کتاب فوق در بازار ایران، با همین نام به فارسی برگردان شده است.
۲۳ کتاب پیشنهادی برای معاملهگران مصمم
احتمالاً وقتی با فهرستی از کتابهایی که در حوزه معاملهگری حتماً باید بخوانید برخورد میکنید، آه میکشید و چنین پیشنهادهایی را حوصله سربر و خستهکننده میپندارید. اما چند لحظه صبر کنید؛ کتب پیشنهادی که در ادامه قصد دارم به شما معرفی کنم، به معرفی سیستمها و استراتژیهای معاملاتی، متدهای ورود یا اندیکاتورهای مختلف نمیپردازند؛ در حقیقت، شخصاً معتقدم که استراتژی معاملاتی، مقولهای کاملاً شخصی است و نمیتوان آن را با خواندن کتاب یا دنبالهروی از نظرات دیگران تعیین کرد!
در ادامه این مطلب، با کتابهایی برخورد خواهید کرد که خودم آنها را خواندهام و اغلب نکات آنها را در عمل به کار گرفتهام. تکتک کتب موجود در این فهرست، ارزش ثانیه به ثانیه وقتتان را داشته و به رشد شما بهعنوان یک معاملهگر و صدالبته یک انسان، کمک شایانی میکنند.
پول درآوردن و کسب سود از معاملات صرفاً به کسب دانش و اطلاعات دربارهی نحوه کار و عملکرد دنیای مالی یا پیشبینی حرکت بعدی بازار محدود نمیشود؛ بلکه، برای رسیدن به این هدف میبایست طرز فکر و شخصیتتان را اصلاح کنید.
همانطور که بنجامین فرانکلین میگوید: سرمایهگذاری در کسب علم و دانش بیشترین سود را از آن شما خواهد کرد.
معاملهگری در محدوده
با اعتمادبهنفس، نظم و نگرشی مثبت، بر خودتان مسلط شوید [لینک کتاب]
آیا این کتاب، بهترین کتاب موجود در بازار است؟ به نظر من، این حرف در ارتباط با معاملهگران غیرحرفهای و تازهکار صادق است. اما اگر شما تازهکار نیستید ولی این کتاب را هم نخواندهاید، حتماً آن را مطالعه کنید. همه معاملهگران روزی به این بینش میرسند که معاملهگری موفق صرفاً به روش معاملاتی ما برنمیگردد و نیازمند انجام تغییرات و اصلاحاتی در طرز فکر و روانشناسی تریدر هم میباشد. دقیقاً پسازاینکه خودتان به این درک رسیدید، به این کتاب احتیاج پیدا خواهید کرد. مارک داگلاس به زبانی ساده، برخی از مهمترین چالشهای روانشناختی را در این کتاب به تصویر میکشد.
این کتاب در بازار ایران با نام تحلیل تکنیکال، بنیادی یا ذهنی، به فارسی برگردانشده است.
از همین نویسنده کتاب فوقالعاده دیگری در باب روانشناسی ترید بنام “معاملهگر منظم” وجود دارد که توصیه میکنم مطالعه فرمایید.
جادوگران بازار
معاملهگران موفق چطور سود میکنند [لینک کتاب]
من تابهحال حتی یک تریدر را هم ندیدهام که از سری کتابهای جادوگران بازار خوشش نیامده باشد. برخی از بهترین و محبوبترین معاملهگران و مدیران صندوقهای سرمایهگذاری، در این کتابها داستانها و تجارب خود را با شما در میان میگذارند و راههای تبدیلشدن به معاملهگر موفق را به شما نشان میدهند.
نویسنده این کتاب جَک شواگر است؛ این کتاب در بازار ایران به نام جادوگران بازارهای نوین، به فارسی برگردانشده است.
گام (گشت) تصادفی در والاستریت
استراتژی مؤثر در سرمایهگذاری موفق [لینک کتاب]
در این کتاب، بِرتون مالکیل راجع به حبابها، چالشهای مالی رفتاری، ذهنیت گلهای و تمامی اتفاقاتی که در ذهن معاملهگران و سرمایهگذاران روی میدهد صحبت میکند. این کتاب به محرکهای قیمتی و نگرش تریدر ها در قبال بازار میپردازد. مفاهیم و ایدههای طرحشده در این کتاب با آنچه تاکنون در کتب مالی خواندهاید، زمین تا آسمان فرق میکند.
همچنین، در بسیاری از بخشها، مالکیل افکار و نظرات خودش دربارهی موضوعات مالی و معاملهگری را با شما در میان میگذارد.
گاو نر
درسهایی از قهرمان والاستریت [لینک کتاب]
مارتی شوارتز یک افسانه است و نتایج فعالیتهای وی گویای همین مطلب است. این کتاب هم سرگرمکننده بوده وزندگی شخصی مارتی شوارتز، داستانی بسیار الهامبخش است.
به اتاق معاملات من بیایید
راهنمای جامع معاملهگری ماجرا معامله گر و بزرگ راه [لینک کتاب]
الکساندر الدر، یکی دیگر از افسانههای دنیای معاملات، در این کتاب راه و رسم تبدیلشدن به معاملهگر حرفهای را توضیح میدهد. وی بر طرز فکر معاملهگر، مدیریت ریسک و طراحی استراتژی معاملاتی شخصی تأکید کرده؛ همینطور به اهمیت نظم و تأثیر آن در موفقیت معاملهگران اشاره میکند. بااینکه ممکن است نکاتی که دربارهی تحلیل تکنیکال میگوید، در بورس ایران کاربرد نداشته باشند اما نظراتش دربارهی روانشناسی و طرز فکر معاملهگر به همه کمک میکند تا تأثیرات روانشناسی را بهتر درک ماجرا معامله گر و بزرگ راه کنند.
همین نویسنده شاهکار دیگری بنام “زندگی از راه داد و ستند در بازارهای مالی” را دارد که اکیداً توصیه میکنم دوستان مطالعه کنند.
سرمایهگذار باهوش
سرمایهگذاری ارزشی، کتابی فوقالعاده کاربردی [لینک کتاب]
این کتاب، که توسط بنجامین گراهام، مُربی وارن بافت نوشتهشده است، انجیل سرمایهگذاری ارزشی است؛ این کتاب حاوی اطلاعات و سوا لاتی است که شما همیشه دوست داشتهاید راجع به سرمایهگذاری و دنیای مالی بپرسید. حتی اگر یک معاملهگر بنیادی هم نباشید، این کتاب درسهای زیادی به شما میآموزد و کمک میکند تا دنیای مالی را بهتر و عمیقتر بشناسید.
کتاب فوق در بازار ایران، با همین نام به فارسی برگردان شده است.
رکود بزرگ
کتاب رکود بزرگ، به شما نشان میدهد که چطور بانکداران و مؤسسات مالی طمعکار، منجر به شکلگیری آن حباب عظیم اعتباری شدند که در سال ۲۰۰۸ ترکید و به معرفی تنی چند از معاملهگران و سرمایهگذارانی میپردازد که با شرطبندی روی آنها، ثروتهای کلانی برای خودشان دستوپا کردند.
بااینکه این کتاب، از شما یک تریدر حرفهای نمیسازد، اما شمارا با نحوه تفکر فعالین بازارها آشنا میسازد و به شما یاد میدهد که همیشه، هرچه را که میبینید، زیر سؤال ببرید؛ به همان دلیل سادهای که تاریخ تکرار خواهد شد و بورس ما نیز از این قاعده مستثنا نیست!
مقررات بازی
چگونه همانند یک تریدر حرفهای فکر کنیم [لینک کتاب]
مایک بلافیوره، مؤسس SMB Capital ، در میان معاملهگران شهره است و سایت او نیز بسیار محبوب و آگاهیبخش است. وی در کتابش مراحل تبدیلشدن به یک معاملهگر حرفهای را میآموزد و در این راه، به هزاران کار سخت طاقتفرسا، تلاش زیاد و قربانی کردن خوشیهای لحظهای نیز اشاره میکند.
اگر تمامی کتابهای نوشتهشده درزمینهٔ معاملهگری را خواندهاید اما هنوز فکر میکنید یک جای کار میلنگد، این کتاب بهواقع میتواند دنیای جدیدی را بهعنوان معاملهگر پیش پای شما قرار دهد.
علیه خدایان
ماجرای خارقالعاده ریسک [لینک کتاب]
شما با این کتاب در تاریخ احتمالات، ریاضیات و مدیریت ریسک قدم خواهید زد؛ از اولین باری که انسان بازیهای شانس محور مانند تاس انداختن را آغاز کرد، تا دنیای مدرن مدلسازی و مدیریت ریسک. اگر قصد دارید چیز جدیدی یاد بگیرید و کموبیش به ریاضیات و آمار هم علاقهمندید، حتماً باید این کتاب را بخوانید.
جادوگران قمارباز
مکالماتی با بزرگترین قماربازان دنیا [لینک کتاب]
معاملهگری و قماربازی اشتراکات زیادی باهم دارند، خصوصاً وقتیکه پای طرز فکر، روانشناسی و نظم و ترتیب هم به میان میآید. در این کتاب قماربازی معادل معاملهگری است. این کتاب، داستانهای جالبی را از بهترین پوکر بازان تا آنهایی که در مسابقات ورزشی شرط میبندند و میلیونرهایی که در مسابقات اسبسواری شرطبندی میکنند، در ارتباط با دنیای جذاب معاملهگری بیان میکند.
قوی سیاه
تأثیر غیرمحتمل؛ به انضمام یکفصل جدید درباره قدرت و شکنندگی [لینک کتاب]
نیکولاس طالب در کتابش از رویدادهای بسیار نادر اما بسیار تأثیرگذاری صحبت میکند که کل دنیا و بازارهای مالی را شوکه میکنند؛ اتفاقاتی که ما نمیتوانیم خودمان را برای مواجه با آنها آماده کنیم. این کتاب، بسیار تأملبرانگیز بوده و دانشی ناب و نگرشی متفاوت نسبت به دنیا را به شما عرضه میکند؛ ازآنجاییکه ما هرروز با ناشناختهها سروکار داریم، مطالعه این کتاب را بهشدت به دانشجویان توصیه میشود.
اقتصاد در یک جلسه
کوتاهترین و مطمئنترین راه در درک مفاهیم پایه اقتصاد [لینک کتاب]
عنوان کتاب، گویای همهچیز است. فکر میکنید دانش و اطلاعات محدودی راجع به اقتصاد دارید؟ یا درک خوبی از مفاهیم اقتصادی دارید؟ اصلاً مهم نیست؛ این کتاب، درسها و نکات مهمی را به شما خواهد آموخت.
به نظرم، بهترین بخش آن، آنجایی ست که هزلیت مفاهیم اقتصادی را با مثالهایی از زندگی واقعی شرح میدهد تا برای همه کاربردی باشند.
فرکونومیکس
اقتصاددانی خانه به دوش، جنبه پنهان همهچیز را کشف میکند [لینک کتاب]
درک و فهم اقتصاد و نقش آن در جامعه برای درک بازارهای مالی و کسب سود در معاملات حیاتی است. اما مطالعه و خواندن مطالب مالی ممکن است بسیار خستهکننده باشد. اینجاست که اِستیون لویت وارد میشود. لویت میتواند اصول اقتصادی را با استفاده از مثالهای روزمره برای همگان شرح دهد. اگر میخواهید اطلاعاتتان راجع به اقتصاد را افزایش دهید اما نمیدانید از کجا باید شروع کنید، این کتاب فوقالعاده است.
جنگ ارزها
در دنیای امروز، جنگ مالی، و نه جنگهای مرسوم در بین کشورها، ما را تهدید میکند. خطر جنگ ارزی مانند خرید بیشازاندازه طلا و کاستن از ارزش پولی یک کشور (بهصورت برنامهریزیشده) ممکن است شبیه یک داستان علمی تخیلی به نظر بیاید اما عین واقعیت است.
جیمز ریکارد در این کتاب به تفضیل از تأثیر و عملکرد سیاستهای پولی، دستکاری ارزی و بسیاری از مفاهیم اقتصادی دیگر سخن میگوید و اگر نتوانستهاید از کلاس اقتصادتان استفاده لازم را ببرید، این کتاب را از دست ندهید.
تحلیل بازار داخلی و معامله ارز
چگونه از تغییر جریانات در بازارهای جهانی سود کسب کنیم [لینک کتاب]
اگر شما تریدر بازار فارکس باشید، فکر کنم اشرف لاییدی را بشناسید. او یکی از بهترین معاملهگران بنیادی و کارشناس در صنعت فارکس است. کتاب وی معرکه است و بعد از خواندش، هیچ سؤالی دربارهی بازارهای ارز برای شما باقی نمیماند. البته ممکن است برای درک کامل این کتاب ماجرا معامله گر و بزرگ راه مجبور شوید دو یا چند بار آن را مطالعه کنید.
کتابهایی که نحوه تفکر شما درباره زندگی را به چالش میکشند
کیمیاگر
به نظر من همه باید کیمیاگر را بخوانند؛ به نظرم این کتاب، الهامبخشترین رمانی است که تاکنون نوشتهشده است. کیمیاگر، داستان چوپانی را شرح میدهد که تصمیم میگیرد از ندای قلبش پیروی کند و علیرغم نا اطمینانی و فقدان منابع، به دنبال رویاهایش برود. اگر ندانید که فردا چه اتفاقی روی خواهد داد، و البته هیچگاه نخواهید فهمید، اما کماکان از ماجرا معامله گر و بزرگ راه ندای قلبتان پیروی میکنید، چیزی خارقالعاده در انتظارتان است.
بازیکن بازیها
ایان بنکس نویسنده داستان خیالی است که افرادی همچون مارک زاکربرگ و الن ماسک را در میان طرفدارانش دارد. سبک نگارش وی بسیار جذاب و گیرا بوده و وقتیکه کتابی از وی را در دست میگیرید، دیگر نمیتوانید آن را بر زمین بگذارید. در سایت آمازون، اینچنین درباره این کتاب نوشتهشده است:
ایان بنکس در این کتاب آیندهای دور را به تصویر میکشد که میتوان آن را پایان تاریخ (آخر زمان) نامید. انسانیت در جایجای کهکشان راه شیری موج میزند و به لطف تکنولوژی سطح بالا، همه، هرچه که میخواهند را دارند، هیچکسی مریض نمیشود و نمیمیرد. درواقع، جامعه همچون زمینبازی است و مملو از بازی و جشن و فستیوال. جرناو گورگه، که یک بازیکن فوق حرفهای ست، در جستجوی اهدافی بیشتر و والاتر است و آنها را پس از دعوت شدن به یک تورنمنت بازی در امپراتوری یک موجود فرازمینی مییابد..
آخرین سخنرانی
راندی پاچ، استاد علوم کامپیوتری است که گویا مبتلابه سرطان شده است. وی در آخرین سخنرانیاش، دربارهی زندگی کردن و غلبه بر مشکلات و موانع صحبت میکند. این کتاب اصلاً دربارهی مرگ و مردن نیست بلکه به زندگی و چگونه زندگی کردن میپردازد.
راهبی که فراریاش (خودرو) را فروخت
داستانی درباره تحقق رؤیاها و رسیدن به مقصد و مقصود [لینک کتاب]
این رمان با تمامی کتابهایی که در اینجا معرفی کردهایم، فرق دارد؛ البته این نظر شخصی است؛ درعینحال، این کتاب یکی از پرفروشترینهای دوره خود بوده است. رابین شارما داتسان وکیل موفقی ماجرا معامله گر و بزرگ راه را مطرح میکند که بعد از حمله قلبی، کارش را ترک میکند، وکالتش را واگذار کرده و باهدف یافتن قبیلهای مرموز از راهبانی که در هیمالیا زندگی میکنند، بار سفر میبندد. راهبان رازهایشان درباره زندگی را به او یاد میدهند و نحوه استفاده از ذهنش به روشی کاملاً جدید را به او میآموزند. سبک نگارشی رابین شارما بسیار شفاف و روشن است و او نکاتی عملی که میتوانید در زندگی روزانهتان به کار ببندید را با شما در میان میگذارد.
پدر پولدار پدر فقیر
ثروتمندان چه چیزهایی به فرزندانشان درباره پول میآموزند که سطح متوسط و ضعیف جامعه به فرزندانشان نمیگویند؟ [لینک کتاب]
وقتیکه پای آموزش امور مالی برای مصارف شخصی در میان باشد، هیچ کتابی به گرد این کتاب نمیرسد. کتاب رابرت کیوساکی درسهای ارزشمند زیادی دربارهی بهبود مسائل مالی، اهمیت درآمد غیرمستقیم و کارهای که میتوان برای داشتن زندگی مستقل انجام داد را به شما یاد میدهند؛ درسهایی که باید در مدرسه به ما آموزش داده میشدند. مطالعه این کتاب حداقل به خودم درسهایی را داد که در هیچ دانشگاهی تدریس نشده بود!
هفته کاری ۴ ساعته
از کارمندی فرار کنید؛ هر جا دوست داشتید زندگی کنید و به نسل جدید ثروتمندان بپیوندید [لینک کتاب]
تیموتی فریس در دنیای سرمایهگذاران و کارآفرینان آنلاین یک افسانه است. وی نهتنها وبلاگی دارد که عضویت در آن بسیار ارزشمند و مفید است، بلکه کتابی دارد که اگر میخواهید از کارهای روتین و کارمندی فرار کنید و رؤیاهایتان را محقق سازید، حتماً باید آن را بخوانید. فریس در کتابش ماجرا معامله گر و بزرگ راه مثالهای واقعی زیادی را مطرح کرده و نکاتی کاربردی و عملی دربارهی کسب پول به طریق آنلاین وزندگی آزادانه طبق میل و خواستهتان را به شما میآموزد.
از صفر به یک
یادداشتهایی درباره استارتاپ ها؛ چطور آینده را بسازیم [لینک کتاب]
بااینکه ممکن است عنوان کتاب باعث شود فکر کنید این کتاب درباره راهاندازی استارتاپ هاست، اما شما نباید گول بخورید. به نظر من پیتر ثایل یکی از باهوشترین نویسندگانی است که ممکن است شانس خواندن نوشتههایش را به دست آورید. وی هم مؤسس پی پل و پلنتیر بوده و هم یک سرمایهگذار فرشته و انسان رؤیابین است. او در کتابش دربارهی جامعه و تصورات اشتباه ما درباره دنیا و آینده صحبت میکند. او بسیاری از باورهای غالب را به چالش میکشد و نقطهنظری متفاوت را درباره دنیایی که در آن زندگی میکنیم در برابر دیدگانمان میگشاید. اگر دوست دارید متفاوت از دیگران فکر کنید، این کتاب بدون شک برای شما نوشتهشده است.
شیرجه
کتابی کوچک که به شما میآموزد چه وقت بروید و چه وقت بمانید [لینک کتاب]
وقتیکه معاملهگران تازهکارشان را شروع کردهاند، همهچیز در نظرشان جذاب و جالب است. اما وقتیکه به قسمتهای سخت و دشوار، خستهکننده و دلهرهآور معاملهگری میرسند، متوجه میشوند که این کار، به آن آسانیها هم که فکر میکردند نبوده است.
تحقیقات نشان میدهند که اکثر معاملهگران تنها چند ماه معامله میکنند.
کتاب سِث گودین این پدیده را شرح داده و دلیل اهمیت ادامه دادن در دوران و شرایط سخت جهت موفقیت در هر رشته و مهارتی را بیان میکند.ماجرا معامله گر و بزرگ راه
در میان گذاشتن یک حقیقت؛ هیچ کس با سود معامله و ترید ثروتمند نمیشود!
این روزها که بازارهای مالی به رونق فراوانی رسیدهاند و وضعیت اقتصادی دنیا به سمت خوبی پیش نمیرود، تعداد زیادی از مردم تلاش میکنند به معاملهگر بازارهای مالی تبدیل شوند تا بتوانند به درآمد دلخواه خود برسند. با این حال، نیکلاس گوک (Niklas Göke)، نویسنده مطرح اقتصادی در مدیوم، در مقاله تازه خود استدلال میکند که معاملهگری نمیتواند افراد را به ثروت برساند. متن کامل مقاله نیکلاس گوک را در ادامه میخوانید.
«هرگز نفروشید»؛ این توصیهای است که کارتر توماس (Carter Thomas) آرزو میکند کاش ۲۰ سال زودتر به آن عمل میکرد.
کارتر در سال ۲۰۰۳ همه پولی را که از شغل تابستانی خود بهعنوان یک غریق نجات به دست آورده بود روی سهام شرکت اپل سرمایهگذاری کرد. کل سرمایه او در آن دوره ۱۸ هزار دلار بود؛ یک تصمیم هوشمندانه.
اینکه کارتر [مانند اغلب معاملهگران] دو ماه بعد همه سرمایه خود را صرف هزینههای غیرضروری یا ماجرا معامله گر و بزرگ راه خرید کالاهای لوکس کند، تصمیمی هوشمندانه به نظر نمیرسید. پس از تجزیه سهام (تقسیم سهام به تعداد بیشتری سهم) و افزایش قیمت، ارزش سهام کارتر امروزه بیش از ۱۰ میلیون دلار است.
با نگاهی به این تجربه، کارتر یک درس ساده اما عمیق آموخته است که اغلب افراد شبیه او که میخواهند ثروتی برای خود ایجاد کنند، آن را نادیده میگیرند. او میگوید:
اگر من ثروت کلانی به دست نیاوردهام تنها دلیلش این است که داراییهایم را به فروش رساندهام. دلیل این موضوع هرگز این نیست که من چیزهای مناسبی نخریدهام. من همیشه چیزهایی مناسب در زمان مناسب خریدهام، اما هرگز آنها را بهاندازه کافی نگه نداشتهام.
نمیتوانم خودم را با کارتر توماس مقایسه کنم، ام من هم بارها چنین اشتباهاتی را مرتکب شدهام، بنابراین صرفاً میخواهم برای خودم یک موضوع را یادآوری کنم:
شما با سود معامله ثروتمند نمیشوید. با داشتن داراییهای ارزشمند ثروتمند میشوید.
سلب مسئولیت: من مشاور مالی نیستم. این یک مشاوره و توصیه مالی نیست.
ساده است: دارایی خوب بخرید، نفروشید!
در اینجا سادهترین الگوی ثروت دومرحلهای که من میشناسم، ارائه شده است:
۱. باید داراییهایی بخرید که فکر میکنید دارای ارزش بالایی هستند.
۲. نباید آنها را بفروشید.
همه تصور میکنند انتخاب داراییهای مناسب، قسمت سخت ماجراست، اما در واقع فشار روانی ناشی از مبارزه مداوم با رضایت فوری است که توانایی ما و پتانسیل مالی را محدود میکند.
از منظر تاریخی تقریباً همه بازارها رو به بالا حرکت میکنند. به ۱۰، ۲۰ و یا ۳۰ سال پیش برگردید و به قیمتها نگاه کنید. بازار سهام: رو به بالا. املاک و مستغلات: رو به بالا. کالا و اجناس: رو به بالا. ارز دیجیتال: رو به بالا. سرمایه خطرپذیر: رو به بالا. حتی قیمت کارتهای بازی پوکمون گو نیز روندی صعودی داشتهاند.
همه چیز بهطور مداوم بالا میرود، زیرا پول سیستمی مصنوعی است که انسان آن را ایجاد کرده و کنترل میکند و میدانیم که انسان موجودی جایزالخطاست. هر یک از ما با خودکنترلی درگیر هستیم و بشر بهطور کلی با این موضوع دستوپنجه نرم میکند. پول یک آزمایش مارشمالو (marshmallow experiment) غولپیکر برای بشریت است. دکمه «چاپ پول بیشتر» یک زنگ قرمز بزرگ است و اگر شما چنین زنگی را به دست افرادی دهید که خودکنترلی اندکی داشته باشند، واقعاً چقدر میتوانید انتظار داشته باشید که قبل از فشردن زنگ خودشان را کنترل کنند؟
قیمتها چیزی بیشتر از اعدادی نیستند که ما در کنار نام کالاها مینویسیم و سپس میگوییم «اگر تورم در طول سال ۲% افزایش پیدا کند، خوب است»؛ زیرا اقتصاد را هم بشر اختراع کرده است. ما پول بیشتری چاپ میکنیم و به تبع آن همه اعداد بالا میروند. آیا قیمتها کار دیگری جز بالا رفتن میتوانند انجام دهند؟
تنها در این سالِ استثنایی فدرال رزرو ایالاتمتحده نزدیک به ۵ تریلیون دلار چاپ کرده است. به ازای هر ۴ دلاری که در آغاز سال ۲۰۲۰ وجود داشت، اکنون دلار دیگری در گردش است. آیا میدانید این موضوع به چه معناست؟ این یعنی اعداد باید بالا بروند.
اگر چاپ پول قیمتها را بهصورت یکنواخت تغییر میداد، امسال ۲۵٪ به قیمت همه چیزهایی که با دلار اندازهگیری میشوند، افزوده میشد. از آنجا که این اتفاق رخ نمیدهد برخی حوزهها (جایی که پولهای تازه چاپشده ابتدا جریان مییابد) افزایش بیشتری را تجربه میکنند. بازار سهام، اوراق قرضه، رهن و وام معمولاً جزو حوزههایی هستند که این افزایش را بیشتر تجربه میکنند. نهایتاً پول همواره راه خودش را به بازارهای جدیدتر، حاشیهایتر و کمتر قانونگذاریشده نظیر تأمین مالی جمعی، ارز دیجیتال و همچنین کارتهای پوکمون پیدا میکند.
نکتهای که وجود دارد این است که چه به نمودار ۱۰۰ ساله بازار سهام، چه به نمودار ۵۰ ساله املاک و مستغلات و چه به نمودار ۳۰ ساله بازار طلا نگاه کنید، اعداد همواره بالا میروند. حتی اگر یک میمون بدون فکر تعدادی سهام (یا سایر داراییها) را از کلاهی بهصورت کاملاً تصادفی بردارد باز هم در یک دوره زمانی چندین دههای عملکرد خوبی از خود به نمایش خواهد گذاشت.
با این حال و علیرغم اینکه ما اختلاف یک درصدی به لحاظ کروموزومی با میمونها داریم، معمولاً در این قرعهکشی که همه میتوانند در آن برنده شوند، موفق نمیشویم. دلیل آن هم یک چیز است: ما داراییهای خود را خیلی زود میفروشیم.
یک سرمایهگذار با گذشت زمان درآمد کسب میکند. او کاری ارزشمندتر از این نمیتواند انجام دهد و در اغلب مواقع کار درستی است.
چرا میفروشیم؟
چرا هیچ کاری نکردن سخت است و نمیتوان از این فرصت استفاده کرد؟ چرا نمیتوانیم اجازه دهیم که بازار از داراییهای ما مراقبت کند؟ دو دلیل وجود دارد: طمع و ترس.
طمع سرمایهگذار زمانی است که شما چیزی را خریدهاید که به آن اعتقاد دارید ولی خیلی زود آن را میفروشید، زیرا فکر میکنید باهوشتر از بازار هستید و یا تفکر کوتهبینانه بر شما سایه افکنده است.
من در سال ۲۰۱۷ چین لینک (Chainlink) را به قیمت ۰٫۰۹ دلار خریدم. میدانستم که این ارز دیجیتال و شبکه آن چه کاری قرار است انجام دهد. فکر کردم چیز خوبی است و میخواستم آن را نگه دارم. چند هفته بعد تسلیم شدم و کاری که همه به من گفتند را انجام دادم: سود کسب کردم. هر واحد لینک را به قیمت ۰٫۵۵ دلار فروختم. بیش از حد خوشحال بودم. ظرف چند هفته شش برابر سود کرده بودم. چطور میتوانستم عملکرد بهتری از این داشته باشم؟ امروزه مأموریت چین لینک در حال تحقق است. قیمت لینک در زمان نوشتن این مقاله حدود ۱۵ دلار بوده و به اوج قیمتی خود ۲۰ دلار نیز رسیده است. من ۱۰۰ هزار دلار را بهراحتی از دست دادم. در واقع من تحتتأثیر تفکر کوتهبینانه قرار گرفتم.
ترس سرمایهگذار هنگامی رخ میدهد که شما چیزی را میخرید که به آن اعتقادی ندارید. فقط خریدید چون میترسید سودی را که دیگران به دست میآورند از دست بدهید. در این شرایط شما یک بمب ساعتی هستید که بر روی یک بمب ساعتی نشستهاید. سؤالی که به وجود میآید این است: کدام یک زودتر منفجر خواهد شد؟
وقتی ۱۸ ساله بودم، سهام سه شرکتی را که در یک مجله توصیه شده بود به قیمت ۴۰۰ یورو خریدم. من صرفاً تصویر مبهمی از کاری که شرکتها انجام میدادند داشتم و هرگز این اطلاعات را بررسی نکرده بودم. سهمهایی که خریده بودم ۲۵ درصد ضرر داد. برای یک جوان ۱۸ ساله ۱۰۰ یورو پول زیادی بود. پس از ماهها انتظار و عذاب، در نهایت همه سهامم را با ۵۰ یورو ضرر فروختم، اما هزینه روحی آن بسیار بیشتر بود. نهتنها پولم را بلکه انرژی و آرامشم را هم از دست دادم. در یک سرمایهگذاری بد ورود کرده بودم و امیدوار بودم که ضررهایم جبران شود.
تریدر شدن
اشتباه نکنید؛ گرگ والاستریت هم تریدر نبود. او کارگزار سهام بود و از کمیسیونها به ثروت رسید.
طمع و ترس شما را از یک سرمایهگذار به یک تریدر تبدیل میکند. تریدر شدن حرفهای است که اگر مفهوم آن را بدانید احتمالاً نمیخواهید در آن فعالیت داشته باشید و قطعاً کاری است که شما نمیتوانید با ترس و طمع در آن به موفقیت برسید.
اما تریدر شدن خیلی راحت به نظر میرسد. اینطور نیست؟
همه میخواهند تریدر شوند. معاملهگری باحال است. جذابیت دارد. باعث میشود احساس زندهبودن کنید. همچنین یک روش سریع برای از بین بردن بهرهوری، سلامت روانی و همچنین ویرانکردن سبد سرمایهگذاریتان برای رسیدن به یک بازدهی مناسب است.
اگر مردم میدانستند که «تریدر بودن» شغلی مانند سایر شغلهاست، شغلی که صرفاً اگر بهطور مداوم کسب سود کنید، میشود بر روی آن حساب کرد، ممکن بود تصورشان از این حرفه تغییر پیدا کند. اما اغلب فکر میکنند میتوان با نشستن روی سنگ توالت بعد از ناهار و فکرکردن در مورد آن میتوانند در این حوزه مسلط شوند.
وقتی شما یک تریدر باشید، حقوق شما از خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا حاصل میشود. متوجه هستید؟ اگر معامله موفقی نداشته باشید، پولی برای غذا خوردن ندارید. این یک شرط برای یک تریدر تماموقت واقعی است. اگر یکی از آنها نیستید خوششانس هستید!
خوششانس هستید که حقوق شما با خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا به دست نمیآید. پس چرا بهدنبال کار دوم هستید؟ بهویژه چیزی که در آن مهارتی ندارید. بنابراین فقط بخرید و برای همیشه نگه دارید. از پولتان برای ذخیره چیزهای باارزشتر استفاده کنید.
هنگامیکه شما داراییای را میخرید که به آن اعتقاد دارید، دیگر پرسیدن این سؤال که چه زمانی آن را بفروشم بیمعناست. بهصورت پیشفرض پاسخ این سؤال هرگز است. در واقع تا زمانی که شرایط بهطور بنیادین تغییر پیدا نکند، پاسخ شما نیز نباید تغییر کند.
فرض کنیم شما آمازون را دوست دارید. وقتی که سهام آمازون را خریدید، جف بزوس برای شما کار میکند؛ نه بهصورت خیالی بلکه به معنای واقعی کلمه این اتفاق رخ میدهد. اگر جف بزوس در کار خود موفق بود، ارزش سبد دارایی شما نیز بالا خواهد رفت. به مدت ۲۰ سال این مرد ثابت کرده که میداند چه کاری دارد انجام میدهد. چرا باید چنین گزینهای را از فهرست خود حذف کنید؟ آیا جف بزوس را اخراج میکنید؟ نه، اما شما سهام آمازون خود را میفروشید و این دقیقاً به معنای اخراج جف بزوس است.
کمبود یک ذهنیت باعث میشود که ما همانند یک تریدر رفتار کنیم، آن هم در حالی که هیچ مهارتی برای موفقیت در آن نداریم. ما خودمان را گول میزنیم و در یک تلاش واهی موقعیت (پوزیشن معاملاتی) خود را تغییر میدهیم تا «هزینه فرصت» خود را مدیریت کنیم. ما نگران نحوه سرمایهگذاری ۵۰۰ دلار بعدی هستیم.
در عوض ما (سرمایهگذاران) فقط نیازمند این هستیم که درآمد بیشتری کسب کرده و آنچه را که به آن اعتقاد داریم بخریم. ما نیاز به قدرت شلیک بیشتری داریم. [برخلاف تریدرها که مسائل زیادی دارند] تنها مسئله برای ما این است: نیاز به پول بیشتری داریم تا بتوانیم داراییهای بیشتری بخریم و برای همیشه آن را نگه داریم.
اگر شما به سرمایهگذاریتان در زمانی که آن را انجام میدهید، اعتقاد داشته باشید، دیگر نیازی به اقدامات عجیبوغریب نیست. تنها یک نیاز برای خرید بیشتر وجود دارد و بهترین راه برای رسیدن به این هدف، کسب درآمد بیشتر از شغلی است که در آن مهارت دارید تا اینکه بخواهید بهصورت پارهوقت و ضعیف معامله کنید.
یک تریدر نباشد. بلکه یک سرمایهگذار باشید و سپس سعی کنید تا میتوانید در کار خود درآمدزایی کنید تا بتوانید هر چه بیشتر سرمایهگذاری کنید.
ثروتمند شدن
ثروتمند شدن بهمعنای خوابیدن مثل یک نوزاد است. ثروتمند شدن بهمعنای داشتن چیزهایی است که در طول زندگیتان و تا آخر عمر با شما همراه باشد. تنها راه برای این کار مالکیت داراییهای ارزشمند برای همیشه است.
تمدن این کار را از آنچه فکر میکنیم آسانتر کرده است؛ زیرا از نظر تاریخی، در بلندمدت اعداد همواره بالا میروند. این سیستم برای ما ایجاد شده و نه بر علیه ما. در نتیجه ما فقط به این دلیل که در جلوی راه خودمان قرار گرفتهایم در سرمایهگذاری موفق نمیشویم.
روانشناسی انسان و نه توانایی او عامل موفقیت مالی ماست. ما با تأدیب نفس، حرص، ترس و یک حس ناخوشایند از پتانسیل درآمدیمان مبارزه میکنیم. حتی اگر بدانیم هیچ اقدامی نکردن، بهترین اقدام برای یک سرمایهگذار است، اما هنوز عمل به آن را تقریباً غیرممکن میدانیم.
کارتر تیز مجبور شد این درس را بهسختی بیاموزد، اما این کار را کرد و اکنون او به این توصیهها کاملاً توجه میکند:
من با بسیاری از افراد بالای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ سال صحبت کردهام، همه آنها یکچیز میگفتند: مهمترین چیز داشتن دارایی است. اگر میخواهید ثروت داشته باشید، فقط باید داراییهای بیشتری داشته باشید. این تنها چیزی است که اهمیت دارد.
شما با کسب سود معامله ثروتمند نمیشوید، با داشتن چیزهای ارزشمند ثروتمند میشوید. هر چیزی که در مسیرتان قرار گرفت را خریداری نکنید. چیزهایی بخرید که میخواهید برای همیشه آنها را نگه دارید و سپس ذهنتان را مدیریت کنید تا واقعاً این کار را انجام دهید.
معاملات فیوچرز Futures چیست و چطور باعث افزایش سود می شوند؟
قراردادهای آتی یا معاملات فیوچرز چیست و آیا در بازار ارز دیجیتال و بیت کوین نیز کاربرد دارد؟
معاملات فیوچرز که به آنها معاملات آتی یا Trading Futures نیز گفته می شود، یک قرارداد یا توافق نامۀ قانونی است که در زمان امضای قرارداد، معامله گران قیمتی توافقی برای خرید یا فروش یک کالا، یا مقدار مشخصی از یک محصولِ تولیدی و یا یک آیتم مالی را تعیین میکنند. در واقع این قیمت را با بهای معینی برای تاریخ مشخصی در آینده یا قبل از تاریخ مشخص شده در آینده، برآورد میکنند.
کالا یا ابزاری که طبق قراردادهای آتی تحویل میشود، لازم است از لحاظ کیفیت و کمیت مشمول استاندارد بوده و زمان، قیمت و مکان داد و ستد آن نیز از پیش مشخص شده باشد. زمانی که به تاریخ مورد نظر قید شده در قرارداد برسید، معامله بر پایه قیمتی که در قرارداد توافق شده، انجام میگردد.
امکاناتی که در معاملات آینده تعبیه شده به افراد امکان میدهد ریسک مربوط به مشاغل اصلی خود را کاهش دهند. شما میتوانید با معاملات فیوچرز در مورد خرید یا فروش قراردادهای سهام، در برابر تغییر نرخ بهره از سرمایه خود محافظت کنید. شما میتوانید با خرید یا فروش یک قرارداد ارزی، در برابر واریانس مبادله ارز که بر میزان پس انداز حساب مالی شما تأثیر میگذارد، از معامله خود در برابر خطر احتمالی، محافظت نمایید.
چه مواردی مشمول معاملات آتی میگردند؟
معاملات فیوچرز یا قراردادهای آتی استاندارد، بوسیله کالاهای متنوع و مبادلات آتی تعریف شده است. بسیاری از “کالاها” وجود دارند که قراردادهای آینده مربوط به آنها هستند و به آنها commodity گفته میشود. تقریباً برای هر کالایی میتوان قرارداد آتی را تعریف کرد.
به عنوان مثال، برخی از مواد غذایی، سوخت های مختلف، فلزات گرانبها، اوراق بهادار، انواع ارز و حتی برخی از محصولات دور از تصور مانند تراشه های نیمه هادی، از محصولاتی است که با معاملات فیوچرز مورد معامله واقع میشوند.
کالاهای معمولی شامل مواد غذایی (از قبیل کالاهای اساسی مانند گندم، شکر، ذرت، سویا، برنج، چای)، فلزات گرانبها (از جمله طلا، نقره، مس و غیره)، ارز (مانند دلار، یورو، فرانک سوئیس، ین و غیره)، فهرست سهام ( به عنوان مثال کارخانجات تولیدی و داروسازی)، محصولات مالی (مانند اوراق بهادار خزانه داری) و حتی برخی از کالاهای بسیار ویژه مانند قطعات الکترونیک برای محافظت در برابر نوسانات نرخ بهره پیش فروش میشوند.
برخی از داستان های معاملات بزرگ آتی نشان میدهد که چگونه با پیش بینی درست آینده میتوان ثروت عظیمی را حاصل کرد و یا بدون تحلیل کافی از دست داد.
اگر در بازار ارز های دیجیتال تازه وارد هستید و میخواهید تمامی مفاهیم و نکات مربوط به این بازار را بشناسید و یک سرمایه گذاری موفق داشته باشید پیشنهاد می کنیم از دوره ارز دیجیتال استفاده نمایید.
ویژگیهای معاملات فیوچرز کدامند؟
قراردادهای آتی به طور معمول در بازارهای معاملات مالی، ویژگیهای خاص خود را دارند که آنها را از دیگر معاملات متمایز میکند، تعدادی از این خصوصیات در زیر آمده است:
مدیریت خطر یا ریسک: معاملات فیوچرز میتوانند به عنوان حفاظی در مقابل ریسکهای احتمالی معاملات استفاده شوند. این نوع معامله برای برخی از معامله گران از جمله کشاورزان مطلوب است، آنها محصولات خود را پیش فروش میکنند، برای آنکه اطمینان خاطر حاصل کنند که پس از برداشت محصول از ریسک پایین آمدن قیمت در امان هستند. این نوع معامله همان قرارداد آتی است که ریسک بالا در پایین رفتن قیمت را از بین میبرد.
استفاده از اهرم: اهرم یا Leverage، قابلیتی است که در قراردادهای آتی کاربرد دارد. برای نمونه فرض کنید یک معاملهگر با اهرم 1:2، میتواند تا دو برابر اعتبار خود سهام یا اوراق قرضه را با قرارداد آتی خریداری نماید. پس در اینصورت تا دو برابر نیز سود خواهد کرد ولی توجه داشته باشید در محاسبات اشتباه، ضرر او نیز دو برابر خواهد شد.
دیگر ویژگی های معاملات آتی کدامند؟
استفاده از پوزیشن فروش: در قراردادهای آتی امکان به کارگیری از پوزیشن شورت یا Short، برای معامله فروش یا Sell وجود دارد. در حالتی که یک معاملهگر پیش بینی کند که کالایی با نزول قیمت مواجه است و یا به عبارتی ارزش یک دارایی رو به کاهش خواهد رفت، او قادر خواهد بود با استفاده از پوزیشن فروشِ قرارداد آتی، سود مطلوبی را کسب نماید.
جذب کردن نقدینگی: استفاده از معاملات فیوچرز میتواند راه حلی برای جذب کردن نقدینگی به حساب آید. معاملات آتی میتواند سرمایههای سرگردانِ معاملهگران را در بازارهای مالی از جمله بازار بورس و بازار ارز به کار گیرد.
دارایی های گوناگون: در برخی شرایط امکان دارد که معامله واقعی بعضی از کالاها برای معامله گران سخت باشد. به طور نمونه در نظر بگیرید که یک فرد معاملهگر در نظر دارد که ده ماشین سنگین را خریداری کند، در این صورت تحویل این محصول عظیم به صورت فیزیکی و فروش دوباره آن به شخص دیگری کاری عبث به نظر میآید. در چنین موقعیتی بهترین کار استفاده از معاملات آینده خواهد بود.
مشخص کردن قیمت: در برخی از بازارهای مالی که انجام معامله در آنها به صورت واقعی و فیزیکی سخت است، قیمت یا بهای موضوع معامله با عقد قراردادهای آتی مشخص میشود.
سودمندی های معاملات آینده کدامند؟
– سرمایه گذاران می توانند از قراردادهای آتی استفاده کنند تا قیمت یک دارایی اساسی را پیش بینی کنند.
– شرکت ها میتوانند قیمت مواد اولیه یا کالاهایی را که میفروشند هدج کنند تا در برابر حرکات نامطلوب قیمت محافظت شوند.
– در معاملات فیوچرز ممکن است فقط نیاز به واریز بخشی از مبلغ قرارداد توسط یک کارگزار داشته باشد و لازم نباشد همه مبلغ را پرداخت کند.
نکات منفی قراردادهای آتی کدامند؟
– این خطر برای سرمایه گذاران وجود دارد که به دلیل استفاده از اهرم های آتی، میتوانند بیش از مبلغ سرمایه اولیه را از دست بدهند.
– سرمایه گذاری در معاملات فیوچرز ممکن است از حرکت قیمت به سوی قیمت های مطلوب جلوگیری کند.
– معاملات مارجین یا حاشیه ای میتواند یک شمشیر دو لبه باشد، به این معنی که میزان سود برای معامله گران تقویت میشود، اما احتمال دارد زیان های زیادی نیز به همراه داشته باشد.
مدیریت ریسک چگونه قراردادهای آتی را پوشش میدهد؟
معاملات فیوچرز برای خریدار و فروشنده این امکان را فراهم میکند که بتوانند خود را از پیشامد خطرات احتمالی که ممکن است در آینده کالاهای مورد نظرشان را در برگیرد، حفظ کنند. به عنوان مثال یک شرکت میتواند با استفاده از پوزیشن لانگ Long کالای خاصی را که تمایل دارد، خریداری کند. این شرکت میتواند با معاملات آینده، کالایی را خرید کند تا نیاز خود به آن کالا را برآورده نماید.
مثالی از معامله خرید آتی آن است که شرکتی برای 6 ماه آینده خود نیاز به چند تن آهن دارد، در حال حاضر هر کیلو آهن 11000 تومان قیمت دارد، شرکت با یک قرارداد خرید آتی آهن مورد نیاز خود را به قیمت هر کیلو 10000 تومان میخرد. بدین سان این شرکت با یک قرارداد خرید آتی، ریسک افزایش قیمت را خنثی مینماید.
مثالی از قرارداد فروش آتی آن است که یک تولید کننده، میخواهد در آینده چندین تن آهن را به مشتری خود بفروشد، هم اکنون آهن کیلویی 11000 تومان قیمت دارد، این شرکت به عنوان فروشنده نمیداند که در شش ماه آینده، آهن چه قیمتی خواهد داشت، به همین دلیل چندین تن آهن را به مشتری خود به قیمت کیلویی 10000 تومان به فروش میرساند. از این طریق این شرکت ریسک کاهش قیمت آهن را از خود دور مینماید.
در این دو مثال میبینیم که یکی از دلایل عمده در عقد معاملات فیوچرز، نداشتن اطمینان معامله گران از اتفاقات آینده و حفظ کردن سرمایه شان از بالا و پایین رفتن قیمت میباشد. با عقد این قراردادها، ریسک قراردادهای بین خریدار و فروشنده کاهش مییابد.
نقش سفته بازی در بازار قراردادهای آتی چیست؟
یک شخص تجاری، به عنوان نمونه یک کشاورز یا یک صادرکننده، امکان دارد آینده مالی خود را در معرض خطر ببیند. برای جبران این ریسک، آنها میتوانند با یک قرارداد آتیِ خرید یا فروش، از دارایی خود محافظت کنند.
هر سرمایه ای که در بازار نقطهای یعنی بازار واقعیِ فعلی ایجاد کنند یا از دست بدهند، میتوانند در بازار مالی از دست بدهند و یا تامین کنند تا اختلاف پیش آمده را جبران کنند. به عمل این اشخاص هِدج کردن یا hedging گفته میشود، اینها افرادی هستند که برای محافظت از خود در برابر ضرر مالی یا سایر شرایط نامطلوب دنبال ماجرا معامله گر و بزرگ راه راه حلی هستند.
از طرف دیگر، شما می توانید بدون داشتن مشاغل تجاری، توسط معاملات آتیِ قراردادهای خرید یا فروش، خریداری و یا فروش خود را به انجام رسانید. به عنوان مثال، اگر اعتقاد دارید که امسال نرخ بهره بالا میرود، می توانید قراردادهای آتی اوراق قرضه دولتی خود را با پوزیشن شورت بفروشید.
به یاد داشته باشید که با بالا رفتن نرخ بهره، بهای اوراق قرضه کاهش می یابد و بنابراین اگر درست عمل کرده باشید، میتوانید با درگیر کردن سپرده خود در معاملات فیوچرز، سود عظیمی برای خود بسازید.
گروهی از افراد که هِدج نمیکنند، اما در بازار برای گرفتن سود وارد معامله میشود، سفته بازها یا speculators هستند. نسبت هدج کاران به سفته بازان تقریبا 3 : 1 است. سفته بازان برای اطمینان از وجود فعال و بازارهای نقدینگی بسیار مفید هستند.
مفهوم معاملات فیوچرز در بازار ارز دیجیتال چیست؟
تا به حال دیدیم که قراردادهای آتی بیشتر در حوزه کالاهای فیزیکی بکار گرفته میشوند. البته در حال حاضر معاملات آتی پای خود را به دنیای ارز دیجیتال باز کرده است.
به طور نمونه معاملات آینده بیت کوین، نمونه ای از قراردادهای آتی است که در آن معامله گران قادرند حتی بدون آنکه بیت کوینی در دست داشته باشند، مستند بر پیشبینی خود از قیمت آینده این ارز، برای خرید یا فروش آن اقدام میکنند. در حقیقت بستن قراردادهای آتی بیت کوین با تکیه بر معاملات پر خطر مالی که به آن سفتهبازی یا Speculation گفته میشود، انجام پذیر خواهد بود.
بهتر است با طرح یک مثال، با تاثیر قرارداد آتی بیت کوین بیشتر آشنا شویم. تصور کنید دو معامله گر برای مصون ماندن از ریسک بالا و پایین رفتن قیمت، یک قرارداد آتی امضا نمایند.
بانک مرکزی باید به موضوع کفایت سرمایه توجه کند
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با بیان اینکه بانکها به جای عمل به وظیفه خودشان به بنگاهداری روی آوردهاند، تاکید کرد: بانک مرکزی باید به موضوع کفایت سرمایه توجه کند.
به گزارش مرور نیوز، ذبیح الله خدائیان، رئیس سازمان بازرسی کل کشور در جریان سفر به استان مازندران در مراسم معارفه بازرسکل این استان، با تبیین نقش اقتصاد مقاومتی در رشد و پیشرفت کشور، بر حمایت از سرمایه گذاری تاکید کرد.
وی گفت: هنر مدیران این است که با ایجاد یک پنجره واحد، مجوزهای لازم را به سرمایه گذاران واقعی در کوتاهترین زمان اعطا کنند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور تاکید کرد: امنیت برای سرمایه گذار زمانی ایجاد میشود که در طول فرآیند تولید از او حمایت شود.
خدائیان با انتقاد از سیستم بانکداری کشور، تصریح کرد: بانکها به جای عمل به وظیفه خودشان به بنگاهداری روی آوردهاند.
وی ادامه داد: بر اساس قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر، بانکها باید از زمان تصویب قانون تا مدت سه سال، سالی ۳۳ درصد از بنگاههای خود را واگذار کنند ولی به این وظیفه عمل نشده و لازم است بانک مرکزی جدی تر نظارت کند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور خاطرنشان کرد: برخی از بانکها تسهیلات را به بنگاههای مرتبط با خودشان اختصاص دادهاند؛ حال با این وضعیت آیا انتظار داریم تولید رشد کند؟
خدائیان گفت: بانک مرکزی باید به موضوع کفایت سرمایه توجه کند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور خطاب به مسئولان استان مازندران تاکید کرد که حمایت از تولید ملی را با جدیت دنبال کنند.
خدائیان گفت: نباید اجازه داد کالای مشابه که در داخل کشور تولید میشود، وارد شود و با قاچاق کالا، تولید ملی از رونق بیفتد.
وی از مدیریت مصرف به عنوان یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی یاد کرد و گفت: باید به حمایت از شرکتهای دانش بنیان که میتوانند اقتصاد را نجات دهند، توجه شود.
وی با اشاره به جایگاه نظارتی سازمان بازرسی کل کشور تصریح کرد: زیرساختهای قانونی در راستای حمایت از تولید در کشور وجود دارد و لازم است این قوانین اجرایی شود و سازمان بازرسی نیز بر روند اجرای آن ها نظارت دارد.
خدائیان گفت: سازمان بازرسی منتظر نمیماند دستگاهی از قانون تخلف کند و بعد برخورد لازم را انجام دهد، بلکه هرجا احساس شد قانون درست اجرا نمیشود و جریان امور ماجرا معامله گر و بزرگ راه صحیح نیست، هشدار میدهیم و هشدارهای سازمان بازرسی ضمانت اجرا دارد.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور تصریح کرد که حسب تاکیدات ریاست قوه قضاییه پیشگیری از سوءجریان، حمایت از مدیران پرتلاش و شناسایی گلوگاههای فساد در دستور کار سازمان بازرسی است.
وی با تاکید بر اینکه استان مازندران از ظرفیت بالایی برخوردار است، به بازرس کل استان بر همدلی با سایر دستگاهها تاکید کرد.
خدائیان در پایان ضمن تقدیر از عملکرد محمدحسن اسدی کیاپی، علی گرمه ای را به عنوان بازرس کل استان مازندران معرفی کرد.
خرید آلاسکا از روسیه: شیرینترین معامله تاریخ آمریکا
تاریخ ایرانی: دو شلیک پی در پی به نشانه خوشآمدگویی در روز ۱۸ اکتبر ۱۸۶۷، سکوت را در بندر سیتکا شکست. یکصد سرباز روس و ۲۵۰ سرباز آمریکایی شانه به شانه یکدیگر در برابر کاخ فرمانداری صف کشیده بودند. هنگامی که پرچم روسیه پایین کشیده میشد در میانه راه به میله پرچم گیر کرد. به همین خاطر یک سرباز روس برای آزاد کردن پرچم خود را از میله بالا کشید. سرباز پرچم را آزاد کرد اما در همان لحظه باد شدیدی وزید و پرچم روسیه را مستقیما به سوی سرنیزههای سربازان روسیه انداخت. نفس در سینه حاضران حبس شد و پرنسس «ماریا ماکسوتووا»، همسر آخرین فرماندار روس آلاسکا تقریبا غش کرد؛ زیرا از نظر افراد حاضر، این مسئله میتوانست نشانهای از یک طالع نحس باشد.
بار دیگر دو شلیک پی در پی خوشآمد، اما این بار پرچم ایالات متحده آمریکا بدون هرگونه مشکلی بالا رفت و به اهتزاز درآمد. ناخدا آلکسی الکسیویچ با عجله تشریفات رسمی را بجا آورده و این جمله را خطاب به همتای آمریکایی خود گفت: «ژنرال روسو، با اجازه اعلیحضرت تزار روسیه، مالکیت قلمرو آلاسکا را به ایالات متحده انتقال میدهم.» ژنرال لاول روسو نیز متقابلا از وی تشکر کرد و به این ترتیب قلمرو پهناور آلاسکا به صورت رسمی به مالکیت ایالات متحده آمریکا درآمد.
نزدیک به شش ماه پیش از آن روز، یعنی در ۳۰ مارس ۱۸۶۷ بود که نمایندگان دو کشور روسیه و آمریکا امضای خود را پای سندی گذاشتند که فروش آلاسکا از سوی روسیه به ایالات متحده آمریکا را تصدیق و تایید میکرد. پس از جنگ بسیار گران و پرهزینه کریمه بود که بودجه روسیه به شدت دچار کسری شد و به همین خاطر تزار الکساندر دوم نیاز مبرمی به پول داشت.
آمریکاییها در مجموع ۷.۲ میلیون دلار بابت ایالت ۱.۵ میلیون متر مربعی آلاسکا به روسها پرداختند و به عبارت دیگر هر متر مربع از این ایالت برای آمریکا فقط و فقط ۴.۷۴ دلار آب خورد. با این حال حداقل در آن زمان کمتر آمریکایی فکر میکرد که این معامله ارزشش را داشته باشد؛ زیرا آنها به درستی میدانستند که آن «سکوت یخزده» یا «کنام خرسها» منطقهای بسیار دورافتاده است که نمیتوان به راحتی از قلمرو آن محافظت و دفاع کرد. افزون بر آن جمعیت این منطقه تنها از مردم بومی تشکیل میشد و آمریکاییها از مردم بومی خاطره خوشی نداشتند.
امروز یعنی ۱۵۰ سال بعد از آغاز مالکیت رسمی آمریکا بر آلاسکا، ماجرا معامله گر و بزرگ راه مدتهاست که اشتباه مخالفان آن معامله و همینطور ارزشهای مادی ویژه آلاسکا بر همه ثابت شده است. برای درک این مسئله کافی است بدانیم که رفاه امروز ایالات متحده تا اندازه زیادی مرهون منابع زیرزمینی آلاسکا است.
در نقطه مقابل اما روسها گاهگاه از آن معامله اظهار پشیمانی میکنند. در سال ۲۰۱۶ تابلویی در شبهجزیره کریمه نصب شد که این جمله را بر خود داشت: «ما کریمه را پس گرفتیم، شما هم باید آلاسکا را پس بگیرید.» جالب آنکه خواست بازپسگیری آلاسکا از آمریکا در ترانههای گروههای رپ طرفدار پرزیدنت پوتین نیز جایگاه خاصی دارد؛ اما همه این تلاشها بیهوده است زیرا سرزمینی که از نظر روسها مقر شوالیهها و قهرمانان بوده، سالها پیش به مالکیت آمریکا درآمده و دولت وقت روسیه بر آن صحه گذاشته است.
اما بر خلاف ادعاهای روسها سرزمین آلاسکا هرگز جایگاه شوالیهها نبوده و تا قبل از سال ۱۷۳۲ حتی یک کاشف یا مهاجم نیز به این سرزمین قدم نگذاشته است. در سال ۱۷۴۱ بود که تزار روسیه به دو دریانورد دانمارکی به نامهای ویتوس برینگ و آلکسی چیریکف ماموریت داد که این سرزمین یخی را سر و سامان دهند و البته در همان زمان شمار زیادی از اتباع روسیه به این سرزمین رفته و با کمک افراد محلی پوست و دندان نهنگ صادر میکردند و از محل درآمدهای آن روسیه نیز منتفع میشد.
بدین ترتیب بود که این کلونی روس - آمریکایی و منطقه مسکونی نووارک هانگلسک یا همان «سیتکا»ی امروز که در سال ۱۸۰۴ تاسیس شد، به یکی از مراکز مهم تجاری بدل گردید. در این منطقه علاوه بر استخوان و چربی و پوست نهنگ، پارچههای چینی و چای نیز خرید و فروش میشد و جالب آنکه یخ مصرفی ایالتهای جنوبی و گرم آمریکا هم (تا قبل از اختراع یخچال) از همین منطقه تامین میگردید. رفته رفته جمعیت این منطقه افزایش یافت و این افزایش به ویژه پس از کشف معادن ذغال سنگ رو به فزونی گذاشت و بدین ترتیب بود که معادن و کارخانهها روز به روز بیشتر شد و کلونی روس - آمریکایی روز به روز رونق بیشتری گرفت.
کنترل اقتصاد آن منطقه در اختیار شرکت تجاری روسی - آمریکایی (RAC) به رهبری الکساندر بارانف بود و این شرکت بیش از هزار درصد سود را در سابقه خود ثبت کرد. پس از بازنشستگی بارانف جانشین وی یعنی لودویگ فون هاگه مایستر با کمک همکاران نزدیک و گروهی از نظامیان به توسعه شرکت پرداخت؛ اما چیزی نگذشت که دستمزد کارکنان این شرکت کاهش یافت و درآمدهای آن روند نزولی به خود گرفت. ظاهرا همکاری با افراد محلی چندان نتیجه خوبی نداشت و در نهایت به غارت منابع زمینی و حیوانی منطقه منجر گردید و هنگامی که تزار الکساندر دوم در سال ۱۸۶۶ ورشکست شد، همه میدانستند که آن کلونی نیز از نظر تجاری به پایان کار خود نزدیک میشود.
افزون بر آن طولانی بودن مسیرهای صادراتی نیز همان سود اندک را میبلعید و شخص تزار هر لحظه بیم آن را داشت که نیروهای بریتانیا از خاک کشور همسایه یعنی کانادا به نیروهای روسیه ماجرا معامله گر و بزرگ راه حمله ببرند و در این حالت روسها طعمهای سهلالوصول برای بریتانیاییها بودند. به همین خاطر روابط با همسایه جنوبی یعنی ایالات متحده بهبود یافت و مدتی بعد تزار سفیر خود یعنی ادوارد فون اشتوکل را برای مذاکرات در مورد فروش آلاسکا نزد ویلیام اچ. سوارد، وزیر خارجه وقت آمریکا اعزام کرد.
روز ۳۰ مارس ۱۸۶۷ راس ساعت چهار صبح بود که قرارداد فروش آلاسکا پس از یک نشست طولانی به امضای طرفین رسید. پس از تصویب قرارداد در مجلس سنا در نهم آوریل همان سال و واگذاری رسمی در اکتبر ۱۸۶۷، باز هم چند ماهی طول کشید که مجلس نمایندگان آمریکا با رقم پرداختی به روسیه یعنی با همان ۷.۲ میلیون دلار موافقت کنند.
با این حال مطبوعات و افکار عمومی آمریکا از به اصطلاح این معاملهای که توسط سوارد انجام گرفته بود چندان راضی نبودند. آنها بر این عقیده بودند که سوارد در قبال دلارهای باارزش آمریکا سرزمین پهناوری را خریده که به غیر از یخ چیز دیگری ندارد و نمیتوان آن را اداره کرد. در آن زمان تجارت خز نیز از رونق افتاده بود. در همان حال شایعاتی مبنی بر وجود معادن طلا در آلاسکا دهان به دهان میچرخید اما چه کسی میتوانست باور کند که در آن سرزمین یخی طلا وجود دارد؟ روزنامه «نیویورک ورلد» در شماره روز اول آوریل ۱۸۶۷ خود تیتر زد: «روسیه یک پرتقال گندیده به ما فروخته است.»
از نظر آمریکاییها، آلاسکا سرزمینی بسیار دورافتاده، یخزده و کاملا لمیزرع بود و هیچ کس حاضر نبود که در این سرزمین اقامت کند؛ اما هنگامی که اولین طلاها در آلاسکا یافت شد، این وضعیت نیز کاملا تغییر کرد. شمار بالایی از آمریکاییهای خسته از بحران اقتصادی در سال ۱۸۶۹ به اصطلاح بوی طلاهای کلوندایک را حس کرده و بلافاصله دچار تب طلا شده و از طریق شمال خود را به آلاسکا و کانادا رساندند تا شاید سهمی از طلای این سرزمینها را از آن خود کنند و بدین ترتیب سی سال پس از آن معامله پر حرف و حدیث بود که آلاسکا بیش از آن پولی که به روسیه پرداخته شد، نصیب آمریکاییها کرد.
پس از کشف و استخراج طلا بود که دپارتمان آلاسکا تاسیس شد و دولت محلی آن شکل گرفت و در سال ۱۹۱۲ یک کرسی از کنگره به نماینده این حوزه تعلق گرفت. در سال ۱۹۴۶ آلاسکا رسما به عنوان بخشی از خاک ایالات متحده آمریکا پذیرفته شد و تازه سیزده سال بعد یعنی در سوم ژانویه ۱۹۵۹ این بزرگترین درونبوم جهان به عنوان چهل و نهمین ایالت آمریکا به رسمیت شناخته شد.
کوتاه زمانی پس از آن بود که این ایالت جدید بر ارزش خود بیش از پیش افزود. در روز ۱۸ فوریه ۱۹۶۸ تلاشها نتیجه داد و بالاخره اولین چاه نفت آلاسکا در خلیج پرادهو به ثبت رسید. ذخایر نفت این ایالت ۲۵ میلیارد بشکه تخمین زده میشود و از این نظر بزرگترین حوزه نفتی در آمریکای شمالی و یکی از بزرگترین بیست حوزه نفتی جهان به شمار میآید.
این طلای سیاه بود که موج جدید ماجراجویان را راهی آلاسکا کرد و صد البته خزانههای آمریکا را نیز از طلا و پول لبریز کرد؛ اما این بار بر خلاف دوران تب طلا که منجر به آسیبهای جدی به محیطزیست و مرگ بسیاری از مردم بومی شده بود، هرگونه فعالیت بر روی منابع آلاسکا تحت شرایطی خاص و معین انجام میگرفت. بر این اساس فعالیتهای تجاری در این ایالت نباید منجر به از بین رفتن منابع ماهی قزلآلا و امثالهم بشود و دولتهای واشنگتن از سالهای دهه هفتاد همواره این شروط را سختتر کردهاند.
این قوانین جدید به اندازهای سختگیرانه است که گاه عملیات احداث لوله انتقال نفت تنها به این خاطر که شاید خواب زمستانی یک خرس را مختل کند تعطیل میشود. کار و فعالیت در بسیاری از بخشهای این ایالت مقررات سختگیرانه و ویژهای دارد و لولههای نفتی در منطقه مهاجرخیز کاریبوس حتما باید از زیر زمین عبور کنند.
هزینه احداث نزدیک به ۱۳۰۰ کیلومتر خط لوله نفتی از ۹۰۰ میلیون دلار در آغاز کار به رقم عجیب هشت میلیارد دلار رسیده است؛ اما اهمیت این خط لوله طولانی از نظر فنی با عملیات قطار بین قارهای و سفر به ماه تقریبا برابری میکند. افرادی که در تاسیسات این خط لوله کار میکردند هر لحظه باید خطر انجماد در سرمای زیر چهل درجه را به جان میخریدند و در قبال این کار دستمزدی ناچیز دریافت میکردند.
پس از آنکه ذخایر نفتی آلاسکا در سالهای اخیر به شدت رو به کاهش گذاشت، شرکت نفتی اسپانیایی رپسول در آغاز مارس ۲۰۱۷ یک منبع عظیم ۱.۲ میلیارد بشکهای کشف کرد؛ اما باراک اوباما رئیسجمهور پیشین آمریکا به دلایل زیستمحیطی پروژه احداث خط لوله در این شمالیترین ایالت را متوقف کرد.
اما اینک جانشین اوباما یعنی پرزیدنت دونالد ترامپ شدیدا به نفع استفاده از نفت به عنوان منبع انرژی تبلیغ میکند. ترامپ بر این باور است که آن ایالتی که روزگاری به قیمت اندک ۷.۲ میلیون دلار خریده شد باید باز هم سودی سرشار نصیب آمریکا کند، حتی اگر این کار به قیمت آسیب به محیطزیست تمام شود.
دیدگاه شما