برای درک بیشتر، تحلیل تکنیکال را میتوانیم تا حدود زیادی به پیشبینی وضعیت آب و هوا تشبیه کنیم. همانطور که میدانید؛ پیشبینی آب و هوا به عنوان یک منبع اطلاعاتی که وضعیت آینده آب و هوا را در اختیار ما میگذارد خوب است؛ اما همه ما میدانیم که حقیقتی که در آینده اتفاق میافتد ممکن است با آیندهای که یک کارشناس هواشناسی پیشبینی میکند متفاوت باشد.
اشتباهاتی رایج که در سرمایه گذاری ارز دیجیتال نباید مرتکب شویم!(قسمت دوم)
تبدیل شدن به یک میلیونر کریپتو آنچنان که به نظر می رسد، ساده نیست. اما با به کار بردن استراتژی سرمایه گذاری مناسب می توان تا حدود زیادی این کار را آسان کرد. تنها ماهرترین و منضبط ترین سرمایه گذار ها هستند که سود زیادی را از این بازار خواهند گرفت و این در حالی است که رویا پردازان و تازه وارد ها، کوین های بی استفاده ای را نگه می دارند. در تلاشی برای اطمینان از اینکه علاقه مندان به کریپتو آینده پر سودی خواهند داشت، یک استراتژی سرمایه گذاری نهایی را برای ارز های دیجیتال انتخاب کرده ایم که این استراتژی شامل لیستی از اشتباهات رایجی است که برای سرمایه گذاری در فضای کریپتو باید از آنها اجتناب کرد. پس اگر شما هم به دنبال سرمایه گذاری در این حوزه هستید، با ما همراه باشید.
۱۲- شما از کلاه بردار ها دنباله روی می کنید!
Shill کلمه ای است برای فردی که نظرات خوبی را در مورد یک پروژه حتی اگر بد هم باشد در میان مردم منتشر می کند و در عوض آن پاداش می گیرد و یا انگیزه مالی از این کار دارد که یکی از مشکلات افراد ضررمند این است که از این کلاه بردار ها تبعیت می کنند.
ما در اینجا نام فرد خاصی را نمی بریم اما بسیاری از افراد تاثیر گذار، وبلاگ نویس ها و افراد فعال در یوتیوب متهم به انجام چنین کاری هستند و پروژه هایی وحشتناک و حتی گاها کلاه برداری را ترویج می دهند که این کار را به خاطر مقاصد شخصی انجام می دهند. چه به آنها برای این کار پول داده شود و چه مقاصد دیگری داشته باشند (مقادیری زیاد از آن کوین داشته باشند، احساسات و تعصبات سرمایه گذار صاحبان پروژه را بشناسند و غیره) در نهایت این شما هستید که تاوان تبعیت کورکورانه از توصیه آنها را خواهید داد.
۱۳- پیروی از جمع!
مشخص است که کلاه برداران سعی دارند که جمع را دنبال خود بکشند و اگر آنها افرادی تاثیر گذار با دنباله رو های بسیار باشند، پس می بینید که افراد زیادی در مورد آن کوین صحبت می کنند و در مورد آن اتفاق نظر دارند.
یک پروژه کریپتو به عنوان مثال ICON را در نظر بگیرید. در خلال عرضه اولیه، مشهورترین کوین نبود اما بعد از عرضه اولیه شروع به کلاه برداری در مورد آن شد. در نتیجه همه آن را خریدند. کشش و ترغیب زیادی در فورم های برجسته و رسانه های اجتماعی در مورد آن مطرح بود. همه فکر می کردند که باید این کوین را نگه دارند.
۱۲ ماه بعد قیمت این کوین حدود ۹۸ درصد افت کرد و این کوین در خلال بازار خرسی عملکرد ضعیفی از خود نشان داد. این تقاضا است که قیمت را به حرکت در می آورد و وقتی که تقاضا بالا باشد، زمان خوبی برای فروش است. وقتی که تقاضا پایین است و فکر می کنید که این تقاضا در آینده ممکن است بالا برود، زمان خوبی برای خریدن است. از این توصیه تبعیت کنید: زمانی که همه در مورد یک ارز دیجیتال صحبت می کنند، احتمالا موقع فروش آن است.
این مطالب، ما را به موضوعات بعدی یعنی FOMO و FUD می رساند. FOMO به ترس از دست دادن سود و FUD هم به ترس، عدم اطمینان و تردید اشاره دارد و این دو مورد کلماتی برای رفتار های سرمایه گذاری عجولانه هستند. وقتی کلاه بردار ها کوین های خود را تبلیغ می کنند، در میان جامعه به لفاظی در مورد آن می پردازند و سرمایه گذارانی را متقاعد به خرید می کنند. این سرمایه گذاران از دو زاویه وارد این ماجرا می شوند یا از FOMO و یا از FUD.
FOMO وقتی است که سرمایه گذاران احساس می کنند که در حال از دست دادن موقعیتی بزرگ هستند و در نتیجه ناآگاهانه کوینی را می خرند تا از قافله عقب نیافتند. بسیاری از کلاه برداران کوین مورد نظر خود را به عنوان رویداد برجسته بعدی در جهان ارزهای دیجیتال معرفی می کنند که قیمت آن اوج خواهد گرفت. آنها می گویند که اگر حالا وارد نشوید بعدا حسرت خواهید خورد. البته باید آنها را نادیده بگیرید.
FUD ترغیب مردم به فروش است نه خرید. بنابراین اگر کلاه برداری می خواهد کوینی را با قیمت ارزان تری بخرد، شروع به پخش کردن اخبار بد در مورد آسیب پذیری های امنیتی، هک ها، تغییرات تیم و هر چیز دیگری می کند تا مردم را بترساند و عدم باور به پروژه را در میان آنها ایجاد کند.
فروش در اثر ترس (Panic selling)
هدف از انتشار FUD ایجاد ترس در میان سرمایه گذاران و متقاعد کردن انها برای فروش است. اغلب اوقات FUD بعد از اینکه قیمت شروع به کاهش می کند، روی می دهد. این یعنی سرمایه گذاران در این حالت برای از دست ندادن سود اقدام به فروش نمی کنند بلکه از ترس ضرر اقدام به این کار می کنند. علی الرغم اینکه منابع FUD چقدر متقاعد کننده به نظر می رسند، شخص باید با توجه به قضاوت صحیح و با اعتماد به استدلال های خود که در شروع سرمایه گذاری داشته، اقدام به این کار کند.
اخبار مربوط به ارز های دیجیتال می تواند بسیار فریبنده باشد. روی هم رفته باید احساسات خود را کنترل کنید که این سخن انتقال آسانی را به نکته بعدی فراهم می آورد که در ادامه مورد بحث قرار می گیرد.
۱۴- شما احساسات خود را کنترل نمی کنید!
به طور کلی همیشه به یاد داشته باشید که آرام و خونسرد باشید. در نهایت شما باید مقدار پولی را سرمایه گذاری کرده باشید که در صورت از دست دادن آن لطمه ای به شما وارد نشود، پس اوقات خوبی داشته باشید و از سرمایه گذاری خود لذت ببرید. اجازه ندهید اخبار منفی یا مهم، شما را در کنترل خود درآورد. به موارد زیر توجه کنید.
تبلیغات عمومی رسانه ها
سایت های خبری اصلی گاهی اوقات اخبار خیلی منفی و اغلب اوقات اخبار تهدید آمیزی را بیرون می دهند. این اخبار ممکن است در مورد این باشد که فلان کشور قرار است که استفاده از ارز های دیجیتال را ممنوع کند و این کشور ابراز داشته که این ارز ها تنها مورد استفاده مجرمین قرار می گیرد و یا ممکن است خبر در مورد این باشد که وال استریت نمی خواهد به بازار ارز های دیجیتال وارد شود. در نهایت به فطرت خود و به این صنعت اعتماد داشته باشید و به همه پروژه های عالی توجه کنید که با بودجه های بزرگ در حال ادامه دادن به پیشرفت خود هستند.
اکثر این مقاله های خبری به دنبال کلیک خوردن و ایجاد مکالمه هستند. معمولا این قبیل چیز ها خیلی اغراق آمیز هستند. کنترل احساسات یکی از موثرترین تغییراتی است که می توانید برای استراتژی سرمایه گذاری ارز های دیجیتال در دراز مدت انجام دهید.
وابسته شدن احساسی به کوین ها
بسیاری از سرمایه گذاران به سرمایه گذاری خود وابسته می شوند و به یک سطح احساسی خیلی خطرناک می رسند که در نهایت بازار، کار خود را بدون توجه به احساسات آنها می کند. این مطلب در راستای تعصبات و تمایلات شخصی ماست که قبلا در مورد آن صحبت شد. ما اغلب نمی خواهیم اقرار کنیم که اشتباه کرده ایم. شما ممکن است عاشق سرمایه گذاریتان باشید، اما سرمایه گذاریتان عاشق شما نیست.
ما سرمایه گذاران زیادی را در فضای ارز های دیجیتال دیده ایم که انتخاب آنها ۹۵ درصد افت داشته اما هنوز آن را نگه داشته اند و بر این باورند که آن کوین خاص برمی گردد و ضرر جبران می شود. این افراد حتی بعد از اینکه مطلع می شوند که تیم این کوین، آن را رها کرده و صرافی ها آن را از لیست خارج کرده اند، باز به نگهداری آن ادامه می دهند. به این کار گرفتن یک چاقوی در حال سقوط گفته می شود؛ هرگز آن را انجام ندهید. به آسانی می توان گرفتار این تله شد که در نهایت به سبد خرید شما آسیب می رساند.
فقدان صبر
FOMO و FUD را به یاد دارید؟ در اینجا می خواهیم اهمیت این موضوع را دوباره تکرار کنیم. شما از اهمیت صبر در این حیطه شگفت زده خواهید شد. ما افرادی را می شناسیم که سبد خرید خود را تغییر داده اند و ۴۰ درصد سبد خرید آنها را یک کوین تشکیل داده است. این یک اقدام عجولانه و احساسی و ناشی از FOMO یا FUD می باشد. این امر در نهایت منجر به سرمایه گذاری وحشتناکی می شود. فقط صبور باشید زیرا سرمایه گذاران ماهر و ثروتمند چنین هستند.
به عنوان مثال شما برای پیدا کردن سرمایه گذاری برجسته بعدی ممکن است احساس ناامیدی کنید اما وال ها سرمایه کافی دارند تا صبورانه در انتظار یک موقعیت برجسته باشند و درست به هدف بزنند.
۱۵- شما به امنیت اهمیت نمی دهید!
✅ تایید هویت دو عاملی (۲FA)
تایید هویت دو عاملی بسیار مهم است و دومین لایه امنیتی برای ورود به اکانت است. همه صرافی های ارز های دیجیتال، کیف پول ها و خدمات، در هنگام ایجاد اکانت، تایید هویت دو عاملی را پیشنهاد می کنند. برای فعال سازی ۲FA لازم است که یک برنامه را بر روی تلفن خود دانلود کنید چه Authy باشد یا Google 2FA و آن را با وبسایت مورد نظر از طریق کد QR همگام سازی کنید. این کار بسیار ساده می باشد. اگر وجوه شما ایمن نباشد، استراتژی شما فایده ای نخواهد داشت و سرمایه خود را بر باد می دهید.
با فعال کردن ۲FA زمانی که می خواهید وارد اکانت خود شوید، لازم است که نام کاربری و رمز عبور را به همراه کدی که برنامه ۲FA نشان می دهد، وارد نمایید. این کد هر سی ثانیه یک بار تغییر می کند و اگر کسی بخواهد اکانت شما را هک کند باید وسیله فیزیکی شما را هم داشته باشد. این عامل یک لایه امنیتی کاملا جدید را اضافه می کند که نمی توان آن را نادیده گرفت.
✅ رها کردن کوین ها در یک صرافی
مهمترین شعار در صنعت ارز های دیجیتال این است که اگر کلید های خود را کنترل نکنید، کوین های خود را کنترل نمی کنید. وقتی که شما کوین های خود را در احساسات و تعصبات سرمایه گذار یک صرافی رها می کنید، آن صرافی کوین های شما را کنترل می کند.
از نقطه نظر فنی در این حالت شما به اقدامات امنیتی آن صرافی اعتماد می کنید نه به اقدامات خودتان. صرافی ها هدف های بزرگی برای هکر ها هستند و همواره در خطر هستند. به خودتان لطف کنید و کوین ها را در کیف پول شخصی نگه دارید.
✅ شما صاحب یک کیف پول سخت افزاری نیستید
صادقانه بگوییم که اگر شما بیش از ۵۰۰ دلار سرمایه گذاری کرده اید، کیف پول سخت افزاری هوشمندانه می باشد. این کیف پول ها به اینترنت متصل نیستند و این یعنی هکر ها نمی توانند به وجوه شما دست یابند مگر اینکه ابزار فیزیکی شما را بدزدند و البته در این حالت هم برای دسترسی باید عبارت گذر شما را بدانند. کیف پول های سخت افزاری مانند Ledger Nano S بسیار ایمن و قابل اعتماد هستند و استفاده از آنها آسان می باشد.
✅ شما بهترین اقدامات را در حین استفاده از یک کیف پول نمی دانید
هنگام استفاده از کیف پول خود چه کیف پول دسکتاپ یا کیف پول سخت افزاری باشد به توصیه های زیر توجه کنید.
- از وای فای عمومی استفاده نکنید.
- از نرم افزار ها یا افزونه های ناایمن استفاده نکنید.
- از کلمات عبور قوی استفاده کنید.
- از آدرس ایمیل روزانه خود استفاده نکنید. از ایمیلی جداگانه و اختصاصی برای سرمایه گذاری ارز های دیجیتال خود استفاده کنید.
۱۶- شما از ۲FA و داده های کیف پول خود پشتیبان گیری نمی کنید!
انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال
هدف اصلی تحلیلگران بازار ارزهای دیجیتال، کاهش ضرر و زیان های احتمالی و افزایش سودآوری برای معاملهگران در بازار رمزارزهاست. همانطور که میدانید؛ بازار پول های غیر متمرکز دیجیتال، یک فضای نوپاست که آینده درخشانی در انتظارش است. تبدیل شدن به یک تحلیلگر بازار ارز شاید جذابیتی برای تمام کاربران این بازار نداشته باشد؛ اما توانایی تحلیل کردن بازار برای معاملات شخصی میتواند برای همه کاربردی و جذاب باشد.
جذابیت شناخت بازار، زمانی بیشتر میشود که توام با درآمدزایی باشد و بدیهی است که به هر میزان که بازار را بهتر بشناسیم، درآمدمان بیشتر خواهد شد. نکته قابل توجهی که در مورد انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد این است که اکثر این مفاهیم در واقع همان تحلیل هایی هستند که در بازارهای سنتی رواج داشته و دارند و حالا با مقداری تغییر و تحول در بازار کریپتوکارنسی ها مورد استفاده قرار میگیرد.
معرفی انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال
دنیای ارزهای دیجیتال، به هیچکس قواعد مکتوبی به عنوان راهکار و شیوه درآمدزایی ارایه نکرده است. تمام تعاریفی که در ادامه با آنها آشنا خواهید شد در واقع راه کارهایی هستند که تریدرهای موفق با کسب تجربه به آنها رسیدهاند؛ بنابراین تمامی این روش ها نتیجه آزمون و خطا هستند و در صورت یادگیری دقیق میتوانید با پشتکار خوب از آنها برای کاهش خطرات احتمالی در معاملاتتان استفاده کنید.
به عنوان یک نکته در نظر داشته باشید که به طور کلی دو قدم برای تبدیل شدن به یک تریدر باکیفیت لازم است. اولین قدم، شناخت محتوا است و دومین قدم، استفاده از همین اطلاعات به منظور کسب تجربه در این بازار است. حواستان باشد که عمل بدون فکر و فکر بدون عمل نتیجهای در بر نخواهد داشت. قبل از توضیح انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال، بهتر است به عنوان یک تریدر، از اهمیت این فنون رایج در بازار بدانید.
کاربرد انواع تحلیل های رایج در بازار ارزهای دیجیتال
یک سرمایه گذاری اگر فقط بنابر نظرات و تصمیم گیری دیگران اتفاق بیافتد، میتواند به نتیجه فاجعه باری ختم شود. چرا؟! پاسخ سادست! چون هیچکس به اندازه خودتان دلسوز شما و دارایی شما نیست. به عنوان یک سرمایه گذار باید رفتار بازاری که در آن سرمایه گذاری میکنید را بشناسید. شناخت رفتار بازار، باعث افزایش سودآوری و همچنین کاهش ضرر و زیان احتمالی خواهد شد.
برخی از تحلیلگران بازار کریپتوکارنسی، معامله در این بازار را از بعضی از جنبه ها شبیه قمار کردن میدانند. فارغ از درست یا غلط بودن این طرز فکر، در قمار، زمانی که ریسک را کم میکنید؛ سود حاصل از معامله را نیز کاهش میدهید. همانطور که می دانید؛ در سایر بازارهای سنتی نیز معمولا کاهش ریسک معاملات با کاهش سود همراه است. یکی از مهمترین کاربردهای انواع تحلیل های رایج در بازار رمز ارزها در برطرف کردن همین نکته است.
اگر روی آنالیزهای کاربردی در این بازار مسلط شوید، به احتمال زیاد میتوانید آینده دور و نزدیک ارزها را در این بازار با درصد خطا کمتری پیشبینی کنید، از همین طریق، میتوانید بدون کاهش سودآوری، ریسک معاملاتتان را کاهش دهید. از طرف دیگر، یکی از مهم ترین مولفهها در هنگام انجام معامله، داشتن ذهنی آرام به منظور تصمیم گیری بهتر است. تسلط بر تحلیلهای رایج در بازار ارزهای دیجیتال، باعث میشود که در هنگام تصمیمگیری، اعتماد به نفس توام با آرامش داشته باشید. حالا که از لزوم یادگیری تحلیلهای کاربردی در بازار میدانید، به سراغ معرفی آنها میرویم.
تحلیل های کاربردی در بازار ارزهای دیجیتال
آنالیزهای مورد استفاده در بازار کریپتوکارنسی به سه دسته کلی تقسیم میشود. دسته اول؛ تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است که برای سرمایه گذاری بلند مدت استفاده میشود. دسته دوم؛ تحلیل تکنیکال است که معمولا برای سرمایه گذاری در کوتاه مدت استفاده میشود و در نهایت دسته سوم؛ تحلیل احساسات است که البته نسبت به کارایی تحلیل بنیادی و تکنیکال، این آنالیز کاربرد زیادی ندارد و به نوعی، زیرمجموعهای از تحلیل فاندامنتال است.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental analysis)
یکی از مهم ترین روشهای رایج برای تحلیل و تصمیم گیری در مورد خرید و فروش در بازارهای سنتی و دیجیتال، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است. به صورت دقیق و البته ساده، آنالیز بنیادی، علم ارزیابی تمام جوانب و عوامل موثر بر روند کاری یک احساسات و تعصبات سرمایه گذار پروژه یا شرکت است که طی آن میتوانید پتانسیلهای بالقوه و ارزش ذاتی آن را تشخیص دهید.
یک تحلیلگر فاندامنتال، تمام اخبار و اتفاقات مربوط به پروژههای مد نظرش را رصد میکند و طبق همین اطلاعات، تصمیم میگیرد که آیا این پروژه خاص ارزش سرمایه گذاری دارد یا خیر و اگر ارزش دارد، تا چه قیمتی باید سرمایه گذاری کرد. برای مثال؛ تصور کنید که یک شرکت بزرگ از یک ارز دیجیتال خاص حمایت کرده است. در این شرایط، اگر با این دیدگاه که احتمالا قیمت این ارز افزایش مییابد، اقدام به خریداری کنید، شما یک تحلیل فاندامنتال کردهاید.
با وجود این که بازار بورس و بازار ارزهای دیجیتال، هردو جزوی از بازار دیجیتال هستند؛ اما تحلیل بنیادین (بنیادی) در بورس و ارزهای دیجیتال، با هم بسیار متفاوت است. در آنالیز فاندامنتال، اطلاعاتی مثل حجم معاملات روزانه، مارکت کپ، پارامترهای NVT، FCAS، اخبار مرتبط و بسیاری از عوامل دیگر تاثیرگذار هستند، در صورتی که تحلیل بنیادین در بازار بورس، متاثر از صورت مالی و سابقهای است که شرکتها، هر سه ماه یک بار از عملکردشان ارائه میکنند.
تحلیل تکنیکال (Technical analysis)
آنالیز تکنیکال با بررسی تاریخچه قیمتی و حجم معاملات گذشته، روند تغییر رفتار آینده بازار را پیشبینی میکند. یک تحلیلگر تکنیکال در حوزه ارزهای دیجیتال با بررسی نمودارها و جداول مربوط به رمزارزها، روند تغییر قیمت و رفتار بازار یک یا چند رمزارز را رصد میکند و با توجه به این اطلاعات، روند کاهشی یا افزایشی قیمت را پیشبینی میکند. البته که این تکنیک همیشه پاسخگو نیاز کاربران نیست؛ اما تجربه نشان داده است که میتوان از این فن به عنوان یک راه حل کمکی خوب استفاده کرد.
برای درک بیشتر، تحلیل تکنیکال را میتوانیم تا حدود زیادی به پیشبینی وضعیت آب و هوا تشبیه کنیم. همانطور احساسات و تعصبات سرمایه گذار که میدانید؛ پیشبینی آب و هوا به عنوان یک منبع اطلاعاتی که وضعیت آینده آب و هوا را در اختیار ما میگذارد خوب است؛ اما همه ما میدانیم که حقیقتی که در آینده اتفاق میافتد ممکن است با آیندهای که یک کارشناس هواشناسی پیشبینی میکند متفاوت باشد.
از طرفی دیگر، تمامی منابع مورد نیاز برای تحلیلگران تکنیکالی، اعم از نمودارهای تغییر قیمت و حجم معاملات، با هم یکسان است؛ اما نتیجهای که دو آنالیزور تکنیکالی ارز دیجیتال ارایه میکنند، ممکن است با هم متفاوت باشد. این اتفاق که درک و برداشت هر متخصص با متخصص دیگر متفاوت باشد، یک پدیده کاملا عادیست؛ بنابراین پیشنهاد میکنیم که علاوه بر آنالیز تکنیکال، از تحلیل بنیادی نیز استفاده کنید.
سیگنال ارز دیجیتال
برخی از کاربران بازار کریپتوکارنسی ها به دنبال راهکارهای فرعی برای دستیابی به موفقیت در معاملاتشان هستند و به همین خاطر به سمت کانال های اطلاع رسانی یا پکیج های ارائه سیگنال روی میآورند. فارغ از درست یا غلط بودن این اتفاقات، سیگنال ارز دیجیتال، یک یا چند نشانه است که به معامله گران در تصمیم گیری های آن ها کمک میکند. این سیگنال ها میتواند از هر یک از انواع تحلیل بدست بیاید؛ اما آنچه که بیشتر مرسوم است این است که اکثر آن ها حاصل تحلیل تکنیکال هستند.
تحلیل احساسات (Sentiment analysis)
همانطور که پیشتر اشاره کردیم؛ تحلیل احساسات به عنوان یک آنالیز پرکاربرد و معتبر شناخته نمیشود؛ اما در برخی از مواقع، استفاده از این آنالیز میتوان مفید باشد. آنالیز احساسات در واقع به بررسی احساس و خلق و خوی عموم مردم در مورد یک کالا، پروژه، شرکت و سایر مواردی میپردازد که قصد دارد در بازار مالی قیمت گذاری شود. اطلاعات خروجی از تحلیل احساسات بسیار ساده و قابل درک است. این اطلاعات به صورت بسیار بد، بد، خنثی، خوب و بسیار خوب است دسته بندی میشود.
آنالیز احساسات رابطه نزدیکی با تحلیل بنیادین دارد. برای مثال؛ زمانی که اخبار پذیرفته شدن بیت کوین توسط آمازون منتشر میشود، برداشت یک تحلیلگر فاندامنتال این است که بیت کوین بخرید؛ به این علت که به دلیل پذیرفته شدن بیت کوین توسط یک کمپانی بزرگ امکان افزایش قیمت آن بیشتر میکند و برداشت یک تحلیلگر احساسات، این است که بیت کوین بخرید؛ به این دلیل که نگرش مردم نسبت به این ارز بهتر و مثبت تر میشود؛ بنابراین به احتمال زیاد، قیمت آن افزایش مییابد.
تحلیل احساسات به دو روش دستی و کامپیوتری انجام میشود. برای مثال؛ زمانی که خبر مبنی بر «حمایت ایلان ماسک از دوج کوین» را میبینید، ناخودآگاه متوجه میشوید که این خبر در افکار مردم یک احساس خوب نسبت به دوج کوین خلق میکند. همانطور که میدانید؛ اخبار بازار کریپتوکارنسی ها به صورت لحظه ای به روز میشود. به همین دلیل برنامه نویسان، با نوشتن برنامههایی اقدام به ارزشیابی اخبار میکنند. برای مثال، ارزشیابی خبر بالا به این صورت انجام میشود که کلمات (ایلان ماسک – دوج کوین – حمایت) شناسایی میشود و نتیجه به صورت : خبری خوب درباره دوج کوین منتشر میشود.
بهترین تحلیل موجود در بازار ارزهای دیجیتال
در تمامی تعاریف موجود از تحلیلهای ارز دیجیتال، قید شده است که نتیجه این آنالیزها به صورت دقیق و تضمینی نیست. در این شرایط عقل انسان حکم میکند که با استفاده از تمام این آنالیزها اقدام به تصمیم گیری کند. تریدرهای حرفهای در بازار ارزهای دیجیتال توصیه میکنند که همواره از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در کنار هم استفاده کنید. در بازار رمز ارزها به این نوع آنالیز به اصطلاح؛ تحلیل تکنوفاندامنتال (ترکیب آنالیز فاندامنتال و تکنیکال) میگویند.
گاهی اوقات ممکن است نتیجه دو تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به طور کامل متضاد هم باشد. برای مثال فرض کنید روند قیمت یک ارز دیجیتال در یک ماه گذشته، یک روند نزولی و حجم معاملات این ارز نسبت به سایر ارزهای هم رده کم بوده است. در این صورت به احتمال زیاد، یک آنالیزور تکنیکالی، خرید این رمزارز را پیشنهاد نمیکند.
فرض کنید برای این رمزارز در همین مدت اتفاقات جالبی میافتد. برای مثال یک شرکت مهم در اقدامی دور از انتظار، از این ارز دیجیتال حمایت میکند. از طرفی دیگر؛ یک شخصیت مهم در مورد این ارز در توییتر، توییت امیدوارکنندهای منتشر میکند.واضح است که نتایج تحلیل فاندامنتال در این شرایط، خرید این رمزارز را توصیه خواهد کرد.
در دنیای ارزهای دیجیتال امکان رخ دادن چنین اتفاقی وجود دارد. یک تریدر موفق در این شرایط معمولا با تکیه بر تجربه خود و با مطالعه نظرات تحلیلگران بزرگ بازار، بهترین تصمیم را میگیرد. اگر تجربه زیادی در بازار کریپتوکارنسی ندارید، پیشنهاد میکنیم که قبل از شروع ترید، اطلاعاتتان را تا مقدار قابل قبولی ارتقا دهید و در نهایت با انجام معاملات کم ریسک تر شروع به سرمایه گذاری کنید.
جمع بندی
یک تریدر موفق باید به صورت مداوم اخبار مربوط به بازار را بررسی کند، سعی کنید اخبار مهم ارزهای دیجیتال را دنبال کنید و روی رمزارز خاصی تعصب نداشته احساسات و تعصبات سرمایه گذار احساسات و تعصبات سرمایه گذار باشید. در بسیاری از مواقع سرمایه گذاری روی آلت کوینها میتواند به شدت سودآور باشد. آن تریدری موفقتر است که جستجو و تکاپو بیشتری داشته باشد.
سعی کنید تا جایی که میتوانید در منابع معتبر خارجی و داخلی به دنبال اخبار دست اول باشید و قبل از اکثریت، از اولین نفرات باشید که کار درست را انجام می دهد. پویایی و فعالیت بالا یکی از ویژگیهای لازم برای یک تریدر است. استفاده از تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکال به منزلهی تضمین موفقیت در ترید نیست؛ اما برای تجربه معاملات خوب میتواند بسیار مفید باشد. در نهایت؛ آنالیز بنیادی و تکنیکال در کنار هم میتواند نتیجه فوقالعاده بهتری برای سرمایه گذاری شما داشته باشد.
سوالات متداول
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال، یکی از انواع تحلیل رایج در بازار کریپتوکارنسی است که بر اساس بررسی اخبار و جو موجود در بازار کار میکند و تمرکز آن بیشتر روی اتفاقات تاثیرگذار در بازار است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال به وسیله بررسی و آنالیز نمودارهای مختلف، مخصوصا کندل استیک (روند تغییر قیمت در بازه زمانی مشخص) به دست میآید که بیشترین کاربرد را در بازار دارد.
احساس مشتری مهمتر از رضایت مشتری!!
رضایت مشتری را می توان یکی از حیاتی ترین جنبه های کسب و کارهای امروزی دانست، تمام مدیران ارشد سازمان های بزرگ و حتی کوچک به اهمیت رضایت مشتری واقف هستند اما درک این نکته ظریف که رضایت مشتری واقعا از کجا سرچشمه می گیرد می تواند تفاوتی بزرگ برای شما و کسب و کارتان ایجاد کند و آن هم توجه به احساسات مشتری است.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با بعضی برندها یا شرکتها آن چنان احساس نزدیکی کنید که آنها را چیزی بیشتر از ارائه دهندهی خدمات یا محصول تصور نمائید! گاهی حتی آن قدر این برندها را دوست داریم که دچار تعصب شده و تصور میکنیم با اعضای خانواده یا دوستانمان رو به رو هستیم! این، قدرتی است که برخی نامهای تجاری به پشتوانهی ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب پیدا میکنند. یعنی، فارغ از کیفیت محصولات و خدمات و ایجاد سطح بالایی از رضایت مشتری، برخی برندها این توانایی را دارند که تارهای عاطفی و احساسی ما را به ارتعاش درآورده و در خاطرمان به خوبی ثبت شوند.
امروزه، تعداد بسیار زیادی از سازمانها برای رسیدن به رشد اقتصادی ارگانیک و سودآور، به صورت عمده در زمینهی بهبود تجربهی مشتری (CX) سرمایه گذاری میکنند، بهبود تجربه مشتری در نهایت منجر به افزایش سطح رضایت مشتری می شود. این سرمایه گذاری، تمام جنبههای تعامل مشتری با برند، محصولات و تبلیغات آنلاین و آفلاین شرکتها را به خود اختصاص میدهد. با این حال، در اغلب موارد اهداف استراتژیکی در دست نیست که بتواند کل مسیر تجربه مشتری را پوشش داده و برای او ایجاد ارزش نماید. بدون وجود چنین اهدافی شرکتها در مقابل این سرمایه گذاری هنگفت، سود قابل توجهی دریافت نخواهند کرد.
بسیاری از سازمانها تجربهی مشتری را دائماً رصد کرده و فعالیت مشتریان را در فروشگاههای فیزیکی، مراکز تماس، سایتهای تجارت الکترونیک و شبکههای اجتماعی ردیابی نموده و با استفاده از نظرسنجیهای گوناگون، کوهی از اطلاعات را انباشته میکنند. البته، معلوم است که هدف از این کار تبدیل رضایت مشتری به محرکی برای رشد کسب و کار است. اما، در اکثر مواقع، با این که سطح رضایت مشتری به طور کلی بالا است، برندها به ندرت دارای وجه تمایزهای رقابتی هستند.
تحقیقات انجام شده بر روی صدها برند فعال در زمینههای مختلف، نشان میدهد، موثرترین روش برای به حداکثر رساندن ارزش مشتری این است که پا را از محدودهی رضایت مشتری فراتر گذاشته و با او ارتباطی احساسی و عاطفی برقرار نمائید. یعنی، با هدف قرار دادن انگیزههای حسی و برآورده کردن نیازهای عاطفی عمیق و به زبان نیامده میتوانید مشتری خود را عمیقاً تحت تاثیر قرار دهید. منظور از انگیزههای حسی همان احساس تمایل به تعلق، کسب موفقیت در زندگی یا نیاز به امنیت است.
کدام انگیزهها بیشتر تاثیر گذارند؟
تجربه نشان میدهد، یک از عوامل موثر بر رضایت مشتریان برقراری ارتباط عاطفی با برند است که تا دو برابر بیش از بالا بودن سطح رضایت مشتری، ایجاد ارزش میکند. یعنی، این مشتریان تا دو برابر بیش از سایرین، محصولات و خدمات ارائه شده توسط شما را خریداری نموده، بیشتر به شما مراجعه کرده، نسبت به قیمتها حساسیت کمتری خواهند داشت. از طرف دیگر، این قبیل مشتریان به برقراری ارتباط با برند شما توجه بیشتری داشته، توصیههای شما را جدیتر گرفته و افراد بیشتری را به شما ارجاع احساسات و تعصبات سرمایه گذار خواهند داد. اینها همگی مواردی هستند که شما با ایجاد یک تجربهی کاربری مثبت، مشتریان را به انجام آنها ترغیب میکنید. واضح است که پیروی از این استراتژی موجب افزایش درآمد خواهد شد.
شما هم می توانید با سنجش شاخص خالص مروجان (NPS) احتمال معرفی شدن کسب و کارتان توسط مشتریان را پایش کنید، نمره وفاداری تان را اندازه گیری کنید و از مروجان برندتان به عنوان ابزار بازاریابی ارگانیک استفاده کنید.
برای این کار کافی است از طریق لینک زیر در آپ کوک ثبت نام کنید و بلافاصله نظرسنجی خود را برگزار کنید.
مهمترین چیزی که برقراری ارتباط عاطفی با برند را تضمین میکند، همان تجربهی مشتری (CX) است. مطالعات نشان میدهند، مشتریانی که با برند شما تجربهی خرید یکنواخت و بدون وقفه (omnichannel) داشتهاند، از نظر احساسی وابستگی بیشتری به شما داشته و سودآورتر خواهند بود. متاسفانه، در اغلب موارد مشتریان نمیتوانند راجع به محرکهای عاطفی مورد نظر خود اطلاعات دقیقی در اختیارمان بگذارند. در واقع، اطلاعات به دست آمده از آنها در اکثر موارد گمراه کننده بوده و باعث میشود که شرکتها برای بهبود تجربهی مشتری در زمینههای اشتباهی سرمایه گذاری کنند.اما می توان با استفاده از تکنیکهای و ابزارهای پیشرفته در حوزه سنجش رضایت مشتری، مانند پلتفرم تخصصی سنجش رضایت مشتری آپ کوک گام های درستی در جهت افزایش سطح رضایت مشتری و بهینه سازی سرمایه گذاری بر تجربهی مشتری (CX) برداشت. در این روش شما با استفاده از شاخص های استاندارد، رضایت مشتری را مورد پایش قرار می دهید، اطلاعات دقیق، درست و یکپارچه جمع آوری می کنید و با تحلیل این اطلاعات و استفاده از نتایج آن استراتژی های صحیح اتخاذ می کنید و در نتیجه، عملکردی موثر در جهت افزایش راندمان و سودآوری کسب و کارتان خواهید داشت.
مطالعات انجام شده بر روی برخی شرکتهای سرمایه گذاری حاکی از آن هستند که تمایل افراد برای متفاوت بودن با دیگران و ایجاد نظم و ساختار جدیدی در زندگی از جمله محرکهای اصلی برقراری ارتباط عاطفی با این قبیل سازمانها به شمار میروند.
همان طور که قبلاً هم گفته شد، اغلب مشتریان از عوامل تاثیر گذار بر تجربهی خود اطلاع دقیقی نداشته و اکثراً به موارد کم اهمیتتر اشاره میکنند. البته، معلوم است که توجه به خواستههای مشتریان هم ضروری است. با این حال، مطالعات انجام شده حاکی از آن است که سرمایه گذاری بر روی محرکهای عاطفی و همسو بودن با تجربهی مشتری بسیار ارزشمندتر بوده و علاوه بر تضمین بازگشت سرمایه (ROI)، ریسک از دست رفتن آن را هم به حداقل میرساند. به این ترتیب، به کارگیری استراتژیهای موثر در بهبود تجربهی مشتری و افزایش سطح ارتباطات عاطفی موجب اشتیاق مشتریان برای سرمایه گذاری بیشتر و تثبیت داراییها شده و این روش در مقایسه با افزایش رضایت مشتری بدون بالا بردن ارتباطات عاطفی به مراتب موفقتر عمل میکند.
بررسیهای انجام شده دربارهی برخی خرده فروشیها نشان میدهد که تمایل به تعلق، هیجان و احساس آزادی و استقلال ناشی از خرید از جمله انگیزههای عاطفی مشتریان چنین مراکزی هستند. بنابراین، با ایجاد برنامههای خاص و استفاده از نمادهای شخصی سازی شده در تبلیغات و یا کالاهای جدید میتوان ارتباط عاطفی با مشتریان را به وجود آورد.
ایجاد تجربهای بر اساس ارتباطات عاطفی و سرمایه گذاری بر روی لحظات کلیدی که موجب برقراری چنین ارتباطی میشوند راهی مطمئن و قدرتمند برای بالا بردن ارزش مشتری، به حداکثر رساندن احتمال بازگشت سرمایه (ROI) و به حداقل رساندن خطر از دست رفتن سرمایه خواهد بود. مشتریانی که با شما ارتباط عاطفی برقرار می کنند، نه تنها ارزش بیشتری ایجاد خواهند کرد، بلکه، با گذشت زمان احساس تعلق خاطر بیشتری به شما داشته و خود را عضوی از مجموعهی شما میپندارند.
بهبود تجربهی مشتری (CX) ضروری، دشوار و پر هزینه است. انجام این کار، نیازمند اولویت بندی و سرمایه گذاریهای متنوعی است. تمام این کارها به امید افزایش ارزش انجام میگیرند. حال، میتوان تصور کرد که برقراری ارتباط عاطفی با مشتری چه تاثیری بر دستیابی به اهداف کلیدی خواهد داشت. تمرکز بر تجربهی مشتری (CX) درست مانند قطب نما، راه را به شما نشان داده و موجب خواهد شد که سازمانها سرمایه گذاری دقیق و موثری داشته و پاداش مالی قابل توجهی کسب کنند.
بازاریابی با وفاداری مشتری
رضایت مشتری را به مزیت رقابتی خود تبدیل کنید.
در شرایط کنونی اقتصادی ایران چگونه مشتریان خود را حفظ کنیم؟
خلاصه کتاب روش سرمایه گذاری وارن بافت
کتاب روش سرمایهگذاری وارن بافت، به بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری وارن بافت پرداخته و خواننده را با روشهای سرمایهگذاری او آشنا میکند. رابرت هنگستروم نویسنده کتاب روش سرمایهگذاری وارن بافت در این کتاب خاطر نشان میکند که بافت موفقیت خود را مدیون ۳ راهنمای بزرگ در عرصه تجارت و کسب و کار بوده است.
بافت توانست یک فلسفه شخصی در امر تجارت برای خود خلق کند که بیتردید از استادانی چون گراهام، فیشر و مانگر، الهام گرفته بود. کتاب روش سرمایهگذاری وارن بافت آموزههای یکی از موفقترین سرمایهگذاران بازار سهام را با خواننده به اشتراک گذاشته و به شما کمک خواهد کرد که با علم و دانش اقدام به خرید سهام و سرمایهگذاری در بازار کنید.
در این کتاب خواهید آموخت که چگونه تعصبات افراطی و احساسات باعث تقلید کورکورانه سرمایهگذاران در امر فروش و یا خرید سهام میشود. در کتاب روش سرمایهگذاری وارن بافت خواهید فهمید که با دوری جستن از تلههای روانشناختی و تمرکز بر روی اصول سرمایهگذاری بافت، خواهید توانستید شرطبندیهای موفقی انجام دهید.
بنابراین اگر فرصت مطالعه نسخه کامل کتاب روش وارن بافت نوشته رابرت هنگستروم را ندارید، میتوانید این خلاصه کتاب آموزنده را در وبسایت و اپلیکیشن بوکاپو بهصورت صوتی یا متنی مطالعه کنید.
روانشناسی بازارهای مالی (روانشناسی بازار سرمایه و بورس)
روانشناسی بازارهای مالی از قبیل بازار سرمایه و بورس :
همان طور که بازارهای مالی از جمله بازار بورس ایران میتوانند باعث چند برابر کردن سرمایه و افزایش سودآوری باشد، به همان نسبت نیز میتواند باعث از بین رفتن سرمایه در مدتی کوتاه شود. به همین جهت روانشناسی بازار سرمایه و بورس و سایر بازارهای مالی و شناخت رفتار سرمایه گذاران از عوامل اصلی موفقیت در این بازارها به حساب میآید.
در روانشناسی معامله گری ما با ابعاد گستردهای از ذهن و افکار و روح و روان معامله گر و یا همان تریدر روبرو هستیم احساسات و تعصبات سرمایه گذار که میبایست بر روی ابعاد مختلف آن بخوبی کار کرد تا بتوانیم ساختار مناسب ذهنی برای تریدر شدن را برای خود ایجاد کنیم. اینکه چه زمانی معامله کنیم و چه زمانی دست نگه داریم، چه زمانی از معامله خارج شویم و چه زمانی در معامله بمانیم، چگونه افکار خود را در زمان فرو رفتن در ضرر مدیریت کنیم و چگونه سرخوشی قرار گرفتن در سود را کنترل کنیم و بسیار از مسائل دیگری که شما در لحظه ترید با آنها روبرو خواهید بود در روانشناسی معامله گری مورد بررسی قرار میگیرد.
روانشناسی سطوح حمایت و مقاومت:
در سطوح حمایت و مقاومت سهم که برای همهی فعالان بازارهای مالی مثل بازار سرمایه و بورس ابزاری شناخت شده تکنیکال است، روانشناسی نهفته است و رفتارهای معامله گران باعث به وجود آمدن این ناحیههای حمایتی و مقاومتی میشود.
برای توضیح روانشناسی سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای مالی مثل بازار سرمایه و بورس از برخی اتفاقات پرتکرار بازار استفاده میکنیم.
در ابتدا فرض کنید که خریدارانی داریم که سهمی را در نزدیکی سطح حمایت ۵۰ خریداری کردهاند و بعد از مدتی ارزش این سهم افزایش پیدا میکند و به ۵۵ میرسد؛ خریداران خوشحال میشوند و افسوس میخورند که کاش سهم بیشتری با قیمت ۵۰ میخریدند، سپس تصمیم میگیرند که اگر قیمت آن سهم دوباره به ۵۰ برگشت سهم بیشتری خریداری کنند و در نتیجه در این سطح قیمت یعنی ۵۰ تقاضای جدیدی ایجاد میکنند.
حالا بیاید گروه دومی را در نظر بگیریم که مثلا افرادی بودند که تصمیم خریدن سهمی را با قیمت ۵۰ داشتند؛ اما به هر دلیلی این کار را انجام ندادند. حالا که سهم به ۵۵ رسیده پشیمان شدهاند و تصمیم میگیرند که اگر ارزش سهم به ۵۰ برگشت، دوباره این اشتباه را تکرار نکنند و این بار سهم را بخرند. در نتیجه این تصمیم باعث به وجود آمدن سطح مقاومت قویتری در آن قیمت میشود. در آخر هم گروه سومی در نظر بگیرید که سهم را با قیمتی کمتر از ۵۰، مثلا ۴۰ خریداری کردهاند و زمانی که ارزش سهم به ۵۰ رسیده بود آن را فروختهاند. حالا میخواهند سهمهای خود را دوباره داشته باشند و آن را با همان قیمتی که به فروش رساندهاند یعنی ۵۰ خریداری کنند.
این گروه موضع خود را از فروشنده به خریدار تغییر میدهند، در حالی که از فروش سهم احساس پشیمانی میکنند و میخواهند این سود بیشتری را که نکردهاند جبران کنند و به همین علت تقاضای بیشتری برای خرید ایجاد میکنند. حالا برای درک بهتر مقاومت بهتر است هر سه گروه بالا را در نظر بگیرید و فرض کنید که همهی آنها سهمی با ارزش ۵۰ دارند. خودتان را هم یکی از این احساسات و تعصبات سرمایه گذار افراد فرض کنید. ارزش سهم شما به ۵۵ میرسد، ولی شما آن را نمیفروشید. دوباره سهم به ۵۰ برمیگردد. چه احساسی دارید؟
احساس پشیمانی از نفروختن سهم با قیمت ۵۵؟! دوباره ارزش آن به ۵۵ میرسد واین بار شما تا میتوانید سهمتان را به فروش میرسانید. دیگر افراد هم همین کار را میکنند. (در نتیجه این عرضه زیاد) ارزش سهم از ۵۵ بالاتر نمیرود و عقبگرد میکند.
حداقل سه گروه از افراد هستند که سعی دارند سهم خود را با قیمت ۵۵ به فروش برسانند و این باعث میشود که در قیمت ۵۵ سطح مقاومت به وجود بیاید. این ها تنها نمونههایی از سناریوهای ممکن هستند؛ اگر قبلاً معامله کرده باشید، احتمالاً در این سناریوها قرار گرفتهاید و احساسات مربوط به آن را تجربه کردهاید.
خبر خوب این است که شما تنها نیستید، تعداد افرادی که این احساسات و افکار را تجربه میکنند بیشمار است و این کمک میکند تا با آشنایی مفهوم حمایت و مقاومت و تجزیه و تحلیل تکنیکال (Technical) بتوانید از سرمایهگذاری خود سود بیشتری بدست آورید.
عوامل موثر بر روانشناسی بازار سرمایه و بورس و رفتار معامله گران:
۱- شاخص بورس
به طور کلی شاخص بورس نمایانگر وضعیت کلی بازار در یک مقطع مشخص میباشد. در مقاطع زمانی که شاخص بورس به شدت منفی و به اصطلاح ریزشی است به چند دلیل باید تا حد امکان از معامله خودداری کرد:
زمانی که شاخص به شدت ریزشی و منفی است و هر روز عددهای بالای منفی و قرمز را در مقابل دیدگان فعالین بازار قرار میدهد، خودبهخود این دستور را به ذهن افراد صادر میکند که سرمایه شما در حال از بین رفتن است و بیشتر از این هم جای افت قیمتها وجود دارد؛ پس معامله گران، مخصوصا افراد کم تجربه از یک جایی به بعد دست به معاملات هیجانی و فروختن سهام خود با ضررهای زیاد میزنند که این خود به بیشتر منفی شدن کلیت بازار و خروج نقدینگی از آن شدت بیشتری میبخشد.
پس عقل سلیم حکم میکند که در چنین بازاری اقدام به معامله و خرید سهام نکنیم حتی اگر خیلی از سهام در ارزندهترین قیمتهای خود باشند و بگذاریم شاخص بورس و کلیت بازار به نقطهای برسد که متعادل شود و به جایی برسد که در یک مدت زمانی معین دیگر، عددهای منفی بالا را به خود نبیند. اما در زمانی که شاخص کل مثبت و رو به بالا است، درست بر عکس مطالب بالا اتفاق میافتد؛ یعنی اکثر فعالین بازار نه تنها سهام قبلی خود را نگهداری میکنند و نمیفروشند، بلکه نقدینگی جدید جهت خرید نیز اضافه میکنند که این خود باعث مثبت شدن و افزایش قیمتها در آن مدت زمان میباشند. اگر از دیدگاه جامعه و مردم عادی به بازار بورس نگاه کنیم و خودمان را جای یک فرد عادی بگذاریم، زمانی که شاخص کل منفی و به شدت ریزشی میباشد و هر روز در روزنامهها و اخبار در مورد منفی بودن اکثریت سهام بورسی صحبت شود، از لحاظ روانی و فکری این مطلب به ذهن افراد عادی خطور میکند که بازار بورس بازاری زیان ده میباشد و هیچ شخص عادی یا سازمانی حاضر نمی شود سرمایهی خود را وارد بازاری کند که هر روز درحال افت و ریزش است. پس هیچ نقدینگی و پول جدیدی نیز وارد بازار نمی شود.
اما در زمانی که شاخص مثبت و رو به بالا است و هر روز در روزنامهها و اخبار حرف از صعود قیمت سهام و شاخص بورس است، به صورت ناخودآگاه ذهن افراد عادی جامعه به سمت سرمایهگذاری در بازار بورس میرود که این خود باعث تزریق نقدینگی و پویاتر شدن معاملات میشود.
توضیح این نکته ضروری است که منظور از ریزشی بودن شاخص کل اصلاحهای کوتاه مدتی آن نیست. اگر شاخص کل در یک بازهی میانمدتی در اکثر روزهای معاملاتی عددهای منفی بالا را نشان دهد، این به معنی ریزش است؛ اما در یک بازهی زمانی صعودی شاخص کل روزهایی هم هست که نیاز به استراحت و به اصطلاح اصلاح دارد که ممکن است چند روزی هم شاخص منفی احساسات و تعصبات سرمایه گذار باشد که منظور چنین بازاری نیست. اگرچه در بعضی از بازههای زمانی به صورت دستوری سعی در مثبت کردن یا منفی کردن شاخص بورس به وسیله معاملات بلوکی و یا کد به کد کردن دارند، اما کماکان شاخص کل اصلیترین نمایانگر وضعیت کلی بازار بورس است که تاثیر بسزایی بر رفتار و ذهنیت افراد عادی جامعه و فعالین بازار سرمایه دارد.
۲- خوشبینی یا بدبینی افراطی نسبت به بازار
عامل دیگر موثر بر روانشناسی بازار سرمایه و بورس و رفتار معامله گران خوشبینی و بدبینی افراطی نسبت به بازار بورس میباشد که میتواند اکثریت معامله گران را دچار اشتباه رفتاری و ذهنی کند؛ یعنی مواردی که در ادامه توضیح میدهیم قابل تعمیم به روند یک گروه از بازار یا حتی یک تک سهم از آن خواهد بود.
تجربه ثابت کرده است زمانی که کلیت افراد جامعه و فعالین بازار در مورد بورس اظهار خوشبینی میکنند و از روند صعودی آن بسیار خوشحال هستند و طمع و تعصب جای تجزیه و تحلیل را میگیرد، اکثریت معامله گران خرد بازار و برخی از افراد بی تجربهی خارج از بازار که به خاطر همین اخبار میخواهند وارد بازار شوند، شروع به خریدهای هیجانی و بیدلیل در قیمتهای بالا میکنند که هیچ گونه توجیه تحلیلی برای خرید وجود ندارد. در این زمان افراد باتجربه و بازی گردانان اصلی سهام به جای خرید، شروع به فروش و ذخیره سود ناشی از خرید های قبلی خود میکنند. بعضا این خوشبینی افراطی و هیجانی توسط بعضی از همین بازی گردانان اصلی به معامله گران خرد و افراد جامعه تزریق میشود تا بتوانند سهام خود را در قیمتهای بهتر بفروشند. این حالت معمولا در آخر یک روند پرقدرت صعودی شکل میگیرد؛ جایی که قیمت اکثریت سهام در حباب مثبت بالا قرار دارد و از لحاظ قیمتی دیگر در این قیمتها ارزنده نمیباشند.
اما بر عکس زمانی که کلیت فعالین بازار و افراد جامعه از روند بورس اظهار ناامیدی و یأس میکنند و نسبت به روند آیندهی آن بدبین هستند، اکثریت معامله گران خرد و افراد بیتجربه شروع به فروشهای هیجانی میکنند که هیچگونه توجیه تحلیلی برای فروش وجود ندارد و در این زمان افراد با تجربه و بازی گردانان اصلی سهام مختلف شروع به خریدهای عمده به صورت نامحسوس میکنند. باز هم این بدبینی افراطی توسط همین بازی گردانان به بازار القا میگردد. این حالت در آخر یک روند پرقدرت نزولی و ریزشی اتفاق میافتد؛ جایی که شاخص کل و اکثریت سهام بعد از یک ریزش قیمتی زیاد در حال متعادل شدن باشند و قیمت آنها بسیار ارزنده است.
در بازارهای مالی به چند نکته معاملهگری باید توجه کرد:
- بازار نه دوست ما است و نه دشمن ما.
- بازار کاملاً غیر قابل پیشبینی است و باید انتظار هر اتفاقی از بازار را داشته باشیم.
- معاملهگری کاملاً یک امر فردی است و هیچکس جز خود فرد نمیتواند نسبت به خرید یا فروش سهمی به شما اطمینان خاطر دهد.
- خریدهای ناشی از ذهن هیجانی و بدون طرح و تحلیل، حتی در صورت رشد سهم، امری کاملاً اشتباه است؛ زیرا باعث میشود که نسبت به تحلیلهای خودتان بدبین شوید.
- شانس نمیتواند در درازمدت موجب موفقیت معاملات بورسی شما شود.
- در هر نقطهای از روند بازار سرمایه و بورس و شاخص آن طرز فکر معامله گران تفاوت دارد و در هر جای روند روانشناسی متفاوتی میتوان از آن برداشت کرد.
نتیجهگیری:
در پایان میتوان اینطور برداشت کرد که بخش زیادی از سود و زیان ما در بازار ارتباطی با تحلیل تکنیکال و یا تحلیل بنیادی ندارد. چیزی که همه فکر میکنند همهچیز است احساسات و تعصبات سرمایه گذار و تنها با آموختن آنها میتوانند معاملهگر موفقی شوند. رفتارها و حرکات معامله گران دیگر در بازار نحوهی تصمیمگیری ما باید اثر داشته باشد؛ درواقع عرضه و تقاضا و به طور ساده رفتارها و اعمال فکری معامله گران، قیمتها و روندها را میسازد که در بخش روانشناسی بازارهای مالی از مثل بازار سرمایه و بورس میتوان از این تصمیمها آگاه شد و انتخاب درست و تصمیم معقولانه برای خرید و فروش گرفت.
دیدگاه شما