونه کسب و کاری به خصوص مشاغل کوچک مهم است. گردش پول شما می‌تواند نمایانگر کلیه معاملات انجام شده از تجارت شما باشد. از این رو، بهتر است که برای درک وضعیت مالی و سلامت تجارت خود، جریان نقدی خود را پیگیری کنید.

در نهایت، آگاهی از راهکارهای بهبود جریان نقدی در کسب و کار شما نه تنها می‌تواند کار شما را گسترش دهد بلکه درک این جریان می­تواند یک بینش کلی را در مورد وضعیت مالی کسب و کار و اینکه پول ورودی و خروجی شما به چه سمتی سوق دارد ارائه دهد.

ارزش فعلی، ارزش خالص فعلی و نرخ بازده داخلی را بشناسیم

ارزش فعلی، ارزش خالص فعلی و نرخ بازده داخلی اصطلاحات و مواردی هستن که معمولا در بررسی طرح ها و سرمایه گذاری و اقتصاد مهندسی بکار می روند. وقتی می خواهیم سرمایه گذاری کنیم، میزان سرمایه گذاری و درآمدهایی که قرار است از محل این سرمایه گذاری در سالهای آینده کسب کنیم را محاسبه می کنیم ولی چگونه نتیجه بگیریم که آیا در این پروژه یا طرح سرمایه گذاری کنیم یا خیر؟

تصور کنيد سازمان تان قصد دارد دستگاهي به ارزش ۴۵۰ ميليون تومان بخرد. انتظار مي رود اين دستگاه تا پنج سال، بازدهي اي معادل ۱۰۰ ميليون تومان در هر سال داشته باشد، اما هيأت مديره تان تصميم مي گيرد اين کار را انجام ندهد. اين سرمايه گذاري کاملا بدون ريسک است، پول موجود است و کسب وکار هم سودي معادل ۱۰ ميليون تومان در سال را تضمين مي کند. پس چرا آنها تصميم گرفتند سرمايه گذاري نکنند؟

در نگاه اول، تصميمات سرمايه گذاري شبيه اينها، بيش از حد ساده به نظر مي رسند. سرمايه گذاري کن و بعد هم سود فراواني دريافت کن. اما ارزش پول به دست آمده در آينده، (به خاطر نرخ تورم و بهره) کمتر از ارزش پول کنوني است. بنابراين، اين امکان هست که وقتي ارزش پول امروز را با آينده مقايسه کنيد، درآمد ناشي از سرمايه گذاري، واقعا کمتر از سرمايه گذاري اوليه ارزش داشته باشد.

حتما فرصت هاي سرمايه گذاري ديگري هم براي بررسي وجود دارند. آيا سرمايه گذاري در جاي ديگر، درآمد بهتري به همراه خواهد داشت؟ اصلا از کجا بدانيم کجا بايد سرمايه گذاري کنيم؟ قبل از سرمايه گذاري چه فاکتورهايي را بايد بررسي کنيم؟

در اين مقاله، به سه رويکرد مهم مورد استفاده در تصميمات سرمايه گذاري نگاهي مي اندازيم:

  • ارزش فعلي (PV)؛
  • ارزش فعلي خالص (NPV)؛
  • نرخ بازده داخلي (IRR).

اين رويکردها، پايه هاي تصميمات سرمايه گذاري هستند. با يادگيري آنها، مي توانيد دليل تصميمات خاص سرمايه گذاري در سازمان تان را بهتر درک کنيد؛ با اطمينان بيشتري در تصميمات مالي شرکت کنيد و البته تصميم هاي درست تري هم بگيريد!

اگر احساس کرديد برخي از فرمول هاي اين مقاله پيچيده هستند، نگران نباشيد. آنها را به عنوان مرجع آورده ايم، شما براي درک اصول اساسي PV و NPV و IRR مجبور نيستيد آنها را ياد بگيريد.

ارزش فعلي (PV)

ارزش فعلي (PV) ارزش کنوني ميزان پولي است که در آينده دريافت مي کنيد. مي توانيد از آن براي پيش بيني اين استفاده کنيد که درآمدهاي آينده از يک سرمايه گذاري بالقوه، به پول امروز چقدر ارزش دارند.

PV بر اين اصل استوار است که هر چقدر پول ديرتر به دست تان برسد، بيشتر ارزشش را از دست مي دهد. اگر از شما سؤال مي کردند که ۱۰۰ هزار تومان را همين الان دريافت مي کنيد يا يک سال ديگر، عاقلانه بود که همين الان بگيريد چون مي توانيد اکنون پول را سرمايه گذاري کنيد و بلافاصله شروع به کسب سود کنيد. بنابراين اگر نرخ بهره ۱۰ درصد باشد و همين الان ۱۰۰ هزار تومان داشته باشيد، سال آينده ۱۱۰ هزار تومان خواهيد داشت. اما در همين حالت، ۱۰۰ هزار تومان طي يک سال آينده، به پول امروز فقط ۹۰ هزار تومان ارزش خواهد داشت، چون شما انتظار داشتيد تا طي اين يک سال ۱۰ هزار تومان سود دريافت کنيد.

براي محاسبه ي PV به نرخ بهره ي قابل مقايسه نياز داريد و ساده ترين شان هم براي استفاده، اغلب نرخي است که با گذاشتن سرمايه ي خود در بانک به دست خواهيد آورد.

براي مثال ممکن است شما سرمايه اي داشته باشيد که درآمد ۱۵ ميليون تومان طي يک سال را از آن انتظار داشته باشيد. اين را هم مي دانيد که سرمايه هاي قابل مقايسه درآمدي ۱۵ درصدي دارند. بنابراين با نرخ ۱۵ درصدي درآمد، اکنون آن ۱۵ ميليون تومان چقدر ارزش دارد؟

اين فرمولي است که مي توانيم براي پاسخ به اين پرسش استفاده کنيم:

C1 = جريان نقدينگي (درآمد) بعد از يک سال

r = نرخ درآمد يک ساله براي سرمايه گذاري هاي قابل مقايسه و متناسب به صورت يک کسر (يعني ۰٫۱۵ نه ۱۵ درصد) است.

با استفاده از مثال ما، PV را به صورت زير محاسبه کنيد:

۱۵,۰۰۰,۰۰۰/(۱ + ۰.۱۵) = ۱۳,۰۴۳,۴۷۸.۲۶

بنابراين درآمد داراي ارزش فعلي ۱۳,۰۴۳,۴۷۸٫۲۶ تومان است. يعني ۱۵ ميليون تومان سال بعد همين موقع، حدود ۱۳ ميليون تومان به پول امروز، ارزش دارد.

اغلب جريان نقدينگي تا چندين سال متمادي يکسان است؛ بنابراين بايد معادله ي PV را براي انعکاس اين مسئله تنظيم کنيم. در اينجا از فرمول ارزش فعلي کامل براي هر مورد نقدينگي آتي استفاده مي کنيم:

Present Value (PV) = Ct/(1 + r)^t

Ct = جريان نقدينگي (درآمد) t سال آينده

r = نرخ درآمد به صورت کسر

t = تعداد دوره ها (مثلا براي ۵ سال، t=5)

اگر جريان نقدينگي در مثال بالا در طي چهار سال بود، ما PV را به صورت زير محاسبه مي کنيم:

r = 0.15 (15 percent)

۱۵,۰۰۰,۰۰۰/(۱ + ۰.۱۵)^۴ = ۸,۵۷۶,۲۹۸.تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی ۶۸

بنابراين درآمد داراي ارزش کنوني ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان است. يعني چهار سال ديگر، ۱۵ ميليون تومان داراي ارزش ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان نسبت به پول امروز است.

نرخ بازده به کاررفته براي محاسبه ي نرخ تنزيل، اغلب هزينه فرصت سرمايه ناميده مي شود. هزينه ي فرصت عبارت است از هزينه ي سرمايه گذاري در مقايسه با سرمايه گذاري ديگر. اگر سرمايه ي «الف» را بخريد، پس سرمايه ي «ب» را نمي خريد، بنابراين هزينه ي فرصت، تفاوت بين درآمد واقعي سرمايه ي «ب» و درآمد واقعي سرمايه ي «الف» است.

ارزش خالص فعلي

ارزش خالص فعلي (NPV) در سرمايه گذاري، يعني تفاوت بين هزينه اي که براي شروع سرمايه گذاري بايد بپردازيد و ارزش کنوني تمام جريان هاي درآمدي که از آن سرمايه گذاري براي شما ايجاد مي شود. NPV به شما کمک مي کند تا تصميم بگيريد آيا احتمال دارد اين سرمايه گذاري، درآمد نسبتا زيادي به همراه بياورد (و در نتيجه ارزش خريد داشته باشد) يا نه.

NPV را به اين صورت محاسبه مي کنيم:

I = هزينه ي سرمايه گذاري شده

باشند. در مثال بالا، بياييد تصور کنيم براي کسب ۱۵ ميليون تومان درآمد در سال، بايد تجهيزاتي را بخريم که ۱۳ ميليون تومان هزينه دارند. پس:

NPV = 13,043,478.26 (مثال قبل PV) – ۱۳,۰۰۰,۰۰۰ (سرمايه گذاري)

بنابراين اين سرمايه در واقع يک افزايش خالص در ارزش به ميزان حدودا ۴۳ هزار و پانصد توماني فراهم مي کند.

فرمول NPV در اين مورد به اين صورت است:

NPV = (C1/(1 + r)t) – I

NPV = (15,000,000/(1 + 0.15)^1) – ۱۳,۰۰۰,۰۰۰

در اين مثال، احتمالا سرمايه گذاري ۱۳ ميليون توماني را انجام بدهيم؛ چرا که اين سرمايه گذاري توانايي بالقوه ي کسب مبلغ اضافي ۴۳ هزار و پانصد توماني را به پول امروزي، در مقايسه با سرمايه گذاري اين پول در بانک دارد.

براي محاسبه ي NPV در سرمايه گذاري هايي که طي چندين سال درآمد دارند، PV را براي هر سال محاسبه کنيد و اينها را جمع ببنديد. سپس سرمايه ي اوليه را کم کنيد.

بنابراين فرمول NPV شبيه اين است:

NPV = ∑ (Ct/(1 + r)^t ) – C0

C0 = ميزان نقدينگي اوليه

Ct = جريان نقدي براي دوره زماني مورد نظر

t = تعداد دوره زماني

r = نرخ بهره در دوره زماني مورد نظر

(علامت ∑ به معني مجموع همه است. بنابراين به شما مي گويد ارزش فعلي درآمد هر يک از سال هاي آتي را که به دست مي آوريد، با هم جمع ببنديد.)

در مجموع، وقتي NPV موردنظر بيشتر از صفر است، سرمايه گذاري سودده خواهد بود. وقتي NPV کمتر از صفر است، سرمايه سودي نخواهد داشت. البته اين محاسبات فرض را بر اين گذاشته اند که پيش بيني جريان نقدي شما به طور منطقي نزديک به واقعيت است.

در اين مثال ها، تصور کرده ايم که نرخ بازده در طول مدت سرمايه گذاري ثابت مي ماند. در دنياي واقعي، بعضي سرمايه گذاري ها داراي نرخ بهره متغير هستند اما ما در اين مقاله يک نرخ بهره ثابت را به کار برده ايم تا محاسبات ساده باشند. به طور مشابه فرض کرده ايم که همه ي سرمايه گذاري ها پيشاپيش انجام مي گيرند. وقتي به اين شکل نيست (و اغلب هم همين طور است) بايد NPV خود را بر اساس جريان هاي نقدينگي خالص براي هر دوره پايه ريزي کنيد.

مثالي از ارزش خالص فعلي

يک فرصت سرمايه گذاري داريد که در سه سال آتي، هر سال ۱ ميليارد تومان پرداخت مي کند. هزينه ي اوليه ي اين سرمايه گذاري ۲ ميليارد تومان است و نرخ بهره براي ارزيابي سرمايه گذاري ۱۷٫۵ درصد است. آيا در اين سرمايه گذاري شرکت مي کنيد؟

۱. هر مورد جريان نقدي (درآمدي) سالانه را براي پروژه به پول امروزي از طريق استفاده از فرمول PV محاسبه کنيد.

سال اول = PV = (C1/(1 + r)^1) = 1,000,000,000/1.175 = 851,063,829.79

سال دوم = PV = (C2/(1 + r)^2) = 1,000,000,000/1.381 = 724,309,642.37

سال سوم = PV = (C3/(1 + r)^3) = 1,000,000,000/1.62 = 616,433,738.19

۲. همه ي PVهاي هر ۳ سال را به همديگر اضافه کنيد:

Total PV = 851,063,829.79 + 724,309,642.37 + 616,433,738.19 = 2,191,807,210.35

۳. NPV را حساب کنيد.

NPV = 2,191,807,210.35 – C0

NPV = 2,191,807,210.35 – ۲,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰

از آنجا که NPV حدودا ۱۹۲ ميليون تومان و مثبت است، شايد ارزش سرمايه گذاري را داشته باشد. اما بايد بررسي کنيد که فرضيات درباره ي درآمدهاي مورد انتظار و نرخ بهره قابل مقايسه چقدر صحيح است. يک تغيير کوچک و نامناسب در هرکدام از اينها، مي تواند سود شما را به راحتي به زيان تبديل کند.

هميشه به ياد داشته باشيد که ارزيابي هاي PV و NPV به ميزان دقت در تخمين هايي که مي زنيد بستگي دارند و تغييرات در نرخ بهره مي تواند به طور قابل توجهي روي نتيجه تأثير بگذارد.

نرخ بازده داخلي

يک روش متداول ديگر براي ارزيابي سرمايه گذاري ها عبارت است از محاسبه ي نرخ بازده داخلي (IRR) که روش جريان نقدي تنزيل شده هم ناميده مي شود.

ضرورتا IRR نرخي است که در آن NPV مربوط به يک سرمايه گذاري، برابر صفر است.

شما وقتي IRR را محاسبه مي کنيد، آن را يک معيار مجزا براي تصميمات سرمايه گذاري تعريف مي کنيد. براي مثال شايد سازمان تان مشخص کند که فقط پروژه هايي را اجرا مي کند که بازدهي بيشتر از ۱۵ درصد داشته باشند. بعضي افراد IRR را با عنوان نرخ سود سربه سر مي شناسند.

معمولا IRR به صورت درصد بيان مي شود و اگر بيشتر از نرخ بازده در سرمايه گذاري هاي ديگر باشد، به اين معني است که ممکن است اين سرمايه گذاري ارزش انتخاب و شرکت در آن را داشته باشد.

اين روش در بين سرمايه گذاراني محبوب است که مي خواهند از تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی طريق سرمايه گذاري شان به نرخ درآمد مشخصي دست پيدا کنند. يک محاسبه ي سريع نشان مي دهد که يک سرمايه گذاري خاص، چه نرخ بازده اي را طي يک دوره ي زماني مشخص به ارمغان مي آورد.

در فرمول NPV يا همان خالص ارزش فعلي، IRR جايگزين r صورت مي شود و وقتي NPV=0 باشد، فرمول به صورت زير درمي آيد:

۰ = ∑ (Ct/ (1 + IRR)^t) – I

محاسبه ي ارزش IRR مي تواند خيلي پيچيده شود. اما شما مي توانيد يک صفحه ي گسترده (اکسل) ايجاد کنيد يا از يک حساب آنلاين و رايگان IRR استفاده کنيد تا IRR را به راحتي محاسبه کنيد.

مثالي از نرخ بازده داخلي و استفاده از اکسل

فرصتي به د ست آورده ايد که در ازاي سرمايه گذاري ۱۰۰ ميليون توماني، طي سه سال آتي، به ترتيب به شما ۴۲ ميليون تومان، ۴۳ ميليون تومان و ۴۵ ميليون تومان پرداخت خواهد شد. فرصت هاي ديگر نرخ بازده ۱۳ درصدي براي سرمايه گذاري مشابهي فراهم مي کنند. بنابراين آيا اين پروژه ارزش سرمايه گذاري دارد؟ يا بايد در يکي از فرصت هاي ديگر سرمايه گذاري کنيد؟

پاسخ با استفاده از اکسل:

ابتدا بايد داده هايتان را در يک ستون وارد کنيد (مثلا A1:A4) . فقط توجه داشته باشيد که ۱۰۰ ميليون تومان را بايد با علامت منفي بنويسيد. (چون هزينه ي سرمايه گذاري است)

سربرگ FORMULAS، سپس Financial و پس از آن IRR را انتخاب کنيد. در پنجره ي باز شده در قسمت values، آدرس سلول ها (يعني A1:A4) را وارد کنيد. مي توانيد Guess را خالي بگذاريد يا هر عددي را که خواستيد در آن بنويسيد (پر کردن اين قسمت کاملا اختياري است). روي ok کليک کنيد. جوابي که به دست مي آوريد ۱۴٫۱۸٪ است. يعني نرخ بازده اين سرمايه گذاري ۱۴٫۱۸٪ است که بزرگتر از ۱۳٪ است. پس اين پروژه ارزش سرمايه گذاري دارد.

IRRها مخصوصا وقتي در کنار NPVها استفاده مي شوند مفيد هستند. IRRها به شما کمک مي کنند نرخ بازده سرمايه گذاري را به دست آوريد. در حالي که NPVها به شما کمک مي کنند تا اندازه ي مطلق بازده را ارزيابي کنيد.

اين مقاله IRRها و NPVها را در سطح بسيار ساده اي تفاوت درآمد خالص و جریان نقدینگی توضيح مي دهد. به طور عملي، اين محاسبات مي توانند خيلي پيچيده باشند و سازمان شما احتمالا استانداردهايي دارد که براي ارزيابي درآمد پروژه به آنها نياز داريد. با کمک بخش مالي مطمئن شويد که هر ارزيابي پروژه که انجام مي دهيد، مطابق با اين قوانين است.

براي دسترسي به مطالب بيشتر در مورد اين موضوع، نگاهي به کتاب اصول مالي شرکتي نوشته ي ريچارد اي بريلي (Richard A. Brealey) و استوارت سي مايرس (Stewart C. Myers) بيندازيد. اين کتاب چارچوبي استاندارد براي ارزيابي پروژه ها از ديدگاه مالي است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.