استراتژی معاملۀ نیروی حرکت


آشنایی با انواع شیوه‌های تریدینگ در بازار رمزارز‌ها

در این مقاله قصد داریم شما رو با انواع تریدر‌ها و نحوۀ فعالیتشون در بازار رمزارزها آشنا کنیم. در‌واقع، روش‌های بسیاری برای ترید کردن وجود داره. به عبارت دیگه، تریدر‌ها هر‌کدوم روش خاصی برای انجام معاملاتشون دارن، اما به‌طور کلی می‌شه اون‌ها رو به ده دستۀ اصلی تقسیم کرد:

  • تریدر اسکالپر (Scalper)
  • تریدر روزانه (Day Trader)
  • تریدر نوسانی (Swing Trader)
  • تریدر موقعیت‌گیر یا بلند مدت (Position Trader)
  • مومنتوم تریدر (momentum trader)
  • آربیتراژ تریدر (Arbitrage Trader)
  • معامله‌گران شکست قیمتی (Breakout traders)
  • معامله‌گران اصلاحی (Retracement trader)
  • معامله‌گران روندی (Trend traders)
  • معامله‌گران طیفی (Range traders)

در ادامه راجع ‌به هر کدوم از این ده نوع توضیحات مفصلی دادیم و ویژگی‌های هر کدوم رو بررسی کردیم.

تریدر اسکالپر (Scalper)

به کسی که با استفاده از تکنیک اسکالپ (scalp) ترید می‌کنه، تریدر اسکالپر می‌گن. حالا تکنیک اسکالپ چیه؟

در تکنیک اسکالپ، تریدر با استفاده از تحلیل‌های تکنیکال، در زمانی مشخص وارد بازار می‌شه و پس از مدت کوتاهی (یک دقیقه تا چند ساعت) با سود کم از بازار خارج می‌شه. اسکالپر‌ها معمولاً حرکت‌های کوچیک بازار رو که در زمانی کوتاه رخ می‌ده هدف قرار می‌دن. اون‌ها معمولاً در طول روز چندین معامله با سرمایۀ بالا انجام می‌دن و از هر‌کدومشون سود کمی کسب می‌کنن.

نکته‌ای که باید در نظر بگیرید اینه که برای استفاده از تکنیک اسکالپ لازمه تسلط بالایی روی تحلیل تکنیکال بازار رمز‌ارز‌ها داشته باشید. همچنین، شما باید به‌خوبی با این بازار آشنا باشید و اخبار مربوط به اون رو دائماً دنبال کنید. پس با توجه به این موارد، اگه تازه قصد ورود به این بازار رو دارید، این تکنیک فعلاً برای شما مناسب نیست.

تریدر روزانه (Day Trader)

همون‌طور که از اسمش پیداست، تریدر روزانه کسیه که معاملاتش رو در بازه‌های زمانی کوتاه و در طول یه روز انجام می‌ده. در این تکنیک هم مثل تکنیک اسکالپ، از اون‌جایی که معاملات در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت انجام می‌شه، معمولاً هدف تریدر حرکت‌های کوچیک بازار و سود‌های کمه. باید توجه کنیم که معاملات روزانه معمولاً در بازار‌های فارکس و بورس رایجه و تریدر‌های روزانه هم معمولاً در ابتدای روزِ معاملاتی وارد بازار می‌شن و در پایان روز هم کل سرمایه‌شون رو از بازار خارج می‌کنن. با این‌همه، این تکنیک معامله در بازار رمز‌ارز‌ها هم رایجه.

در نهایت، باید بگیم که یه تریدر روزانه باید بتونه به‌خوبی با استفاده از تحلیل تکنیکال بازار رو بررسی کنه و با استفاده از این تکنیک، تعداد زیادی معامله با سود‌های کم انجام بده. این تکنیک برای افرادی که با استراتژی درست و دانش و تجربۀ کافی واردش می‌شن، می‌تونه بسیار سودآور باشه. از طرف دیگه، اگه شخصی تازه‌کار و نا‌آشنا به بازار‌های مالی، به‌ویژه بازار ارز‌های دیجیتال، بخواد از این تکنیک استفاده کنه، ممکنه متحمل ضرر‌های بزرگی بشه.

برای انجام معاملات روزانه چه مواردی لازمه؟

برای این ‌که بتونید از تکنیک معاملات روزانه استفاده کنید، علاوه بر قدرت تحلیل و داشتن استراتژی، موارد دیگه‌ای هم لازمه. در ادامه، موارد لازم برای ترید روزانه یا Day Trade رو برمی‌شمریم:

  • داشتن نقدینگی بالا برای تریدر روزانه لازمه.
  • بازار معاملاتی موردنظر باید نوسانات زیادی داشته باشه تا با تکنیک ترید روزانه بشه از نوساناتش کسب سود کرد.
  • از اون‌جایی که سود حاصل از هر‌یک از معاملات روزانه کمه، باید کارمزد تراکنش انجام معاملات در اون‌ها هم کم باشه. در غیر این‌صورت انجام معاملات کوتاه‌مدت توصیه نمی‌شه.
  • استفاده از معاملات مارجین (Margin) یا لِوِرِج (Leverage) هم در برخی موارد در این تکنیک می‌تونه به کسب سود بیش‌تر کمک کنه، اما دقت داشته باشید که استفادۀ نا‌درست از اون‌ها ممکنه باعث ضرر زیادی بشه. همچنین، باید بدونید که هیچ‌کدوم از تریدر‌های حرفه‌ای دائماً از مارجین و لورج استفاده نمی‌کنن، چون این دو در حکم شمشیر دو‌لبه‌ن و همیشه به کسب سود منجر نمی‌شن.
  • یکی دیگه از موارد مهم برای موفقیت تریدر‌های روزانه، دنبال کردن اخبار مربوط به بازار معاملاتی‌ایه که در اون فعالیت دارن. اون‌ها باید تمام اخبار و اطلاعات رو مورد بررسی قرار بدن و در عملکردشون اخبار رو هم مد‌نظر داشته باشن.

تریدر نوسانی (Swing Trader)

تریدر نوسانی همون‌طور که از اسمش هم پیداست، ‌دنبال کسب سود از نوسانات بازاره. برخی از سوئینگ تریدر‌ها ممکنه رمزارزهای پر‌نوسان رو انتخاب کنن. برخی دیگه هم به ‌دنبال ارز‌های‌ دیجیتالی هستن که حرکت قیمتی کم‌تری دارن، اما چیزی که در بین تمام تریدر‌های نوسانی مشترکه، اینه که اون‌ها در این استراتژی با استفاده از تحلیل‌ها و بررسی‌هاشون جایی وارد عمل می‌شن که پیش‌بینی می‌کنن روند افزایشی یا کاهشی قیمت یه رمزارز ادامه‌دار خواهد بود. در این حالت، با توجه به روند قیمت وارد پوزیشن خرید یا فروش می‌شن و از این روند سود خوبی کسب می‌کنن. در نهایت پس از کسب سود و رسیدن به هدف مورد نظرشون از بازار خارج می‌شن.

چند نکته راجع ‌به سوئینگ تریدر‌ها

در ادامه، چند نکتۀ مهم رو دربارۀ تریدر‌های نوسانی و نحوۀ فعالیتشون مرور می‌کنیم:

  • معمولاً معاملاتی که با تکنیک سوئینگ تریدینگ انجام می‌شن، بین چند روز تا چند ماه زمان می‌برن.
  • سوئینگ تریدر‌ها برای کنترل و کاهش ریسک معاملاتشون، با استفاده از اندیکاتور‌های تکنیکال و بررسی رفتار قیمت (Price Action)، حد سود و حد ضررشون رو مشخص می‌کنن.
  • به‌طور کلی، تریدر‌هایی که تکنیک سوئینگ تریدینگ رو برای انجام معاملاتشون به‌ کار می‌برن، از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنن. علت استفادۀ اون‌ها از تحلیل تکنیکال اینه که ماهیت معاملاتشون کوتاه‌مدته و برای انجام ترید‌های کوتاه‌مدت تحلیل تکنیکال کاربردی‌تره. البته باید اشاره کنیم که تحلیل فاندامنتال هم می‌تونه دقت معاملات رو افزایش و ریسکش رو کاهش بده.
  • تریدرهای نوسانی همچنین برای پیدا کردن فرصت‌های مناسب برای معامله، مدتی رو به بررسی چارت‌های روزانه می‌پردازن و از همین طریق هم می‌تونن نقطۀ ورود و خروج و همچنین حد سود و حد ضررشون در انجام معامله رو مشخص کنن.

تریدر موقعیت‌گیر یا بلندمدت (Position Trader)

پوزیشن تریدینگ یکی از پر‌طرفدار‌ترین، ساده‌ترین و کم‌ریسک‌ترین استراتژی‌ها برای انجام معاملات در بازار رمزارزه. در این نوع از معاملات، تریدر‌ها بر اساس تحلیل‌های تکنیکال و فاندامنتال، یک یا چند ارز رو برای خرید انتخاب می‌کنن و اون رو برای مدتی طولانی (معمولاً چندین ماه) نگهداری می‌کنن. در این استراتژی، تریدر‌ها دارایی‌شون رو نگهداری می‌کنن تا در آینده بتونن اون رو با قیمت بیشتری بفروشن و از این طریق، از معاملاتشون سود کسب کنن.

پوزیشن تریدینگ می‌تونه برای افراد مبتدی گزینۀ خوبی باشه. این استراتژی با‌ توجه به این که چشم‌اندازی طولانی‌مدت داره، به تریدر‌ها اجازۀ بررسی و تصمیم‌گیری درست می‌ده.

نکته‌ای که دربارۀ پوزیشن تریدینگ باید بهش اشاره کنیم اینه که با وجود اینکه در این روش تریدر‌ها دارایی‌شون رو برای طولانی‌مدت نگه می‌دارن، نمی‌شه این روش رو معادل سرمایه‌گذاری یا هولد کردن دونست. در‌واقع، این تکنیک تریدینگ رو می‌شه طولانی‌ترین نوع ترید دونست.

معمولاً تریدر‌های بلندمدت از طریق بررسی و مشاهدۀ میانگین متحرک، سطوح حمایت و مقاومت در روند نمودار، بهترین نقاط رو برای ورود پیدا می‌کنن.

مومنتوم تریدر (momentum trader)

برای آشنایی با نحوۀ فعالیت مومنتوم تریدر‌ها، لازمه اول با مفهوم مومنتوم آشنا بشید. مفهوم مومنتوم (momentum) از قانون اول نیوتون گرفته شده: جسم در ‌حال حرکت تمایل داره به حرکتش ادامه بده، مگه اینکه یه نیروی خارجی به اون جسم وارد شه.

در بازار ارز‌های دیجیتال، در ‌صورتی که نمودار یه رمزارز صعودی باشه یا به عبارت دیگه، قیمتش در ‌حال افزایش باشه، خریداران بیش‌تری نسبت به خرید اون رمزارز اقدام می‌کنن. در ادامه با افزایش تقاضا برای یه ارز، ارزش اون ارز هم بالا می‌ره. پس می‌شه نتیجه گرفت که صعودی بودن نمودار باعث افزایش تقاضا می‌شه و افزایش تقاضا هم باعث افزایش قیمت می‌شه. لازم به ذکره که بر‌عکس این اتفاق هم دقیقا به همین شکل رخ می‌ده.

پس می‌شه گفت قانون مومنتوم در بازار‌های مالی هم صادقه. یعنی اگه نمودار یه رمزارز صعودی یا نزولی باشه، به حرکت صعودی یا نزولی‌ش ادامه می‌ده، تا زمانی که عاملی خارجی مانع این حرکت بشه.

مومنتوم تریدر‌ها هم با استفاده از اندیکاتور‌های تکنیکی، بهترین فرصت‌های معاملات مومنتوم رو شناسایی می‌کنن و با استفاده از این استراتژی معاملات سود‌آوری انجام می‌دن.

آربیتراژ تریدر (Arbitrage Trader)

به نوعی از معاملات که در اون معامله‌گران از اختلاف قیمت یه نوع دارایی در دو بازار مختلف کسب سود می‌کنن، آربیتراژ (Arbitrage) می‌گن. بذارید با یه مثال ساده این مفهوم رو توضیح بدیم. تصور کنید قیمت خرید یه کیلو سیب در شهر‌های شمال کشور، 3000 تومن و قیمت خرید یه کیلو سیب با همون کیفیت در شهر تهران 10000 تومنه. اگه کسی به شمال کشور بره و به مقدار عمده سیب رو کیلویی 3000 تومن بخره و اون رو در تهران 10000 تومن بفروشه، با احتساب هزینۀ حمل بار و رفت‌ و ‌آمد، از هر کیلو سیب چند هزار تومن سود می‌کنه. به چنین معامله‌ای در علم اقتصاد معاملۀ آربیتراژ گفته می‌شه.

معاملات آربیتراژ در بازار رمز‌ارز‌ها چطوری انجام می‌شن؟

امروزه بیش از 200 صرافی رمزارز مشغول فعالیت و خدمات‌رسانی‌ان. با توجه به اینکه در بازار رمز‌ارزها نوسانات بسیار زیادی در لحظه رخ می‌ده، امکان اختلاف قیمت در صرافی‌های مختلف در بازه‌های زمانی بسیار کوتاه وجود داره. آربیتراژ تریدر‌ها هم از این فرصت‌ها برای کسب درآمد استفاده می‌کنن. اون‌ها قیمت رمز‌ارز‌ها رو لحظه‌ به‌ لحظه در صرافی‌های مختلف بررسی می‌کنن و با انجام معاملات آربیتراژ سود خوبی از ترید‌هاشون به دست می‌آرن.

معامله‌گران شکست مقاومتی (Breakout traders)

برای آشنایی با نحوۀ فعالیت معامله‌گران شکست مقاومتی ابتدا باید با مفهوم شکست مقاومتی در بازار ارز‌های دیجیتال آشنا بشید. در‌واقع زمانی که قیمت یه رمزارز از سطح مقاومتش عبور کنه، شکست مقاومتی یا شکست قیمتی رخ داده. نکتۀ دیگه‌ای که باید بدونید اینه که معمولاً پس از اون که شکست مقاومتی برای قیمت یه رمزارز رخ می‌ده، حجم معاملاتش بالا می‌ره و نوساناتش هم افزایش پیدا می‌کنه.

شکست مقاومتی کی رخ می‌ده؟

مقاومت قیمت در بازار‌های مالی معمولاً با افزایش تقاضا شکسته می‌شه. زمانی که قیمت یه رمزارز در یه محدودۀ خاص در حال نوسان باشه و همچنین در حال نزدیک شدن به حداکثر قیمت محدوده باشه، احتمال اینکه شکست قیمتی رخ بده زیاده.

همچنین باید اشاره کنیم که الگو‌هایی مثل سر و شانه، مثلث‌ها و پرچم در نمودار یه رمزارز می‌تونن سطوح قیمتی و احتمال شکست اون‌ها رو نشون بدن.

معاملات شکست مقاومتی چطوری انجام می‌شن؟

به‌طور کلی تریدر‌های شکست مقاومتی با استفاده از تحلیل‌های مختلف و بررسی بازار، سطوح قیمتی رو شناسایی می‌کنن. اون‌ها حجم معاملات و قیمت ارز رو در این سطوح دنبال می‌کنن و زمانی که محدودۀ قیمت به سطح مقاومتی نزدیک شده باشه و حجم معاملات هم بالا باشه، موقعیت خرید برای این نوع از تریدر‌ها ایجاد می‌شه.

البته برخی از تریدر‌های با‌ تجربۀ شکست مقاومتی، کمی متفاوت عمل می‌کنن. همون‌طور که گفتیم، معمولاً پس از این که شکست مقاومتی رخ می‌ده، رشد قیمت چشم‌گیری اتفاق می‌افته. در این شرایط، برای به تعادل رسیدن عرضه و تقاضا اصلاح قیمت کوتاه‌مدتی رخ می‌ده که در اون بازه تریدر‌های با‌تجربه‌تری که از استراتژی شکست مقاومتی استفاده می‌کنن معمولاً وارد پوزیشن خرید می‌شن.

معامله‌گران اصلاحی (Retracement trader)

معامله‌گران اصلاحی معمولاً از یکی از ابزار‌های فیبوناچی برای تحلیل بازار استفاده می‌کنن. ابزار‌های فیبوناچی سه حالت مختلف دارن که یکی از اون‌ها فیبوناچی اصلاحیه. اما کاربرد این ابزار چیه؟ و تریدر‌های اصلاحی چطور ازش برای تحلیل بازار و انجام معاملاتشون استفاده می‌کنن؟

در‌واقع، ابزار فیبوناچی اصلاحی زمانی کاربرد داره که نمودار یه رمزارز روند خاصی رو طی کرده باشه، و پس از روند صعودی یا نزولی‌ش نیازمند اصلاح قیمت باشه و سپس مجدداً به حرکتش ادامه بده. در چنین شرایطی، می‌شه با استفاده از ابزار فیبوناچی سطوحی رو شناسایی کرد که در اون‌ها امکان بازگشت روند حرکت پس از اصلاح قیمت وجود داشته باشه.

تریدر‌های اصلاحی هم با استفاده از این ابزار روند بازار رو تحلیل می‌کنن و بر اساس نتایج تحلیل در سطوح مناسب وارد پوزیشن خرید یا فروش می‌شن.

معامله‌گران روندی (Trend traders)

یکی از بهترین و محبوب‌ترین روش‌های ترید کردن در بازار‌های مالی، انجام معاملات روندیه. قبل از این که به نحوۀ انجام معاملات روندی بپردازیم، بد نیست ابتدا با مفهوم روند در بازار‌های مالی، مخصوصاً بازار رمزارزها آشنا شیم. برای کسانی که از این استراتژی پیروی می‌کنن یه اصل وجود داره، و اون ‌هم اینه که در همۀ بازار‌های مالی همواره یه روند خاص وجود داره. روند‌های بازار هم به سه دسته تقسیم می‌شن:

  • روند صعودی: به حالتی که در اون برآیند نمودار یه دارایی صعودیه، روند صعودی می‌گن. در چنین شرایطی تقاضا برای خرید اون دارایی زیاده. به بیان دیگه می‌شه گفت که تقاضای اون دارایی بر عرضه‌ش غالب شده.
  • روند نزولی:‌ تعریف روند نزولی هم کاملاً برعکس روند صعودیه. در این حالت عرضه یا فروش یه دارایی بالاست و اگه برآیند نمودارش رو درنظر بگیریم، روندش نزولیه. در چنین مواقعی اصطلاحاً گفته می‌شه که کنترل بازار در دست فروشنده‌های اون داراییه.
  • روند خنثی: روند خنثی حالتی از بازاره که در اون قیمت تغییر زیادی نداره و نمودارش هم در یه محدودۀ خاص نوسان می‌کنه. به روند خنثی در بازار‌های مالی روند افقی یا روند ساید هم گفته می‌شه.

نحوۀ انجام معاملات روندی

تریدر‌هایی که از استراتژی روندی برای انجام معاملات‌شون استفاده می‌کنن، ابزار‌های تحلیلی مختلفی رو برای تشخیص روند بازار به‌ کار می‌گیرن. اون‌ها پس از تشخیص روند بازار، باهاش همراه می‌شن و استراتژی اصلی‌شون خرید در محدودۀ حمایت و فروش در محدودۀ مقاومته.

تریدر‌های روندی توجهی به نحوۀ طی شدن مسیر و نوسانات بازار ندارن. همون‌طور که گفتیم، اون‌ها با روند بازار همراه می‌شن و خرید و فروش‌هاشون رو زمانی انجام می‌دن که قیمت به محدودۀ موردنظرشون رسیده باشه.

نکته‌ای که دربارۀ معاملات روندی وجود داره اینه که در اون‌ها هیچ محدودیت زمانی‌ای وجود نداره. به بیان دیگه، از این استراتژی می‌شه در معاملات کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت، استفاده کرد.

همچنین باید اشاره کنیم که این نوع معاملات،برای افرادی که صبر زیادی در بازار دارن یا امکان و زمان حضور همیشگی در بازار و و بررسی همه‌جانبۀ اون رو ندارن بسیار مناسبه.

معامله‌گران طیف نوسان (Range traders)

معاملات محدودۀ نوسان یکی دیگه از انواع معاملات در بازار‌های مالی، به‌ویژه بازار رمزارز‌هاست. رنج تریدر‌ها از این استراتژی در زمانی که بازار روند خاصی نداره، استفاده می‌کنن و از این طریق، از انجام معاملات خود سود کسب می‌کنن. محدوده نوسان، زمانی رخ می‌ده که قیمت یه رمزارز، در یه محدوده زمانی مشخص، بین دو سطح، حرکت کنه. در ادامه دربارۀ نحوه تشخیص محدوده نوسان و عملکرد رنج تریدر‌ها در این شرایط، بیش‌تر توضیح داده‌ایم.

نحوۀ انجام معاملات محدودۀ نوسان

تریدر‌هایی که از استراتژی محدودۀ نوسان استفاده می‌کنن، اول باید بتونن با استفاده از تحلیل‌ها و ابزار‌ها، محدودۀ نوسان رو مشخص کنن. معمولاً زمانی که قیمت یه رمزارز دو‌ بار در سطح حمایت قیمت شکسته بشه و افزایش پیدا کنه و همچنین دو بار از سطح مقاومت قیمت شکسته شه و کاهش پیدا کنه، محدودۀ نوسان ایجاد می‌شه. رنج تریدر‌ها پس از شناسایی محدودۀ نوسان، در نقطۀ حمایت وارد پوزیشن خرید می‌شن و در نقطۀ مقاومت وارد پوزیشن فروش.

نکته‌ای که دربارۀ معاملات محدودۀ نوسان وجود داره اینه که تنها زمانی انجام معاملات در این شرایط منطقی و سود‌آوره که عرض محدودۀ نوسان زیاد باشه. مشخصه که هر‌قدر عرض این محدوده بیش‌تر باشه، سود بیش‌تری هم به‌ همراه داره.

کاهش 30درصدی انتشار گازهای کربنی تا سال 2030

پنجره ایرانیان: سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا (EPA) به‌منظور کاهش 30 درصدی تصاعد گازهای کربنی تا سال 2030، طرحی را با نام "نیروی پاکیزه"در این کشور اجرایی خواهد کرد.

  • یکشنبه 1 تیر 1393 ساعت 10:58

به گزارش دفتر روابط ‌عمومی سازمان بهره‌‌وری انرژی ایران (سابا):این طرح که درخصوص کاهش صدور گازهای گلخانه‌ای از نیروگاه‌هایی با سوخت زغال سنگ می‌باشد، شامل 645 صفحه مقررات برای کاهش روند گرمایش زمین و ترغیب کشورهایی مثل چین و هند به اعمال مقرراتی مشابه است. در این طرح 600 نیروگاه برق با سوخت زغال سنگ تحت پوشش قرار خواهند گرفت زیرا این نیروگاه‌ها علاوه‌بر این‌که بزرگ‌ترین منبع تولید آلودگی کربنی در آمریکا می‌باشند باعث انتقال یک سوم از کل گازهای گلخانه‌ای تولید شده در این کشور به جو زمین می‌شوند.

استراتژی آمریکا در این طرح می‌تواند شامل افزایش تولید نیروی برق با استفاده ازانرژی‌های تجدیدپذیر و روی آوردن به گاز طبیعی یا حرکت به‌سوی طرح معاملۀ تصاعد موسوم به "سقف و تجارت" استراتژی معاملۀ نیروی حرکت باشد. براساس این طرح شرکت‌هایی که کم‌تر از حد مجاز آلودگی تولید کنند، اعتباری کسب نموده که می‌توانند آن‌را به شرکت‌هایی که بیش از حد مجاز آلودگی تولید می‌کنند، بفروشند.

این گزارش می‌افزاید: هدف این طرح که شامل مقررات تازه‌ای است، کاهش 30 درصدی گازهای کربنی در آمریکا نسبت به میزان موجود در سال 2005 است، ضمناً از تأثیرات جانبی این طرح می‌توان به کاهش 25 درصدی ذرات آلاینده، دی‌اکسیدسولفور و اکسید نیتروژن نیز اشاره نمود.

مجموعه کامل تحقیقات بازاریابی و استراتژی فروش درشرکت هوندا

دربازارکنونی ودرعصردیجیتال؛مدیران کسب وکارها باید به این نکته کلیدی توجه داشته باشند که بقا و ماندگاری کسب وکارها به شمّ مدیریتی آن ها وابسته است که بتوانند با استفاده از شمّ مدیریتی و شناخت بازارهدف خویش موجبات کسب سود پایدار و ماندگاری کسب و کارخویش را رقم بزنند.یکی از این روش ها استراتژی محصولات متنوع مطابق با نیاز مشتریان هدف می باشد.«در این حالت، کسب‌وکارهای کوچک با استفاده از محصولات مشابه یا بازارهای نزدیک به حوزه اصلی کار خود، از استراتژی متنوع‌سازی متمرکز استفاده می‌کنند. زمانیکه محصولات به خوبی در بازار عرضه شوند و مورد توجه مشتری قرار بگیرند، این استراتژی نسبت به حالت قبلی، بازدهی بالاتری را در پی خواهد داشت. نمونه موفق استفاده از این استراتژی، شرکت هوندا موتور است. این شرکت علاوه بر اینکه در زمینه اتومبیل و ماشین‌های سنگین فعالیت داشت،به حوزه جدیدی در زمینه موتورسیکلت نیز وارد شد. از طریق رقابت در این حوزه، هوندا توانایی ساخت موتور را بدست آورد. این شرکت با این اقدام به مزیت رقابتی قابل توجهی در مقایسه با دیگر رقبای خود دست پیدا کرد.»

شناخت بازار هدف ومدیریت ذائقه مشتریان آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است.و این امر بدون زندگی با مردم و پی بردن به علایق آن ها به این آسانی که فکر می کنیم ؛نیست. نمونه موردی در شناخت و مدیریت ذائقه مشتریان،شرکت هوندا موتور و حضورآن در بازارآمریکاست که به دلیل عدم شناخت دقیق و عدم ایجاد ذائقه مناسب درمشتریان هدف تا مرز شکست هم پیش می رود.«موفقیت هوندا در بازار آمریکا، شاید یک اتفاق بود. هوندا در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی به سختی کوشید تا به بازار آمریکا رخنه کند. در آن زمان، موتورسیکلت‌های کوچک موسوم به سوپرکاب ۵۰ سی‌سی این شرکت در ژاپن به فروش می‌رفت. اما آنها تصمیم گرفتند با ساخت موتورسیکلت‌هایی بزرگ‌تر برای آمریکا به رقابت با شرکت هارلی دیویدسون بپردازند. این استراتژی با شکست مواجه شد و فقط اعضای تیم سه نفره هوندا در آمریکا، موتورسیکلت‌های کوچک خود را همراه داشتند و در روزهای تعطیل از آن در مسیرهای خاکی و تپه‌ای استفاده می‌کردند. دیدن کارکرد عملی این موتورسیکلت‌های ۵۰ سی‌سی به قدری برای شهروندان آمریکا و عاشقان طبیعت جالب بود که هوندا تصمیم گرفت استراتژی خود را به فروش آنها تغییر دهد، موتورسیکلت‌هایی که بسیار سبک، ساده و ارزان‌قیمت بودند و کارکردی متفاوت داشتند.»

هوندا به این شکل، اشتباه خود را اصلاح کرد و استراتژی مناسب را در پیش گرفت. اما اگر از همان ابتدا به یک قانون ساده توجه کرده بود، می‌توانست از ماه‌ها تکاپو و فروش تقریبا صفر، اجتناب کند:

مهم‌ترین عامل رشد یک کسب‌و‌کار یا استارت‌آپ به‌کارگیری استراتژی‌های اصولی است. شاید در نگاه اول درک این موضوع که شرکت‌های بزرگ در گذشته بسیار کوچک بود‌ه‌اند و با سرمایه‌های اندک این راه را آغاز کرده‌اند، دشوار به نظر برسد اما باید دانست کسب‌وکارهایی که به چنین جایگاه‌هایی رسیده‌اند، با انتخاب استراتژی‌های درست و معقول، رشد مناسبی در طول چندین سال را تجربه کرده‌اند. کسب‌وکارهای کوچک با توجه به عوامل متعدد و موقعیت‌های گوناگون، گزینه‌های زیادی برای انتخاب‌ کردن دارند تا بتوانند سهم بازار بیشتری بدست آورند.

یکی از مسائل بازار خودرو در برهه کنونی استراتژی بازاریابی بارویکرد کارآفرینی اجتماعی است.دزر این رابطه؛«در حالى که سازندگان اتومبیل در دیترویت براى انطباق با مقررات جدید ، دست و پا مى زدند ، مهندسان هوندا از قبل ، فکر بزرگ دیگرى کرده بودند : مدل سیویک سى . وى . سى . سى ١٩٧۵. این مدل با موتور جدید کم مصرف ، نه تنها با ملاک هاى هواى پاک اى . پى . اى تطبیق مى کرد ، بلکه با هر نوع سوخت نیز سازگار بود. با مصرف یک گالن در ۴٢ مایل ، سیویک ، به عنوان کم مصرف ترین و ارزان ترین اتومبیل در آمریکا شناخته شد. مبارزات تبلیغاتى براى سیویک این اتومبیل را به عنوان بهترین اتومبیل در حمل و نقل اقتصادى ، موقعیت گذارى کرد.»

آنچه که خودرو سازی هوندا را درمقایسه با رقبا متمایز می سازد،روش بازاریابی هونداست.که به روش ساده سازی مشهور است.«در این اثنا، خرید اتومبیل ، پیچیده تر شده بود. تعداد کارخانه هاى سازنده و مدل هاى اتومبیل افزایش یافته بود. اداره ى مالى کارخانه ها مشکل تر شده بود و دیترویت تجهیزات اضافى اختیارى متعددى را عرضه مى کرد. برخلاف ، این سردرگمى ، روش بازاریابى هوندا ، روشن و ساده بود. هوندا اتومبیل هایى مى ساخت با کیفیت ، با رانندگى و پارک آسان ، قابل درک و خرید راحت. این پیام در شعار هوندا خلاصه شده بود که در آگهى هاى چاپى ، بروشورها ، تلویزیون و حتى کیسه هاى خرید از فروشگاه ها آمده بود : ” ما کار را ساده مى کنیم “. این روش هوندا بود و عمل کرد.»

درکسی وکارهای امروزی ؛به ویژه شرکت های خودرورسازی ،توجه به خلا بازاراز الزامات بازاریابی استراتژیک است که درشرکت هوندا به این مهم توجه ویژه ای شده استراتژی معاملۀ نیروی حرکت است.«هوندا باید به خلأ بازار توجه می‌کرد و برای پر کردن آن می‌کوشید. تنها اگر یک سوال ساده از خود پرسیده بود، می‌توانست از اتلاف منابع مالی و انرژی بسیاری جلوگیری کند: «آیا هم‌اکنون یک رقیب کاردان، جایگاهی را که ما می‌خواهیم، اشغال کرده است؟» اگر جواب این سوال، «بله» باشد، پرچم خطر برای شما در اهتزاز است.»

تنها در صورتی می‌توانید به جای ساده‌سازی قیمتی از استراتژی ساده‌سازی محصول استفاده کنید که یا رقیبی در آن جایگاه وجود استراتژی معاملۀ نیروی حرکت نداشته باشد، یا شما بتوانید محصولی به شدت بهتر تولید کنید که «لذت استفاده» فراوانی برای مشتریان به همراه داشته باشد.

هر صنعتی باید بتواند از پس چالش های پیش روی خود برآید اما، در بسیاری از صنایع کارخانه هایی هستند که مسیر موفقیت را آسان تر از سایر رقیبان خود می پیمایند؛ شاید یکی از دلایل موفقیت این گونه کارخانه ها داشتن استراتژی و برنامه ی بازاریابی مناسب است.

شرکت هوندا موتور، یک شرکت خوب و معروف در استراتژی معاملۀ نیروی حرکت بازار اتومبیل می باشد. این شرکت سال های زیادی است که در بازار اتومبیل فعالیت می کند. و اقلام متنوعی همچون انواع موتور سیکلت، کجاوه ( کشنده های کوچک برای موتور) و موتور های هاچ بک را تولید می نماید.

بخش مهم دیگر در برنامه بازاریابی هوندا توجه به کیفیت و تنوع است. شرکت هوندا به کیفیت و تنوع محصول هایی که به بازار فرستاده می شود توجه می کند. محصول های شرکت هوندا، ضمن برخورداری از استاندارد های جهانی، به استقامت موتور و پایین بودن میزان آلاینده های سوخت و در کل به حفاظت محیط زیست توجه ویژه دارد، و این مهمترین دلیل سهم فروش خوب در بازار جهانی می باشد.

شرکت هوندا با بهره گیری از کارکنان فنی و حرفه ای و ماهر که همگی دوره های آموزشی لازم را گذرانده اند، بالا بودن کیفیت محصول ها و لوازم یدکی خود را تضمین می نماید. شرکت هوندا با منابع انسانی حرفه ایی خود توانسته است برنامه ی بازاریابی خود را به گونه ایی تدوین نماید که علاوه بر کیفیت، محصول های متنوعی را تولید کند که مورد توجه بخش عظیمی از بازار باشد. به جرات می توان موفقیت شرکت هوندا در امر بازاریابی را به نیروی انسانی این شرکت مرتبط کرد زیرا، بدون وجود نیروی انسانی تخصصی، پیشرفت شرکت هوندا در فعالیت های بازاریابی خود قطعا امکان پذیر نبود.

یکی از رموز موفقیت استراتژیک شرکت ها،عنصر تمایز در تولید محصولات و ارائه محصولات منحصر به فردی است که دارای مزیت رقابتی دربازار باشند.در این راستا،هوندا با طراحی متمایز خودروی جدید توانست محصول ویژه ای را پس از تحقیقات بازاریابی به بازار آمریکا ارائه نماید . در این راستا؛«با اطلاعاتی که از روحیات و سبک زندگی جوانان تابستان بی‌پایان به دست آمد، مهندسان هوندا دست به کار شدند. آنها باید خودروی منحصربه‌فردی طراحی می‌کردند که محبوب این جوانان باشند. با این حال، بعضی از نیازها متناقض به نظر می‌رسید. به‌عنوان مثال، آنها ضمن آنکه صبح نیاز به فضای حمل برای دوچرخه‌های کوهستانیا تخته‌های موج‌سواری خود داشتند، غروب‌ها به دنبال خودرویی بودند که بتوانند با ۵-۴ دوست خود راهی میهمانی شوند. این دو خواسته به ظاهر متناقض با طراحی صندلی‌های عقب تاشو تامین شدند. براساس نیاز آنها صندلی‌ها به سرعت باز یا بسته می‌شدند.

تیم طراحی به کثیف شدن سریع خودرو هم توجه کردند. گاهی تخته‌های موج‌سواری پر از شن به خودرو آورده می‌شد و گاهی هم دوچرخه‌های کوهستان غرق در گل. پس از ستون‌های خودرو کاسته شد، درهای کناری عریض‌تر در نظر گرفته شدند، تخته بزرگی در عقب خودرو طراحی شد، امکان تخلیه سریع آب شست‌وشو فراهم گشت و تمام طراحی داخلی خودرو ضدآب بود تا به راحتی بتوان شیلنگ آب را به روی آنها گرفت. هیچ خودروی دیگری در بازار به این جزئیات توجه نکرده بود.اما جوانان مورد مطالعه هوندا، در خودروی خود غذا می‌خوردند، زندگی می‌کردند و به بازیمی‌پرداختند. پس یک نگهدارنده مرکزی بزرگ برای نگه داشتن لیوان‌های نوشابهو سیب‌زمینی سرخ‌کرده آنها در نظر گرفته شد و صدای سیستم صوتی هم ۸۸ برابر بلندتر از هوندا سیویک طراحی شد.

در نهایت، طی گفت‌وگوهای تکمیلی انجام‌شده با مشتریان هدف جدید، مشخص شد که آنها از تجهیزات و امکانات به ظاهر مهم اما بیهوده، نفرت داشتند به همین دلیل تلاش شد تا طراحی‌ها بسیار دقیق و شیک باشند و هر گزینه طراحی شده‌ای، کارآیی خاص خود را داشته باشد.همزمان با پیشرفت پروژه طراحی، از گروه‌های مختلفی از جوانان دعوت می‌شد تا به بحث درباره خودروی جدید بپردازند و به این صورت، طرح مدنظر چند بار اصلاح و بهبود پیدا کرد. در نهایت، خودروی شاسی‌بلندی آماده ساخت شده بود که ویژگی‌های مختلف آن براساس نیازها و خواسته‌های نسل جوان بود.در سال ۲۰۰۳ که مدل المنت هوندا آماده عرضه به بازار شد، واحد بازاریابی تحلیل‌های کمی خود را به روز کرد. با توجه به بازار بسیار ویژه این محصول و رقابتسایر خودروسازان، برآورد شد که فروش نسبتا متوسطی در انتظار المنت باشد و در هر سال، ۵۰ هزار دستگاه از آن در آمریکا به فروش برسد.»

موضوع مهم دیگر این که ،همچنانکه برای محصول دوره عمری در نظر گرفته شده ،برای تحقیقات بازاریابی هم این امر متصوّر می باشد.و درشرکت هوندا نیز شاهد این موضوع هستیم که در تحقیقات بازاریابی با رویکرد نیاز جوانان ؛علیرغم این فروش این محصول در سال های اول با رشد قابل توجه حتی فراتر از ۵۰۰۰۰دستگاه می باشدو ۶۷۰۰۰دستگاه به فروش می رسد . درادامه روند به دلیل محدود بودن بازارهدف ؛ ومهم تر جابجایی جمعیت مشتریان از جوانان به سمت افراد میان سال و مهم تر این که عدم ادامه دار بودن تحقیقات بازاریابی که نقش فانوس دریایی را برای کسب و کارها بازی می کند،این موضوع با کاهش فروش شدید و متوقف شدن خط تولید منجر می شود.

در این نوشتار با بررسی بازارو فروش شرکت هوندا ؛برآنیم تا با ارائه مدل کسب وکار شرکت های بزرگی چون هونداکه هشتمین خودروساز بزرگ جهانی است؛به هم وطنان عزیزمان این نکته را یادآور شویم که موفقیت درکسب و کاربه کشورو یا محیط خاصی وابسته نیست،بلکه به عناصرتاثیرگذاری وابسته است که موجب پایداری کسب وکار می شوند. و عدم رعایت آن عناصر،می تواندکسب و کارها را به ورطه انحلال و ورشکستگی بکشاند؛خواه این کسب وکاردر ایران باشد؛خواه نوکیا و جنرال موتورز آمریکا با آن پیشینه بالای ۱۰۰سال؛

بازار کسب و کار باکسی شوخی ندارد.

امید که مطالب این نوشتار مورد توجه و استفاده ارزشمند سروران عزیز قرار گیرد.

استراتژی معاملۀ نیروی حرکت

پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در این صفحه می‌باشند، می‌توانند از طریق ایمیل زیر با ما در تماس شوند:

تاریخ نشر: 05-02-2019

نویسنده: دکتر داوود مرادیان

افغانستان شاهد رو به رشد تلاش‌های ملی، منطقه‌یی و جهانی برای دستیابی به یک راه‌حل مسالمت آمیز برای پایان مناقشه است. ایالات متحدۀ مستأصل با یک رئیس جمهور غیرقابل پیش‌بینی و یک گفت‌وگوکنندۀ بلندپرواز در تلاش رهایی از جنگ است. این استیصال با ترس رو به رشد در داخل افغانستان همراه شده است. ترس از این‌که طالبان حکومت را سرنگون خواهند کرد، همانگونه که در سال 1994 چنین کردند. ترس از این‌که حکومت، طبقۀ سیاسی و حاکمیت مبتنی بر دموکراسی در یک معاملۀ شتابزده میان آمریکای مستأصل و پاکستان خودسر، تسلیم دشمن شود. ناامیدی، ترس و غرور ممکن است به توافق صلح بیانجامد؛ اما چنین توافق صلحی ممکن است صلح فراگیر و پایدار به دنبال نداشته باشد.

پرسش‌های کلیدی

صحبت در مورد محرکان اصلی مناقشه از اصول اصلی هر صلح پایدار است. عوامل مناقشۀ افغانستان مسایل مذهبی، قومی و دخالت‌های خارجی‌ست. مناقشه در افغانستان بر سر هویت، مشروعیت و حق حاکمیت دولت و جامعۀ افغانستان است و این‌که: آیا حکومت باید یک نهاد زیر سلطۀ پشتون‌ها باشد یا یک حکومت کثرت‌گرا؟ آیا حکومت اسلامگرا از نوع امارت اسلامی باشد یا یک جمهوری مبتنی بر قانون اساسی؟ آیا حکومت باید یک حکومت دست‌نشاندۀ پاکستان باشد یا یک حکومتی با حاکمیت مستقل؟ آیا حکومت باید از نوع پارلمانی باشد یا حکومت نوع سرمایه‌داری؟

از شروع این مناقشه در سال 1979 تلاش‌های زیادی پیرامون صلح و توافقات صلح انجام شده است. حکومت نجیب‌الله فقید، حکومت مجاهدین به رهبری برهان‌الدین ربانی، حکومت حامد کرزی که با کمک غربی‌ها روی کار آمد و حکومت اشرف غنی، همه و همه به دنبال یک توافق سیاسی مبتنی بر تقسیم قدرت در یک حکومت دموکراتیک بوده‌اند؛ اما تا کنون راه به جایی نبرده‌اند.

طالبان از زمان ایجاد در سال 1994 بر آرزوی دیرینۀ‌شان که همانا پیروزی کامل و ایجاد « یک حکومت خالص اسلامی» است، پافشاری می‌کنند. طالبان یک گروه شورشی ملی‌گرا نیست که علیه اشغال‌گری مبارزه می‌کند، بلکه یک جنبش مذهبی است که در راستای منافع راهبردی پاکستان فعالیت می‌کند و حضور نظامی بین‌المللی مانع رسیدن طالبان به هدف‌شان است.

پرسش‌های کلیدی این‌ها اند: الف) آیا هدف طالبان که همانا ایجاد «حکومت خالص اسلامی است» با اصول کثرت‌گرایی، تقسیم قدرت و انتخابات سازگار است؟ ب) آیا پاکستان می‌تواند یک حکومت با حاکمیت مستقل در افغانستان را بپذیرد؟ ج) آیا توافق بالقوۀ صلح بر دستاوردهای شکننده در زمینۀ ایجاد دولت، دموکراسی‌سازی، کثرت‌گرایی و ارتباط ساخته خواهد شد؟ د) و آیا یک ضمانت و راهکار مؤثر برای اطمینان‌دهی در مورد توافق یک صلح پایدار وجود خواهد داشت؟

نقش آمریکا

آمریکا در ماه مارچ سال 1997 حمایت مخفیانه از مجاهدین را با همراهی پاکستان و از طریق عملیات دورانی شروع کرد که از آن زمان تاکنون بخشی از مناقشۀ افغانستان بوده است. با این حال سیاست آمریکا در مورد افغانستان همواره غریزی بوده است تا سیاستی از روی اندیشه و مشورت. تلاش‌های کنونی صلح آمریکا نیز از غرایز خودخواهانه و روحیۀ در حال تغییر آنان سرچشمه می‌گیرد تا واقعیت‌های میدان جنگ، به ویژه در مورد نقش مردم و حکومت افغانستان. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در زمینۀ مشارکت مبتنی بر شرایط و تطبیق با انگیزه‌های داخلی آمریکا و یا جاذبه‌های جغرافیایی جدید، راه اسلاف‌اش را در پیش گرفته است.

در حال حاضر ساختار سیاسی و وضعیت نظامی برای یک صلح پایدار مناسب نیست. طالبان برعکس نظامیان افغانستان و نیروهای خارجی از لحاظ سیاسی و نظامی خسته و ناامید نیستند. رهبران طالبان و حامیان پاکستانی‌شان استقامت، منابع و دلایل زیادی برای خود دارند که آن‌ها را به پیروزی کامل امیدوار کرده است. اعتماد به نفس آن‌ها با حرافی‌های حکومت ترامپ در مورد برخورد با حکومت پاکستان، تقویت شده است.

انتخابات ریاست جمهوری افغانستان که در آن 17 تن با پس‌زمینه‌های سیاسی متفاوت خود را نامزد کرده‌اند قرار است در ماه جولای برگزار شود. گفت‌وگوهای پرشتاب میان آمریکا و طالبان یک روند موازی رقابت را با انتخابات ریاست جمهوری ایجاد کرده است. بسیاری در کابل نگران اند که آمریکا برای رسیدن به اهداف‌اش دموکراسی نوپا و حاکمیت قانون در افغانستان را قربانی می‌کند.

هر توافقی میان آمریکا و طالبان بدون در نظر گرفتن دو شریک اصلی (مردم و حکومت افغانستان) محکوم به شکست است. افغانستان سال 2019 با افغانستان دهۀ 90 کاملاً تفاوت دارد. افغانستان با وجود کاستی‌ها و نارسایی‌ها، دارای ظرفیت و مشروعیت قابل توجه است و نیروی‌های امنیتی آن نیز در حال رشد و توانمندشدن است. در سوی دیگر، هم طالبان و هم پاکستان برای اکثریت قابل توجه مردم غیرقابل اعتماد اند. در سال 2018 بررسی سالانۀ بنیاد آسیا در مورد افغانستان که توسط موسسۀ مطالعات استراتیژیک افغانستان انجام شد، نشان می‌دهد که بیشتر از 90 در صد جمعیت افغانستان از طالبان حمایت نمی‌کنند.

در اصطلاح طالبان افغانستان «مدرسۀ جهاد است» مدرسۀ برای اسلامگرایان سراسر دنیا، به همین دلیل هر توافقی با طالبان بر دیگر گروه‌های اسلامی خشونت‌گرا تاثیر مستقیم خواهد داشت. جدا کردن طالبان از جنبش‌های اسلامگرای جهانی محصول سیاست‌ورزی دوگانۀ غرب و کوته‌فکری آنان است.

یک توافق سه‌جانبه میان پاکستان، آمریکا و شورای کویتۀ طالبان، برای دیگر ذینفع‌ها در افغانستان و منطقه قابل قبول نخواهد بود. مشارکت، واقع‌گرایی، پایداری و مالکیت افغانستان باید در تلاش‌ها برای گفت‌وگوهای صلح لحاظ شود. برای موفقیت این روند، هند باید به دیگر ذینفع‌ها بپیوندد تا اطمینان حاصل شود که افغانستان به جلو حرکت می‌کند و مجبور نیست به دهۀ تاریک 90 برگردد.

مردم افغانستان، خواهان یک کشور آرام، متنوع و مرفه است. طالبان نیز می‌تواند در چنین یک فضای زندگی کرده و نقش ایفا کنند، درست مثل دیگر شهروندان و احزاب سیاسی افغانستان. یک افغانستان آرام و مرفه، یک منطقۀ آرام و توسعه‌یافته و شکست ایدولوژی گروهای اسلامی خشونت‌گرا همه با هم مرتبط اند.

مردم افغانستان نباید مجبور باشند که بین یک صلح تحمیل شده یا استقلال و حکومت مبتنی بر قانون اساسی، یکی را انتخاب کند. یک صلح تحمیلی پیروزی موقتی را برای یک جناح در پی خواهد آورد؛ اما در دراز مدت مشکلات و مشقت‌های فراوانی را به بار خواهد آورد و در نهایت به شکست می‌انجامد.

دکتر داوود مرادیان رئیس انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان است. این مطلب یادداشتی از اوست که در مورد روند گفت‌وگوهای صلح به زبان انگلیسی نوشته شده و توسط سلام‌وطندار به فارسی برگردان شده است.

پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه می‌باشند، می‌توانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند:[email protected]

این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاه‌های رسمی انستیتوت نمی‌باشد

استراتژی معاملۀ نیروی حرکت

برخی از تحلیلگران مسایل خاورمیانه که به منابع اطلاعاتی آمریکا نزدیک هستند بر این باورند نمایندگان آمریکا و جمهوری اسلامی از ماه مارس سال جاری میلادی با میانجیگری سلطان قابوس پادشاه عمان دیدار و مذاکرات پنهانی داشته اند. تحلیلگران مزبور مدعی اند که آنها در این مذاکرات در زمینۀ مسائل مورد اختلاف در حوزۀ فعالیت های هسته ای و بحران سوریه به توافقاتی دست یافته اند. بر پایۀ گفته های آنها، جمهوری اسلامی در یک "سازش رذیلانه"منوط به بقا، شروط آمریکا را برای انعقاد توافقنامه ای که به رفع نگرانی این کشور نسبت به فعالیتهای مشکوک تسلیحات هسته ای بیانجامد پذیرفته است. درمقابل نیز آمریکا متعهد گشته که بگونه ای حثیتی و آبرومند تداوم و بقای نفوذ جمهوری اسلامی در سوریه را تضمین کند. آگاهان مزبور تلاشهای جمهوری اسلامی برای قانع کردن روسیه به ارائۀ پیشنهاد مبنی بر خلع سلاح شیمیایی حکومت بشار اسد را نیز همکاری ایران برای اعتماد سازی عنوان کرده اند. همچنین مصداق پیشکش کردن خوزستان برای حفظ سوریه از سوی طائب مسئول قرار گاه عمار را بمنزلۀ "رها کردن باد در هوا" نمی نگرند، بلکه آنرا یک واقعیت- و پیام نامرئی به نشانۀ رضایت و تأئید خامنه ای از معاملۀ انجام گرفته با آمریکا تلقی میکنند. تلنگری که از سوی ایران و روسیه به بشار اسد برای تحویل و تخلیۀ انبارهای گازهای سمی و شیمیایی وارد شد بهمراه تشدید کمکهای ارسالی از جانب آنها توازن و دلگرمی جدیدی را در وجود اسد احیاء کرد که لااقل تا ماه ژوئیۀ آینده که آخرین مرحلۀ پاکسازی تسلیحات مذکور به پایان میرسد، تداوم صدارتش برای اجرای مفاد موافقتنامۀ خلع سلاح تضمین می گردد. حوالی ژوئیه 2014 با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سوریه همزمان خواهد بود، که به گفتۀ حسنین هیکل روزنامه نگار با سابقۀ مصری:"اگر بشار اسد تا این زمان دوام بیاورد؟ با توجه به تغییر ترکیب معارضان مردمی به گروه های تکفیری و عملکرد ناخوشایند افراط گرایان اسلامی در جنگ داخلی سوریه، انتظار موقعیت بهتری برای بشار اسد وجود دارد. چنین سناریویی پایه و مأخذ تغییر نگرش کشورهای غربی و جای امیدواری جمهوری اسلامی به حفاظت از اسد و حفظ موقعیت خویش در سوریه است.

اما با نگرشی عمیق به روند و پیچیدگی وقایع سوریه به نظر میرسد جمهوری اسلامی به معاملۀ نقد به نسیه دست زده است. بیانیه ژنو برای کسب توافق نهایی در مسئلۀ هسته ای ایران- نمونۀ عریان تسلیم نامه و به زانو در آمدن جمهوری اسلامی است. در این توافقنامۀ مقدماتی- جمهوری اسلامی همۀ امتیازها را بر طبق اخلاص گذاشته، اما بجز "باد در انبان" در یافت نداشته است. آنهم ذره ای نشان از حفظ آبرو و ظاهر آبرومندانه در این چانه زنی دیده نمی شود! در قضیۀ سوریه نیز، اوضاع غیر قابل کنترل و بغرنج تر از آنست که آمریکا به ارادۀ مهندسی شدۀ خود دست و دلبازی کند و جایگاه و پایگاهی به جمهوری اسلامی ببخشد. بحران سوریه تا آن اندازه گرۀ کور و پیج واپیچ پیدا کرده که در تاریخ 60 سال سپری شده از جنگ جهانی دوم نمونه و مشابه آن مشاهده نمیشود. حتی قابل مقایسه با جنگ کره و ویتنام نیست تا آمریکا به صرف استراتژی مورد نظر عمل کند. اگر نگاهی به سیر مواضع آمریکا از ابتدای خیزش و قیام مردم سوریه بیاندازیم، تغییر در آن به کرات مشاهده می شود. برای مثال در اوایل و شروع درگیریها، استراتژی آمریکا کاملاً همسو و منطبق با دیدگاههای عربستان سعودی طرح ریزی شده بود در حالیکه اکنون متضاد با آن میباشد. عربستان اگر پس از 15 سال تلاش برای کسب کرسی عضویت موقت شورای امنیت سازمان ملل متحد از پذیرش آن سر باز زد، مخالفت او نه در اعتراض به وتوی قطعنامه های شورا در ارتباط با قضایای سوریه توسط روسیه، بلکه در اعتراض به دگرگونی نگرش آمریکا و شکاف بوجود آمده برای سرنگونی اسد و نشاندهندۀ عزم این کشور برای در پیش گرفتن مسیر مستقل جهت تحقق استراتژی تعیین شدۀ خود است.
اکنون آمریکا بر خلاف موضع اولیه، راهکار مسالمت جویانۀ توأم با گفتمان طرفهای درگیر را برای حل بحران سوریه برگزیده است. براساس توافقات حاصله از کنفرانس ژنو یک، قرار است تمرکز بر تشکیل یک حکومت انتقالی، نقطۀ مبنا و عزیمت مباحثات کنفرانس ژنو 2 قرار گیرد. بنا به چنین پیش شرطی- با وجود اصرار روسیه و خواست اخضر ابراهیمی نماینده سازمان ملل در امور سوریه، هنوز جمهوری اسلامی بعنوان نیروی تأثیر گذار در حوادث سوریه کارت ورود به کنفرانس را دریافت نداشته و حضور وی در کنفرانس بعنوان مدافع ماندگاری حکومت اسد از سوی آمریکا پذیرفته نشده است. اگرچه ایران به شدت مشتاق شرکت در کنفرانس است اما با توجه به حضور قدرتمند روسیه در اجلاس مربوطه و جانبداری از مواضع او بگفتۀ مقامات ایرانی:"دنیا به آخر نخواهد رسید و حمایت از روند را بر پافشاری به شرکت ترجیح خواهند داد". بدعوت سازمان ملل متحد 31 کشور برای شرکت در کنفرانس دعوت شده است و اگر آمریکا از موضع خود عقب نشینی کند جمهوری اسلامی نیز در ردیف مدعوین به سالن کنفرانس خواهد رفت. به این ترتیب- و تا این لحظه، در میان کشورهای خاورمیانه تنها درِ کنفرانس به روی اسرائیل و جمهوری اسلامی بسته خواهد ماند. طبق اظهار اخضر ابراهیمی اگرچه ائتلاف مخالفان پیش شرطهایی را برای شرکت عنوان کرده اند، آما هیأت آنها و هیأت بشار اسد به سرپرستی ولید معلم وزیر خارجۀ سوریه در کنفرانس حضور خواهند داشت.
کنفرانس ژنو 2 مطابق زمانبدی تعیین شده در دوم بهمن ماه در کشور سویس جهت دستیابی به راه حلی برای برقراری صلح در سوریه بر گزار میگردد. اما در این کنفرانس جای نمایندگان طیف اصلی ماجرا یا همان نمایندگاه کمیته های تودۀ (تنسیقات) مردم استراتژی معاملۀ نیروی حرکت بپا خواسته و ستم چشیده علیه استبداد حکومت بعثی سوریه خالی است. نمایندگان ائتلاف مخالفان به ظاهر خود را منتسب به توده های معترض و قیام کننده تعریف میکنند و به زعم خود در نظر دارند که بطور نیابتی خواست و مطالبه آنها را مطرح و متحقق نمایند. چنین مأموریتی را با توجه به ماهیت ترکیب طبقاتی و نحوۀ انتخاب و شکل گیری ائتلاف باید با تردید نگریست. زیرا تا کنون آنچه از آنها مشاهده گردیده است، ژست تکلف نمایی و سخنگویی منافع کشورهای غربی و قدرتهای منطقه ای بوده تا عرض اندام برای احقاق حقوق دمکراتیکِ مردمی که بیشترین آسیب و هزینه را متحمل شده اند. اگر به گفتمان این نمایندگان و حتی فرماندهان وابواب جمعی ارتش آزاد توجه کنیم متوجه میشویم با تأسی از فلسفۀ قدرت گیری اسلام میانه رو و حضورارتش اسلامی عربستان در سوریه شیوۀ بیان و ادبیات محاوره ای مرسوم آنها تغییر کرده و سعی میکنند به زبان لا الله الا الله سخن بگویند. در صورتیکه مشکلات سوریه ناشی ازیک خیزش مردمی است که زبان آن- "بیداری سیاسی" و ایده اش مطالبه کارگری است که سیاست مبتنی بر قدرت منطقه ای و فرامنطقه نمیتواند آیندۀ امید بخش و راه حل درستی را برای آن رقم بزند.
با این مختصات کنفرانس ژنو 2 نمیتواند از حد عرضه و چینش استراتژیهای گوناگونِ بازتاب دهندۀ منافع دیگر کشورها بر روی میز کنفرانس فراتر رود و روندی جز جدال استراتژیهای منطقه ای و جهانی قدرتهای ذی نفوذ بر سر جغرافیای سیاسی و اقتصادی سوریه داشته باشد. استراتژی روسیه سوای مصون سازی امنیتی از وجود تند روهای اسلامی در حاشیۀ جغرافیایی خود بر این پاشنه میچرخد که با رویه ای قدرتمندانه در سوریه، ظهور خود را در شمایل چند قطبی قدرت جهانی رونمایی کند. برای او بود یا نبود بشار اسد در مقابل نقش مدیریت بین المللی وسهم بری عام در سطح جهانی در درجۀ دوم اهمیت قرار دارد. توافق وی با آمریکا بر سر سوریه و ضرادخانۀ شیمیایی آن به قول هنری کسینجر- اقدامی بود که پوتین به آمریکا نشان داد که روسیه نمی خواهد این کشور به صورت یک جانبه روند تحولات منطقه را تعیین کند. استراتژی ترکیه که زمانی به نمایندگی ناتو و کشورهای غربی بدیل بلا منازع بود، بدنبال سقوط اخوان المسلمین در مصر و گسترش اعتراضات داخلی ترکیه علیه ریاضت اقتصادی حاکم برکشور و دامنۀ فساد و استبداد حزب عدالت و توسعه رنگ و جلای اولیه را باخته و به لکنت زبان افتاده است و کاربرد آن به زیر سؤال رفته است. آمریکا هم ابزار دوگانه ای را برای تحققق اهداف خود بکار گرفته است. از سویی با عنوان کردن راه مسالمت جویانه وسیاسی برای پایان مناقشه که ماحصل آن یک دولت انتقالی با ترکیبی از مخالفان و طرفداران بشار اسد باشد! راه دلنوازی از روسیه را در پیش گرفته است. و از سوی دیگر با چشم پوشی از تصمیم عربستان همدست سیاست منطقه ای خویش مبنی بر مهیا کردن ارتش مستقل وگسترش حمایتهای تسلیحاتی از مخالفان بشار اسد بویژه گروههای مسلح افراطی به سقوط کامل رژیم بشار اسد چشم دوخته است.
عربستان استراتژی و سیاست سرسختانه ای علیه رژیم سوریه دارد. از دو جنبه این سرسختی قابل درک است. از زمان روی کار آمدن رژیم بعث در سوریه، بخشی از سیاست خارجی عربستان همواره در ضدیت با ناسیونالیسم عربی ریشه گرفته از بطن احزاب بعثی فعال بود و در رقابت ژئو پلتیکی با آنها روند منسجم وریشداری را تعقیب می نمود. از زمان جنگ داخلی لبنان و حمایت رژیم حافظ اسد از تأسیس حزب الله لبنان و منتسب شدن علویهای سوری به پیروی از مذهب تشیع به توسط فتوای امام موسی صدر، این رقابت، واردعرصۀ ژئوکالچرال یا رقابت فرهنگی و ایدئولوژی نیز شد. رقابتهای مربوطه مداوماً سیر صعودی را پیمود تا زمانی که جمهوری اسلامی با همدستی سوریه و حزب الله لبنان "جبهۀ مقاومت" علیه اسرائیل را بنیاد نهادند. موجودیت چنین جبهه ای از دو جهت برای عربستان تحمل نکردنی بود:1- از این جهت وجود چنین جبهه ای بمعنی نفوذ ورخنۀ جمهوری اسلامی در حوزۀ عربی نفوذ عربستان و تضیف قرارداد فاس(مراکش) برای حل مسئلۀ فلسطین(طرح مصوب عربستان برای پس گرفتن زمین در مقابل صلح با اسرائیل) قابل تفسیر است. 2- و از جنبۀ ایدئولوژیکی، انزوا و افول حوزۀ علمیۀ هلال شیعی در منطقه، که کشورهای عراق، سوریه، لبنان و ایران را در برمی گیرد مشمول اهداف استراتژیکی و رقابت شکل گرفته واقع می شدند. در چهارچوب استراتژی نامبرده جمهوری اسلامی که خود را بعنوان رهبر اقلیت 400هزارنفری شیعۀ دنیای اسلام معرفی میکند در حصار چنین رقابتی قرار می گرفت. تشدید و گسترش فعالیتها و آموزشهای سلفی گری و منازعات و برخوردهای خصمانۀ فرقه ای در کشور های دارای بافت اجتماعی تسنن و تشیع پی آمدهای دو سویۀ این رقابت را به بارز ترین وجهی متجلی میکند. هرچند رقابت ژئوپلتیک و ژئو ایدئولوژی متولیان "حرمین شریف" از روزی که جمهوری اسلامی باخواب نمای صدور انقلاب جهانی اسلام بر ریل طبیعی خویش به حرکت در آمد، اما جایگزین کردن خیزش مردم سوریه با رویارویی گروهی و جنگ داخلی فرصت مغتنمی را برای عربستان فراهم کرد تا با یک سنگ دو کبوتر حرم نجف را نشانه بگیرد.
از زمانیکه اخوان المسلمین مصر از بام "مام دنیا"* به زیر افتاد و پیکر مجروح رقابت جوی او با عربستان درمَحبَس به بند کشیده شد، عربستان این امکان را بدست آور تا قطر را کنار بزند و با حمایت مالی و تسلیحاتی قابل ملاحظه، رهبری گروهای اسلامی مسلح درون سوریه را بدست گیرد. عربستان که تجربۀ شکست شوروی در افغانستان توسط اسلامگرایان را در کارنامۀ خود دارد، سوای حمایت از اکثریت 22 گروه "تکفیری و جهادی"، ارتش آزاد سوریه را دوشقه نمود و با افراد آن و شش گروه دیگر تکفیری جبهۀ اسلامی یا ارتش اسلام را تشکیل، و وارد عرصۀ ستیز علیه نیروهای اسد، گردانهای قدس سپاه پاسداران ایران و حزب الله لبنان نمود. مزید بر این حمایتها که تا کنون بیش از پنج میلیارد دلار برای وی هزینه برداشته است، همچنان در تدارک ایجاد یک ارتش 250 هزار نفری در کشور پادشاهی اردن است.
در شرایطی که زمان اندکی تا برگزاری کنفرانش ژنو باقی است و بدون تردید کشورهای مداخله گر از اهداف آن واقف هستند، تمهیدات گستردۀ عربستان برای دسترسی به اهداف خویش این پرسش را مطرح میکند: که آیا عربستان با اتکاء به گروهایی که خواستار تداوم جنگ و مخالف شرکت و برگزاری کنفرانس هستند قصد دارد به نتایج حاصله از کنفرانس در صورت رأی به ختم جنگ و اتخاذ جانب سازشکاری- بی اعتنائی نشان بدهد؟ یا نتیجه نبخشی کنفرانس را پیش بینی میکند و نمیخواهد فرصت تسویه حساب مقطوع با جمهوری اسلامی و رژیم بعث را از دست بدهد، جایی، که هر دو رژیم را در بزنگاه بدام انداخته است.
در شرایط حال- از هر زاویه ای که به راهبردهای کنفرانس و به تدوام وضعیت جنگ زدۀ سوریه بنگریم، کلاه جمهوری اسلامی، در پس معرکه است و چشم انداز روشن و امید بخشی برای پایداری ستونهای "جبهۀ مقاومت" وجود ندارد. اگر کنفرانس ژنو بر سر کناره گیری اسد و رژیمش به توافق برسد همۀ کِشته وسرمایه گذاریهای جمهوری اسلامی بهمراه رژیم منحله مدفون میگردد. یا در بهترین حالت خامنه ای باید دستی به عمامه و دستی به ماترک- پای خود را از گلیم سوریه بیرون بکشد. چنانچه لبۀ تیغ مواضع روسیه برش کافی داشته باشد و سازش و مصالحه ای برای ترکیب عناصر دولت انتقالی تحمیل کند. مسلماً کفۀ میزان بجهت خواست و تمایلات مخالفان سنگینی خواهد نمود. در چنین حالتی نیز گلولۀ کامروایی و نقش آفرینی جمهوری اسلامی در سرزمین شام به سراشیبی می افتد و حضور او برای منظومه خوانی خط مقاومت و حماسه سرایی ستیز با دولت یهود و حفظ کیان تشیع در جنوب لبنان با کارشکنی، موانعت و مخالفت فراکسیون قدرتمداران جدید روبرو خواهد شد. اگر کنفرانس با بن بست مواجه شود و دسترسی به صلح و سازش منتفی گردد، بازهم جمهوری اسلامی بازنده میدان خواهد شد. زیرا با وجود دوبرابر کردن حضور صدها گردان سپاه پاسداران در اطراف دمشق و مسیر جادۀ قلمون- به جنوب لبنان، بدلیل هزینه و تلفات هنگفت در شرایط ضعف اقتصادی و نیز صف آرایی گسترده مخالفان و دریافت کمکهای لجستیکی و تسلیحاتی موثر و فزونتر و سرمایه گذاری کلان کشورهای حاشیۀ خلیج فارس و ناتو وسایر کشورها، بازندۀ میدانی بازهم جمهوری اسلامی خواهد بود. نتایج تداوم وگسترش جنگ در بهترین حالت اگر به عقب نشینی بشارت اسد به منطقۀ لازقیه و مناطق علوی نشین منتهی گردد، آتش جنگ فرقه ای در سوریه و دامنۀ آن در دیگر کشور های پیرامونی فرو نخواهد نشست و در بی ثباتی و نا امنی شکل گرفتۀ رو به گسترش، عرصۀ جولان برای بلندپروازی و هژمونی طلبی منطقه ای جمهوری اسلامی تنگ، و تنگ تر خواهد شد. *بسبب رویداد حوادث و وقایع تاریخی بی شمار، مصریها کشور خود را مادر دنیا می نامند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.